خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: سیاستگذاری آمریکا همواره با ابزارهای مختلف از جمله تروریسم دولتی به دنبال حذف شخصیتها و جریانهای مخالف خود در گوشه و کنار جهان است و در این راستا از هیچ اقدامی دریغ نمیکند. نظریه پردازان و استراتژیستهای آمریکایی در همین راستا مجموعهای از مبانی را برای ثمربخشی اقدامات خود در این رابطه تدوین کرده اند که تعدادی از این اسناد محرمانه نهادهای دولتی و امنیتی آمریکا چند سال پیش توسط سایت «ویکیلیکس» منتشر شد. «مرکز مطالعاتی حازم» تعدادی از این اسناد را در قالب سیاستگذاری آمریکا برای مقابله با جریانهای ضد آمریکایی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
آمریکاییها در این گزارش هر گونه اعتراض و مخالفت با سیاستهای سلطه طلبانه خود و دولتهای غربی در جهان را با اصطلاح «شورش» تعبیر کرده اند. خلاصه این گزارش را در زیر مطالعه میکنید:
فصل اول-شورش (در این سند منظور از شورش، اقدامات اعتراضی علیه آمریکا یا متحدان آن در داخل و خارج این کشور است).
شورش به معنای استفاده از اقدامات خرابکارانه و خشونتآمیز برای سیطره بر یک منطقه یا کشور و یا تغییر وضعیت سیاسی است. شورشیها کسانی هستند که برای براندازی یک حکومت و سیطره کامل یا جزئی بر زندگی مردم در یک منطقه مشخص اقدام میکنند. شورشیها از اشکال مختلف زور مانند جنگ تروریستی و چریکی، ایجاد ارعاب میان مردم، تبلیغات رسانهای مخرب و… استفاده میکنند.
شورشیها با نیروهای حکومتی در یک کشور یا منطقه میجنگند تا به هدف خود برسند. البته باید تاکید کنیم که هدف شورشیها کشتن نیروهای حکومتی نیست؛ بلکه از این طریق به دنبال رسیدن به هدف اصلی شأن یعنی سرنگونی حکومت هستند.
انگیزههای شورش
در قرن ۲۱ در اغلب موارد انگیزههای افرادی که اقدام به شورش میکنند افکار مارکسیستی، دینی، قومی و یا ترکیبی از آنهاست. همواره تعدادی از غیرنظامیان هم بنا به انگیزههای مختلف به جریانهای شورشی میپیوندند.
راههای جذب نیرو در جریانهای شورشی
کاریزماتیک بودن شخصیت رهبر شورشیها در برخی موارد بسیار مهمتر از ایدئولوژی آنها در قانع کردن دیگران جهت پیوستن به یک جریان شورشی است.
در اغلب موارد کسانی که به جریانهای شورشی میپیوندند، انگیزه مالی دارند و عنصر پول برای آنها بسیار مهمتر از ایدئولوژی است. به همین دلیل است که گروههای جنایتکار و افراطی میتوانند خیلی سریع جوانان بیکار را جذب کنند.
خواستههای مردم در سطوح مختلف از جمله سیاسی و مالی اهمیتی برای رهبران جریانهای شورشی ندارد، اما از این نیازهای مردم برای رسیدن به اهداف خودشان سو استفاده میکنند.
عناصر جریانهای شورشی و حامیان این جریانها اقدامات افراطی خود را از طریق گفتمانها و تبلیغاتی که رسانههای وابسته به جریانهای مذکور ترویج میدهند توجیه میکنند؛ بدون اینکه آگاهی دقیقی از ایدئولوژی شورشیها داشته باشند.
جریانهای شورشی همواره به یک سری ذینفعهای خارجی برای ایجاد درگیری داخلی تکیه میکنند. در جوامع قبیلهای مانند بخشهایی از جنوب، مرکز آسیا، خاورمیانه و آفریقا در بسیاری از موارد، جریانهای شورشی سعی دارند حمایت قبایل را برای مقابله با حکومت جلب کنند. شورشیها نیاز به حامی، نیرو، پناهگاههای امن، پول، امکانات لجستیکی، اسلحه و کسب اطلاعات از اقدامات حکومت دارند.
بودجه مالی جریانهای شورشی از کجا تأمین میشود؟
جریانهای شورشی برای به دست آوردن امکانات لجستیکی و اسلحه اغلب به قاچاقچیها متوسل میشوند و برای جاسوسی از دولت هم از فعالان قابل اعتماد خود استفاده میکنند.
این جریانها برای تأمین بودجه مالی فعالیتهای خود هم به راهکارهای اقتصادی غیرقانونی روی میآورند و در برخی موارد با مسئولان دولتی هم تبانی میکنند.
از جمله فعالیتهای جنایتکارانه این جریانها برای کسب پول میتوان به دزدی، باج گیری، قاچاق مواد مخدر و اسلحه، قاچاق انسان، پول شویی، دزدی دریایی، جعل سند، رشوه خواری، آدمربایی، فعالیت در بازار سیاه و… اشاره کرد.
بر همین مبنا در بسیاری از موارد، جریانهای شورشی با باندهای جنایتکار رابطه و اتحاد برقرار میکنند و حتی خودشان هم با هدف کسب منافع اقتصادی تبدیل به باندها و شبکههای جنایتکار میشوند؛ تا جایی که ایدئولوژی خود را هم فراموش میکنند.
یکی دیگر از روشهای تأمین بودجه مالی این جریانها کمکهایی است که کشورهای خارجی به آنها میکنند. این کمکها به شکل ساده و مستقیم یا به شکل پیچیده و پنهانی به این جریانها انتقال مییابد و در برخی موارد ممکن است این اموال از طریق همدستی با یک سازمان سوم و در پوشش اقدامات بشردوستانه و خیریهها به جریانهای مذکور منتقل گردد.
پناهگاههای جریانهای شورشی
اغلب جریانهای شورشی نیاز به پناهگاه امن دارند و این پناهگاه بیشتر در کشورهای همسایه پیدا میشود. اگر کشورهای همسایه از دولتی که جریانهای شورشی قصد براندازی آن را دارند، حمایت کند، این جریانها، افکار عمومی را در کشورهای همسایه هدف قرار میدهند.
همچنین انجام عملیاتهای تروریستی در کشورهای مذکور هم از جمله دیگر اقداماتی است که جریانهای شورشی انجام میدهند و فضای داخلی آنها را ملتهب میکنند.
استراتژی سیاسی شورشیها
جریانهای شورشی برای کسب حمایت ملتها از روشهای اقناع، تخریب و ارعاب استفاده میکنند.
اقناع: رهبران جریانهای شورشی سعی میکنند ایدئولوژی خود را تقویت و افکار خود را به مردم تحمیل کنند؛ زیرا نیاز به اتحاد با برخی احزاب سیاسی و رهبران قبایل، گروههای فرقهای، دینی، فرماندهان جنگ، شبکههای جنایتکار و دزدان محلی برای تحکیم پایههای خود و پیشبرد اهدافشان دارند.
جریانهای مذکور از احساسات دینی و فرقهای مردم سو استفاده و ایدئولوژی خود را به آنها تحمیل میکنند. این مسئله موجب درگیری داخلی و بی ثباتی در کشور میگردد و زمینه لازم را جهت رسیدن آنها به اهدافشان فراهم میسازد.
تبلیغات مهمترین عنصر در اقناع افکار عمومی است؛ چه در سطح محلی و ملی و چه در سطح بین المللی.
تخریب: جریانهای شورشی در عملیات تخریب به مؤسسات و سازمانهای دولتی نفوذ کرده و کار آنها را مختل میکنند و این نهادها را به تعطیلی میکشانند. در این شرایط، شورشیها میتوانند از فضای رقابتی میان مقامات قبیلهای، دینی و حتی شبکههای جنایتکار برای سرنگونی دولت سو استفاده کنند.
این روش اغلب در مکانهایی کارساز است که خدمات ارائه شده توسط دولت به مردم ضعیف و کم باشد و مردم و گروههای قبیلهای انگیزه بالایی برای اقدام ضد دولت داشته باشند.
ارعاب: جریانهای شورشی در بسیاری از موارد برای همراه کردن مردم با خود و یا مجبور کردن آنها به عدم اقدام ضد این جریانها، از روش ارعاب استفاده میکنند و به این منظور رفتارهای خشونت آمیز پیش میگیرند و کسانی که با آنها مخالفت کنند را سرکوب میکنند.
این جریانها به ویژه به زیرساختهای دولتی و کارمندان دولت با هدف تضعیف روحیه و قدرت آنها حمله میکنند. این حملات میتواند تصویری ضعیف از دولت را در برابر افکار عمومی به نمایش بگذارد و جریانهای شورشی، قدرتمند به نظر برسند. شورشیها همچنین شخصیتها و گروههای طایفهای که احساس هویت اجتماعی دارند را هم مورد حملات خشونت آمیز قرار میدهند.
عناصر شورشی در این راه از هیچ اقدام خشونت آمیزی از جمله قتل مردم هم دریغ نمیکنند و تلاش دارند بیشترین حد ممکن از خشونت را برای ابراز قدرت خود به نمایش بگذارند.
مراحل شورش
همه شورشها مراحل مختلفی دارند و بستگی به نوع شورش علیه حکومت یا یک منطقه این مراحل هم با هم فرق میکنند. به طور کلی مراحل شورش عبارتند از تخریب و افراط گرایی، ایجاد اضطراب و تنشهای داخلی، عصیان مدنی، حملات چریکی داخلی، ایجاد جنگ و درگیریهای گسترده.
اینکه جریانهای شورشی توانسته باشند در طول تاریخ حکومتهایی را ساقط کنند، اتفاق نادری است که خیلی کم رخ میدهد. تاریخ نشان داده که این جریانها متلاشی میشوند و یا اینکه برای ادامه فعالیت خود به گروههای تروریستی، راهزنها، باندهای جنایتکار و گروههای این چنینی میپیوندند و موجودیت اصلی آنها متلاشی میشود.
ضد شورش (مبارزه با شورش)
تعریف ضد شورش
ضد شورش یا مبارزه با شورش به معنای تلاشهای مدنی و نظامی با هدف شکست تحرکات شورشی در زمان حاضر و رسیدگی به دلایلی است که منجر به این شورش شده بود.
بهترین نوع مبارزه با شورش، همکاری نهادهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و رسانهای در یک کشور برای تقویت مشروعیت و نفوذ دولت است تا از نفوذ شورشیها در افکار عمومی مردم جلوگیری شود. بر همین اساس نیاز است که استراتژیهای دقیقی برای مبارزه با شورشیان با هدف حمایت از مردم در برابر اقدامات خشونت آمیز این جریانها ترسیم گردد و مشروعیت و قدرت مؤسسات دولتی هم تقویت شود تا شورشیها در سطح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به حاشیه بروند.
مبارزه با شورش نیاز به تعیین و شناسایی تهدیدات جریانهای شورشی دارد و مستلزم ارزیابی دقیق از صفوف آنها مبتنی بر درک درست از اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی در کنار شناخت درست از انگیزههای شورشیان، اهداف، ساختار و روشهای آنهاست.
از جمله اقدامات مؤثر و اصلی برای جلب حمایت و اعتماد مردم، بهبود در نوع حکمرانی بر آنها از خلال انجام اصلاحات سیاسی، تقویت حاکمیت قانون، تقویت اوضاع اقتصادی، استفاده از دیپلماسی و مذاکره، استفاده از نیروهای پلیس و نیروهای اطلاعاتی و در نهایت به کارگیری روش نظامی برای سرکوب و از بین بردن گروههای شورشی است.
اولویت با استفاده از روشهای غیرنظامی است
طرفهایی که مسئول مبارزه با جریانهای شورشی هستند، باید از تدابیر غیرنظامی و نظامی در یک زمان واحد برای رسیدن به موفقیت از طریق یک استراتژی کامل برای سرکوب شورشیها استفاده کنند. این استراتژی باید مبتنی بر قدرت دولت و تقویت حمایت ملی از آن باشد.
نیروهای نظامی در این شرایط باید نقش مهمی در تأمین امنیت و ثبات داشته باشند تا دولت بتواند با آرامش با مردم برخورد کند. همچنین باید آسیبی به منافع سیاسی و اقتصادی وارد نشود.
متحد کردن تلاشها
مبارزه با جریانهای شورشی نیازمند تلاشهای مشترک از سوی همه طرفهای مربوطه بوده و باید این تلاشها در سطح ملی بین نهادهای وابسته به دولت و در سطح بینالمللی بین دولت و همه کشورهای حامی آن متحد گردد. در کنار آن، باید یک دیپلماسی رام کننده برای محافظت از ائتلافهای داخلی و خارجی هم وجود داشته باشد و از هرگونه اختلافی پرهیز شود.
همچنین باید یک مشاور راهبردی کلی برای دولتی که مورد هدف قرار گرفته شده تعیین گردد و او مسئول متحد کردن تلاشها باشد.
در سطح نیروهای نظامی هم مبارزه با شورش نیازمند اقدام و توجه زیاد است. نیروهای مسلح در هر کشوری مسئول اصلی انجام عملیاتهای نظامی هستند و بیشترین بار روی دوش آنهاست.
اما نهادهای مدنی هم میتوانند در فعالیتهای دیپلماسی، تبلیغاتی و رسانهای برای مبارزه با جریانهای شورشی شرکت کنند و البته نیاز به آموزش دیدن در این زمینه دارند.
شروط موفقیت در مبارزه با شورش
دولتی که مورد هدف شورشیها قرار گرفته، باید مشروعیت خود را از طریق برآورده کردن خواستههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی مردم خود تقویت کند و ساز و کارهای مناسب را برای رسیدگی به عواملی که موجب شورش شد اتخاذ نماید.
جریانهای شورشی و رهبران آنها باید به حاشیه بروند یا از مردم جدا شوند.
جریانهای شورشی مسلح یا باید کاملاً منحل گردند و یا اینکه در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ادغام شوند. در اینجا باید اشاره کنیم که سرکوب کامل فعالیتهای شورشی بسیار سخت بوده و هزینه زیادی دارد؛ بنابراین باید تلاش برای سازش سیاسی با آنها کرد، زیرا در غیر این صورت تبدیل به تهدیدی همیشگی میشوند که هر لحظه میتوانند سر برآورند.
حمایت بین المللی از دولت برای مبارزه با شورش اهمیت زیادی دارد و میتواند مانع از گسترش ابعاد جریانهای شورشی شود. همه اینها بدان معناست که باید از تمامی عناصر به شکل هماهنگ برای مبارزه با شورش استفاده کرد و تنها یک عنصر کافی نیست.
فصل دوم- مؤلفههای راهبردی مبارزه با شورش
همکاری نهادها و مسئولان شرکت کننده در اقدامات ضد شورش در سطح سیاسی و عملیات امنیتی اهمیت زیادی دارد. به این صورت که ابتدا باید به دنبال راهکار سیاسی بود و عملیات امنیتی هم باید با حمایت راهبردی و سیاسی در هماهنگی با فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی باشد.
از سوی دیگر، باید یک کمپین رسانهای برای اطمینان خاطر دادن به مردم در سطح امنیتی و بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی تشکیل شود. این امر موجب افزایش حمایت مردمی از مبارزه با شورش میشود. بنابراین باید گفت که مأموریت مبارزه با شورش، شامل مؤلفههای رسانهای، امنیتی، سیاسی و اقتصادی میگردد.
به این ترتیب تصمیم سازان سیاسی و مجریان این تصمیمات باید تلاشهای خود را در چارچوب استراتژی مبارزه با شورش متحد کنند تا به هدف مشترک برسند.
جمعآوری اطلاعات
اطلاعات، پایه و اساس همه فعالیتهای مبارزه با شورش به شمار میرود و به طرفهای مربوطه اجازه میدهد تا با برنامهریزی قبلی و دقیق به سمت هدف حرکت کنند. جمع آوری اطلاعات دقیق و درست و ذخیره و منتشر کردن این اطلاعات، مسئله بسیار مهمی است که به همه طرفهای مربوطه قدرت انجام ماموریتشان را میدهد.
اطلاعات در این زمینه به دو دسته تقسیم میشود: دسته اول اطلاعاتی است که باید در اختیار طرفهای مسئول مبارزه با شورش قرار بگیرد و اطلاعات دوم هم اطلاعاتی است که برای آگاهی افکار عمومی منتشر میگردد.
شناخت کافی درباره محیطی که شورش در آن اتفاق میافتد
تصمیم گیرندگان در همه سطوح در زمینه مبارزه با شورش باید درک عمیقی درباره محیط و مکانی که جریانهای شورشی در آن ظهور کردهاند داشته باشند تا بتوانند یک استراتژی عالی برای مبارزه با آن ترسیم کنند. اطلاعات از محیط جریانهای شورشی میتواند کمک زیادی برای تنظیم استراتژی مبارزه با آنها کند.
در جنگهای سنتی، تصمیم گیرندگان همواره نیاز به اطلاعات شناسایی از دشمن خود دارند، اما در مورد مبارزه با جریانهای شورشی در وهله نخست نیاز به اطلاعات شناسایی از ساکنان محیطی داریم که جریانهای شورشی در آنجا ظهور کردهاند.
بنابراین روش کسب اطلاعات ویژه از جریانهای شورشی با روش کسب اطلاعات از دشمن خارجی فرق میکند و نیاز به شناخت ویژگیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیرساختی، اطلاعاتی و محیطی مکان ظهور جریانهای مذکور دارد.
در سطح استراتژیک باید بفهمیم عوامل جمعیتی که منجر به این شورش شده و همچنین مراحل توسعه آن چیست و چه اصلاحاتی برای رسیدگی به این عوامل نیاز داریم. همچنین باید بررسی کنیم که دولت برای انجام اصلاحات جهت راضی کردن مردم و جلوگیری از مداخلات خارجی، چه اقداماتی باید انجام دهد؟
در سطح عملیاتی هم باید نقاط قوت و ضعف در استراتژی جریانهای شورشی و نیز نقاط ضعف و قوت دولت مورد هدف قرار گرفته شده هم شناسایی شود. شناسایی نیازهای مردم منطقهای که جریانهای شورشی در آن ظهور کردهاند، از دیگر موارد مهمی است که باید انجام شود.
در سطح تاکتیکی باید هویت فعالان شورشی، شبکههای آنها، امکانات لجستیک، تواناییها و هستههای آنها هم شناسایی شود. همچنین باید بفهمیم که نظر غیرنظامیان ساکن مکانهایی که جریانهای شورشی از آنجا ظهور کردهاند، درباره این جریانها چیست و چه عواملی موجب همبستگی این مردم با جریانهای مذکور میشود؟
همه روشها برای کسب اطلاعات در مبارزه با شورش نقش دارند، اما اطلاعاتی که از منابع انسانی شامل غیرنظامیان، جاسوسان، اسرا و شورشیهایی که پشیمان شدهاند، بسیار بیشتر از سایر روشهای اطلاعاتی برای رسیدن به هدف کارساز است.
انگیزههای ایدئولوژیک، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، دینی، نقش زیادی در روند مبارزه با شورشیها دارند. بنابراین طرفهای مسئول مبارزه با شورش باید از رواج ایدئولوژی جریانهای شورشی جلوگیری کرده و مانع جلب حمایتهای مردمی برای این ایدئولوژیها شوند.
مسئولان وظیفه دارند در این شرایط پیامهای اطمینان بخشی به مردم بدهند و باید توجه داشته باشیم که عدم وفای به عهد نتایج بسیار بدتری دارد. بنابراین مسئولان باید از دادن وعدههای غیر عملی به مردم خودداری کنند و منطقی باشند.
امنیت
در سناریوهای مبارزه با شورش، از اصطلاح امنیت برای اشاره به میزان قدرت دولت در سرکوب فعالیتهای شورشی استفاده میشود. همزمان با آن مفهوم امنیت انسانی، مقیاسی بسیار پیچیدهتر دارد که از جمله اصول مهم آن، عمل به قوانین و حمایت از حقوق انسانها و آزادی آنهاست. دولت برای جلوگیری از فعالیت جریانهای شورشی یا مبارزه با این جریانها باید امنیت انسانی را برای مردم در همه سطوح فراهم کند.
بر این اساس، تلاشهای امنیتی تنها به تقویت نیروهای نظامی و نیروهای پلیس محدود نمیشود؛ بلکه مستلزم انجام اصلاحات گسترده در بخش غیرنظامی از جمله مؤسسات مدنی است تا اعتماد مردمی را جلب کند.
تأمین این نوع از امنیت برای مردم، عامل مهمی در موفقیت در مبارزه با شورشیها به شمار میرود. به عبارت دیگر، دولت نباید مفهوم امنیت را صرفاً در امور نظامی ببیند و باید میان همه ارگانها توازن برقرار گردد. به عنوان مثال توجه بیش از حد در همه سطوح به قدرت پلیس، در صورتی که سیستم قضائی قدرتمند نباشد و مجرمان را محاکمه نکند، تنها منجر به فساد بیشتر خواهد شد. همچنین اگر قرار باشد خود پلیس اقدام به اجرای عدالت کند، همه چیز از چارچوب قانونی خارج میگردد و دچار هرج و مرج میشود.
در واقع اگر سازوکارهای مدنی برای همکاری با نهادهای نظامی وجود نداشته باشد، افزایش قدرت نهادهای نظامی در نهایت منجر به کودتای نظامی خواهد شد؛ چرا که ممکن است مؤسسات نظامی، دولت را نالایق ببینند و از قدرت بالای خود حتی برای براندازی دولت هم استفاده کنند.
در همه کشورهای دموکراتیک جهان، نیروهای نظامی مسئول اول دفاع از کشور در برابر تهدیدات خارجی هستند و پلیس هم مسئول محافظت از قانون و نظام داخلی است. اما در شرایطی که یک شورش در داخل کشور رخ میدهد، قطعاً پلیس قدرت کافی برای مبارزه با آن را نخواهد داشت و بنابراین نیاز به مداخله نیروهای مسلح احساس میشود و آنها باید در این روند مشارکت کنند.
استراتژی سیاسی در مبارزه با شورش
استراتژی سیاسی یک بخش مهم در روند مبارزه با شورش به شمار میرود؛ زیرا چارچوبی برای منافع سیاسی، اصلاحات، رسیدگی به امور مردم و قدرت دولت است و همه برنامهها و فعالیتهای دیگر را مدیریت میکند. به طور کلی، میزان پیشرفت و موفقیت در مبارزه با شورش بستگی به استراتژی سیاسی دارد که مقابل جریانهای شورشی ترسیم میشود.
اگر این استراتژی مبهم یا غیر واقعی باشد و یا اینکه نتواند حمایت ذینفعهای داخلی و بینالمللی را جلب کند، نمیتواند به موفقیت برسد. استراتژی سیاسی فعال برای تقویت قدرت دولت باید پاسخگوی نیازهای مردمی باشد. به عبارت دیگر، دولتی که با شورش مواجه میشود، نیاز به تعدیل رفتارهای سیاسی در سطح اصلاحات سیاسی، مبارزه با فساد و بهبود روش حکمرانی دارد تا بتواند عواملی را که موجب شورش شده است تضعیف کند یا از بین ببرد.
پذیرش خطرات و اختلال گسترده و دائمی در برخی موارد میان نهادهای مدنی و نظامی، حقیقتی است که مسئولان و تصمیم سازان سیاسی هر کشوری باید بدانند.
نقش پیشرفت و توسعه اقتصادی در روند مبارزه با شورش
وظیفه اقتصادی و رفاهی در مبارزه با شورش، شامل امدادرسانی فوری به مردم، تأمین خدمات اساسی مانند زیرساختهای آب، کمک به مردم برای برخورداری از امکانات معیشتی و آموزش ابتدایی در کنار برنامههای طولانی برای توسعه ساختار اساسی جهت حمایت از بخش کشاورزی و صنعت، فعالیتهای آموزشی، پزشکی و تجاری است.
این وظیفه همچنین شامل تلاشهای فزاینده برای قدرتمند سازی اقتصاد داخلی، گسترش تولیدات داخلی وابسته به دولت و فعالیتهای اقتصادی مربوطه میشود. تقویت ساختارهای اقتصادی نقش مهمی در روند مبارزه با شورش دارد و دولت باید به انجام اصلاحات اصلی اقتصادی بپردازد. در این زمینه نیاز اساسی به مبارزه با فساد در نهادها و وزارتخانههای دولتی احساس میشود.
موفقیت عملیات مبارزه با شورش
انجام وظایف چهارگانه در سطح اطلاعاتی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی موجب میشود تا دولت بتواند بر محیط جریانهای شورشی سیطره یابد و به این ترتیب عملیاتهای آنها را خنثی کند. از آنجایی که اغلب مردم دیدگاه خوبی به جریانهای شورشی ندارند و از آنها میترسند، در این شرایط خیلی زود با دولت همراه میشوند و دولت میتواند بر مالیات، زیرساختهای اصلی، درآمدهای اقتصادی و منابع طبیعی در محیط مذکور مسلط شود.
مردم به طور معمول این احساس را دارند که جریانهای شورشی نمیتوانند در برابر دولت موفق شوند و به همین خاطر حتی اگر قبلاً با این جریانها اعلام همبستگی کرده باشند هم به آنها وفادار نمیمانند و برای منافع خود با دولت همراه میشوند.
فصل سوم- طرفهای مبارزه کننده با شورش
دولتی که مورد هدف قرار گرفته شده است، مهمترین طرف مبارزه با شورش به شمار میرود؛ زیرا یک طرف خارجی اعم از دولت یا نهادهای خارجی هرگز شایستگی این را ندارد که نقش دولت یک کشور را در مبارزه با شورش برعهده بگیرد. حتی اگر دولت کشوری از نیروهای خارجی هم کمک بگیرد، این نیروها نمیتوانند به شکل مستقل از این دولت عمل کنند و هرگونه فعالیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و … از سوی آنها باید بنا به درخواست دولت باشد.
البته وضعیت کشورهای مختلف با یکدیگر فرق میکند. به عنوان مثال دولتهای فعال و مشروعی که نیازهای ملت خود را برآورده میکنند، قدرت کافی برای مدیریت تهدیدات امنیت داخلی بدون کمکهای خارجی را دارند و در بحث مبارزه با شورش هم نیازی به کمک خارجی ندارند. اما کشورهایی که فاقد این قدرت هستند، دائماً حتی در کوچکترین موارد مربوط به اداره کشور خود هم به کمکهای خارجی نیاز دارند.
اما به طور کلی در هر کشوری که شورش و نافرمانی اتفاق میافتد، دولتی که مورد هدف قرار گرفته شده به اصلاحات گسترده دست خواهد زد و حتی شاید لازم باشد نهادهای خود را دوباره از نو بنا کند و اعتماد و حمایت ملت خود را جلب نماید.
در اینجا ۴ ویژگی و معیار اصلی قرار دارد که میتوان با آن میزان مشروعیت یک دولت را سنجید:
۱. میزان احترام به ملت و حمایت از حقوق مردم و آزادیهای اساسی آنها.
۲. میزان برآورده کردن خواستههای شهروندان.
۳. میزان اهمیت به حاکمیت کشور.
۴. میزان محدودیتهای قابل قبول بر حقوق فردی شهروندان.
دولتی که مورد هدف شورشیان قرار گرفته باشد بیشترین تلاش خود را انجام خواهد داد تا جریان شورشی را سرکوب کند و در این شرایط اگر دولت، قدرت و صلاحیت کافی برای مبارزه با شورش را نداشته باشد طرفهای خارجی حامی این دولت وارد عمل میشوند، اما هماهنگی میان آنها و دولت مذکور برای مبارزه با شورش امری دشوار است.
حمایتهای بینالمللی
حمایتها و توجهات بینالمللی نقش زیادی در توسعه روند مبارزه با شورش دارد و اینجا لازم است چهار مزایای اصلی که حمایت بین المللی از دولتِ مورد هدف قرار گرفته شده در قبال شورشیان دارد، اشاره کنیم.
مشروعیت: زمانی که طبق قوانین بین المللی و توسط طرفهای بینالمللی حمایتی از دولت مورد هدف قرار گرفته شده به عمل میآید، این امر منجر به تقویت مشروعیت این دولت در سطح داخلی و جهانی میشود و تأثیر مثبتی بر موقعیت آن در قبال مردم دارد.
به عنوان مثال در مورد کشوری مانند آمریکا طرفهای بینالمللی و کشورهای حامی آن در استفاده از امکانات مربوط به برنامههای آمریکا برای مبارزه با شورشیان (مخالفان دولت آمریکا)، از قبیل استقرار نیروها، توسعه و تقویت نیروهای پلیس ملی، توسعه و پیشرفت اقتصادی و یا افزایش قدرت اداری مسئولان محلی در مناطق خطرناک، مزایایی دارند.
اما در مقابل این مزایا، چالشهای زیادی هم وجود دارد مانند اختلاف در اهداف، آموزش، توانمندیها، آمادگیها، امکانات لجستیکی، فرهنگ، اطلاعات، زبان و...
مقابله با این چالشها نیازمند هماهنگی مستقیم و مطمئن برای ادغام تجربهها و توانمندیها به بهترین شکل ممکن جهت تحقق اهداف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و رسانهای مشترک در روند مبارزه با جریانهای شورشی است.
سازمانهای دولتی بینالمللی
سازمانهای دولتی بین المللی در سراسر جهان که با دولتهای مختلف قرارداد همکاری امضا میکنند، از جمله طرفهایی به شمار میروند که میتوانند به دولتها در روند مبارزه با شورش کمک کنند؛ به ویژه اینکه سازمانهای مذکور اعتبار بینالمللی زیادی دارند و میتوانند اقدامات جهانی برای تثبیت غیر مشروع بودن سلاح شورشیان و جلوگیری از دادن سرپناه به آنها انجام دهند.
سازمانهای غیردولتی
سازمانهای غیر دولتی یک سری سازمانهای ویژه خودمختار هستند که در زمینههای مختلف فعالیت میکنند و اغلب فعالیتهای آنها محدود به حوزه آموزش، بهداشت، حمایت از محیط زیستف حمایت از حقوق بشر، حل درگیریها و مسائل این چنینی است.
این سازمانها اغلب از خلال برآورده کردن نیازهای ساکنان محلی میتوانند نقش تکمیلی در روند مبارزه با شورش داشته باشند. از آنجایی که سازمانهای غیردولتی منعی در تردد در داخل کشورهای مختلف ندارند، میتوانند خودشان را به مکانهایی که مشکوک به ظهور جریانهای شورشی است برسانند.
البته باید توجه داشته باشیم که سازمانهای مذکور همواره سعی میکنند ارتباط خود با طرفهای نظامی یا دولتی در کشورها را بسیار کم کنند تا بتوانند ادعای مستقل بودن داشته باشند و بر همین اساس، نمیتوان روی این سازمانها برای ایفای نقش مؤثر در روند مبارزه با شورش حساب باز کرد.
رسانهها
رسانهها از فعالان اصلی در استراتژی موفق در هر کمپینی برای مبارزه با شورش هستند و دولت آمریکا همکاری تنگاتنگی با رسانههای غربی دارد؛ اما در شرایطی که شورش (اعتراض علیه دولت آمریکا)، از خارج هدایت شود، به دلیل روابط ضعیف آمریکا با بسیاری از رسانههای منطقهای امکان استفاده مؤثر از رسانهها در این زمینه فراهم نمیشود.
فصل چهارم- ارزیابی و برنامهریزی
تجربیات نشان میدهد که برای کمک کردن به دولت کشوری که مورد هدف شورشیان قرار گرفته است، باید چند مرحله را طی کنیم:
ارزیابی وضعیت.
تعیین چارچوب سیاسی.
ترسیم و تقویت استراتژی.
برنامهریزی متکامل.
اجرا.
رصد و نظارت مستمر.
ارزیابی وضعیت
روشی که دولت آمریکا برای مشارکت در عملیات مبارزه با شورش (حرکتهای اعتراضی در کشورهای مختلف)، در یک کشور دیگر دنبال میکند، مبتنی بر تحلیل راهبردی مشترک میان نهادهای دولتی است و باید قبل از هر چیزی یک تیم متشکل از مسئولان متخصص و شایسته در امور مربوط به مبارزه با شورش تشکیل گردد. همچنین تا حد امکان باید اطلاعات و نقشها میان همه نهادهای دولتی مشارکت کننده در روند مبارزه با شورش تقسیم شود.
این تلاشهای دولت آمریکا ممکن است به دستور رئیس شورای امنیت ملی و یا آژانس توسعه بین المللی و یا وزارت خارجه انجام شود. در اینجا سفارت آمریکا در کشوری که دولت آن مورد هدف قرار گرفته شده، شروع به انجام فعالیتهایی برای ارزیابی میدانی گسترده از حوادث میکند.
در سطح راهبردی، ابزارهای تحلیلی مشترک میان نهادهای دولتی آمریکا توسط گروهی از دانشمندان و کارشناسان دانشگاههای آمریکایی تعیین میشود تا بتوان یک برنامه استراتژی سیاسی درست، برای ارزیابی وضعیت درگیری در کشور مورد هدف طراحی کرد.
در این روش باید از اطلاعات و یا تحلیلهای قبلی درباره وضعیت کشور مورد هدف استفاده کرد.
سبک سیاسی دولت آمریکا برای مشارکت در عملیاتهای مبارزه با شورش (معترضان) در کشورهای مختلف
مرحله ارزیابی، اساس سبک و چارچوب دولت آمریکا برای تعامل با دولت مورد هدف در یک کشور خارجی را تعیین میکند. باید توجه داشته باشیم که روند مبارزه با جریانهای شورشی (اعتراضی) در کشورهای خارجی ممکن است مدت زیادی طول بکشد و هزینه زیادی هم داشته باشد. بنابراین آمریکا نیاز به یک برنامهریزی سیاسی جهت ایجاد توازن میان امتیازات و فواید مداخله در روند مبارزه علیه جریانهای شورشی خارجی با هزینهها و خطرات احتمالی این کار دارد و باید به طور کامل، ماهیت، دلایل و سطح شورش در کشور مورد هدف را ارزیابی کرده باشد.
این حماقت است که یک کشور بخواهد در روند مبارزه با شورش در یک کشور دیگر مداخله کند؛ بدون اینکه مطمئن باشد دولت مورد هدف قرار گرفته شده در این کشور، خودش را ملزم به انجام اصلاحات لازم میداند و یا اینکه قدرت و اراده کافی برای شکست شورشیان را دارد.
بنابراین قبل از هرگونه تصمیم گیری برای کمک به دولت مورد هدف قرار گرفته شده در یک کشور دیگر، مسئولان آمریکایی میزان همکاری مورد انتظار از این دولت و میزان آمادگی آن برای انجام اصلاحات ضروری را ارزیابی میکنند.
آمریکا هنگام مداخله در روند مبارزه با شورشیان (معترضان) در کشورهای خارجی نقش مخفی در این زمینه ایفا میکند و با قدرت زیادی وارد میشود. یکی از عوامل پنهان کاری آمریکا در این زمینه، ترس از واکنش خشونت آمیز شهروندان کشور مورد هدف علیه حضور بیگانگان، با هدف محافظت از حاکمیت کشورشان است.
عملیات شورش مراحل مختلفی دارد و معمولاً آمریکا با در نظر گرفتن سطح پیشرفت یک عملیات شورشی (اعتراضی) در کشورهای دیگر تصمیم به مشارکت در روند مبارزه با جریانهای شورشی میگیرد. اغلب دولتها در کشورهایی که مورد هدف شورشیها قرار میگیرند، برای جلب کمک آمریکا تلاش زیادی میکنند.
ترسیم و تقویت استراتژی
صرف نظر از نوع مداخله آمریکا برای مبارزه با جامعه شورشی (اعتراضی) در کشورهای مختلف، تصمیم گیری سیاسی در این زمینه مستلزم تعیین یک چارچوب با جزئیات کامل است.
بنابراین باید دولت کشوری که مورد هدف شورشیها قرار گرفته است، یک استراتژی جامع درباره تصمیم خود برای مبارزه با جریان شورشی به آمریکا ارائه دهد و دولت آمریکا تا جایی که بتواند به بهبود استراتژی کشور مذکور در این زمینه کمک خواهد کرد. همچنین دولت آمریکا باید میزان نقش خود در این استراتژی و اجرای آن را تعیین کند.
برنامهریزی متکامل
در صورتی که آمریکا بخواهد به یک کشور دیگر در مبارزه با شورش (معترضان) کمک کند، باید یک برنامهریزی دقیق به این منظور داشته باشد. همچنین در صورتی که آمریکا بخواهد به عنوان جزئی از یک ائتلاف به کشور دیگر در این زمینه کمک کند، برنامهریزی برای آن مستلزم هماهنگی با دیگر کشورها جهت رسیدن به بهترین نتایج است.
هنگامی که چندین کشور در قالب یک ائتلاف قصد دارند به کشوری که مورد هدف شورش واقع شده است، کمک کنند میزان تأثیر و نفوذ هر کشوری باید متناسب با میزان کمکی باشد که ارائه میدهد. زمانی که دولت مورد هدف قرار گرفته شده در یک کشور، قدرت زیادی برای مبارزه با جریانهای شورشی (معترضان) نداشته باشد، برنامهریزی اولیه برای مبارزه با شورش نیازمند کمکهای خارجی بیشتری است.
اما در صورتی که دولت مورد هدف قرار گرفته شده، توانایی کافی در این زمینه داشته باشد، کشورهای کمک کننده باید به استقلال این دولت در برنامهریزی و اجرای آن احترام بگذارند.
اجرا
صرفِ برنامهریزی برای مشارکت در روند مبارزه با جریانهای شورشی کافی نیست و این برنامهریزی باید به گونهای باشد که بتوان آن را اجرا کرد. برای اجرای موفق برنامه مبارزه با جریانهای شورشی نیاز به احساس هدف مشترک و کار جمعی میان نهادهای آمریکایی، دولت مورد هدف قرار گرفته در یک کشور خارجی و سایر مشارکت کنندگان در این روند است.
پیگیری مستمر و ارزیابی
زمانی که دولت یک کشوری مورد هدف جریانهای شورشی پویا قرار میگیرد و اوضاع شورش به گونهای است که هر روز گستردهتر میشود، این دولت باید در روش مبارزاتی خود انعطاف پذیری داشته باشد و به طور دائمی اوضاع را ارزیابی کند.
به عبارت دیگر، زمانی که با جریانهای شورشی پویا مواجه هستیم، ارزیابی و برنامهریزی برای یک بار کافی نیست؛ بلکه دائماً باید شرایط را مورد بررسی قرار داد و زمانی که اوضاع به شکل قابل توجهی تغییر کرد، استراتژی تعیین شده برای مبارزه با جریانهای شورشی از سوی دولت مورد هدف قرار گرفته شده، آمریکا و متحدانش، باید به گونهای باشد که بتوان در آن تغییراتی ایجاد کرد.
نتیجه گیری
مبارزه فعال و مستمر با جریانهای شورشی (ضدآمریکایی) نیازمند اجرای عملیاتهای متعدد و متکامل است که طی آن باید از قدرتهای مدنی و نظامی در سطوح مختلف اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی استفاده کرد.
قبل از مشارکت در روند مبارزه با شورش در یک کشور خارجی، توجه به چند نکته مهم است: میزان مشروعیت دولتی که مورد هدف قرار گرفته شده، میزان تمایل این دولت به انجام اصلاحات و میزان قدرت سیاسی و اقتصادی و قابلیت رشد آن.