در دیداری که بهتازگی با هادی حقشناس، استاندار گیلان داشتیم، هشدارهایی تکاندهنده درباره وضعیت بحرانی محیطزیست، انرژی و اقتصاد این استان شنیدیم. این هشدارها نهتنها نگرانکننده هستند، بلکه نشان از یک بحران جدی در حال رشد دارند.
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه پیام ما، گیلان، یکی از چهار استان ویژه کشور با مرزهای دریایی و هوایی، اکنون در معرض تهدیدات مختلف زیستمحیطی قرار دارد. بهویژه دو رودخانه زرجوب و گوهررود، که زمانی زیبا و پرآب بودند، اکنون به مسیر فاضلاب تبدیل شدهاند و تالاب انزلی که روزی زیستگاهی منحصربهفرد بود، به یک بحران زیستمحیطی عظیم بدل شده است.
وضعیت این تالاب، که سالانه حجم زیادی از فاضلاب صنعتی و خانگی را به خود جذب میکند، به جایی رسیده که دیگر نمیتواند بهتنهایی از پس آلودگیها برآید. این مشکلات بهخصوص در سالهای اخیر با شدت بیشتری خود را نشان دادهاند و آلودگیهای ناشی از سموم کشاورزی، پسابهای صنعتی و فاضلابهای شهری بهشدت در حال افزایش هستند. در ادامه با سخنان استاندار گیلان، بررسی خواهیم کرد که چگونه میتوان از این بحران نجات یافت و گیلان را دوباره به سرزمین طبیعت و رونق اقتصادی تبدیل کرد.
با این توضیح که هادی حقشناس، متولد ۱۳۴۶ در بندر انزلی، سیاستمدار و مدیر ارشد اجرایی است که در حال حاضر استاندار گیلان است. او با داشتن دکتری اقتصاد و سابقه گسترده در بخشهای مختلف اجرایی، همچون مدیریت بنادر و دریانوردی و نمایندگی مجلس، تجربه و دیدگاههای متفاوتی در عرصه مدیریت کشور دارد.
دریا، هوا، زمین؛ گیلان با تمام ظرفیتهایش
در میان ۳۱ استان کشور، چهار استان وجود دارند که شرایطی ویژه و مشابه دارند: گیلان، گلستان، خوزستان و سیستانوبلوچستان. این چهار استان علاوهبر مرز زمینی، دارای مرزهای دریایی و هوایی نیز هستند. بااینحال، اگر بخواهیم مقایسهای انجام دهیم، باید گفت که آن سه استان از نظر حاصلخیزی و تنوع محصولات کشاورزی قابل مقایسه با گیلان نیستند. بهعنوان نمونه، اشاره میکنم به موقعیت فرودگاه رشت که ۲۸ متر پایینتر از سطح آبهای آزاد قرار دارد. اگر هنگام بازگشت از خلبان بپرسید، به شما خواهد گفت این موقعیت چه مزیتی برای فرودگاه ایجاد میکند.
اگر قرار بود در ایران نقطهای برای ساخت فرودگاه انتخاب شود، گیلان یکی از بهترین گزینهها بود. دلیل این امر آن است که شرایط این منطقه به خلبانها کمک میکند تا هنگام برخاستن و فرود، عملیات را راحتتر انجام دهند، بار بیشتری حمل کنند، سوخت کمتری مصرف شود و طول باند فرودگاه نیز کوتاهتر باشد. به همین دلیل، فرودگاه رشت یکی از بهترین فرودگاههای کشور محسوب میشود. اگر قرار بود یک هاب هوایی در منطقه ایجاد شود، اینجا انتخاب مناسبی بود.
اما در داخل کشور، بهویژه در استان گیلان، مسئله دیگری وجود دارد. این استان را میتوان به ظرف و مظروفی تشبیه کرد؛ ظرفی که گیلان است و مظروف آن منابع طبیعی همچون دو رودخانه زرجوب و گوهررود. متأسفانه، اگر امروز به این دو رودخانه نگاه کنید، چیزی از زیبایی گذشته آنها باقی نمانده است. زمانی که شهر رشت، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ سال پیش، در میان این دو رودخانه بنا شد، انتخاب بسیار درستی بود؛ زیرا این رودخانهها بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب جاری داشتند، ماهیگیری در آنها رواج داشت و از نظر آبوهوا و حاصلخیزی زمین بسیار مناسب بودند. اما امروز این دو رودخانه به مسیر فاضلاب تبدیل شدهاند.
زرجوب و گوهررود؛ رودهایی که دیگر نفس نمیکشند
فاضلاب از این رودخانهها بهسمت رودخانه پیربازار و سپس به تالاب انزلی جاری میشود.از محل همین استانداری، تقریباً ۱۵ کیلومتر در جلو و ۱۰ کیلومتر در عقبتر، این رودخانهها به این شکل ادامه مییابند و درنهایت به تالاب انزلی میریزند. بالاتر از این مسیر، شهری بهنام «شهر صنعتی رشت» قرار دارد که در آن بیش از ۲۰ هزار نفر مشغول به کار هستند. این شهر صنعتی روزانه حدود ۱۵ هزار مترمکعب پساب صنعتی را وارد این دو رودخانه میکند. همچنین، فاضلاب انسانی شهرهای رشت، انزلی، صومعهسرا، خمام، ماسال، فومن و بیش از ۷۰۰ روستا نیز به این رودخانهها سرازیر میشود و درنهایت به تالاب انزلی میرسد.
تالاب انزلی که وسعتی حدود ۲۰ هزار هکتار دارد، یکی از زیباترین و مهمترین اکوسیستمهای طبیعی کشور است. برای درک مقیاس این تالاب، کافی است بدانید که شهر انزلی تنها ۳۵۰۰ هکتار وسعت دارد؛ بنابراین، تالاب انزلی تقریباً پنجبرابر بزرگتر از شهر انزلی است.
از نهنگروگا تا تالاب غمگین؛ تغییرات انزلی
در گذشته، این تالاب نقش پررنگی در زندگی مردم منطقه داشته است. پل انزلی باز و بسته میشد و کشتیها در منطقهای بهنام «پیربازار» پهلو میگرفتند. همچنین، یکی از رودخانههای اصلی این منطقه «نهنگ» نام داشت. پیشینیان ما، که از خرد و اندیشه بالایی برخوردار بودند، نامهایی معنادار برای این مکانها انتخاب کرده بودند که متناسب با ویژگیهای طبیعی آنها بود.
واژه «نهنگروگا» بهمعنای رودخانه بسیار بزرگ است، رودخانهای که حتی یک نهنگ میتوانست در آن شنا کند. نکته مهمتر این است که در گذشته، از این نقطه تا ۱۰ کیلومتر پایینتر، بندری وجود داشت که شناورها به آنجا میرفتند، بارگیری یا تخلیه بار انجام میدادند. اما امروز، حتی یک قایق موتوری نیز نمیتواند در آنجا حرکت کند. چه بر سر این منطقه آمده است؟!
تصور کنید اگر یک هفته سرویس بهداشتی منزل شما شسته نشود یا سیفون آن کشیده نشود، چه اتفاقی میافتد؟ قطعاً دیگر قابلاستفاده نخواهد بود. حال تصور کنید اگر همین وضعیت برای ۵۰ سال ادامه یابد و هیچ اقدامی صورت نگیرد، آن خانه و محله دیگر قابل سکونت نخواهد بود. آیا غیر از این است؟ امروز، استانداردهای زندگی بهگونهایاست که هر فرد صبح پس از بیدار شدن دوش میگیرد، ماشین لباسشویی و ظرفشویی روشن میشود و آب مصرف میشود. بهطور متوسط، هر فرد روزانه حدود ۱۷۰ لیتر آب مصرف میکند و از این میزان، ۷۰ درصد به فاضلاب تبدیل میشود. حال اگر این میزان را برای جمعیت یک میلیون نفری گیلان محاسبه کنیم، حجم عظیمی از فاضلاب تولید میشود.
به اینها، سموم کشاورزی را هم اضافه کنید. استان گیلان ۲۳۰ هزار هکتار شالیزار دارد که نیمی از آنها پساب خود را بهسمت رودخانهها و تالاب انزلی هدایت میکنند. شهرک صنعتی این منطقه نیز که پیشتر اشاره شد، روزانه حدود ۱۵ هزار مترمکعب پساب صنعتی تولید میکند. حتی اگر این مقدار را کمتر از واقعیت در نظر بگیریم تا نگرانی ایجاد نشود، باز هم حجم عظیمی از آلودگی به تالاب انزلی وارد میشود.
حجم رسوبات تالاب انزلی، ۳۰ برابر حد استاندارد!
من در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ بهعنوان معاون بندر و مدیرکل بندر انزلی فعالیت داشتم. در آن زمان، سالانه حدود ۱۰۰ هزار مترمکعب رسوببرداری انجام میدادیم تا کشتیها بتوانند در بندر پهلو بگیرند. اما امروز، با وجود اینکه سالانه یک میلیون مترمکعب رسوببرداری انجام میشود، باز هم عمق تالاب و بندر به سطح استاندارد نمیرسد. حجم رسوبات ورودی به تالاب بسیار زیاد است.
اگر بخواهیم به موضوع پیربازار و نهنگروگا بازگردیم، باید گفت که تالاب انزلی پر شده است. پرسش ساده این است که چه باید کرد؟ پرسش دیگر این است که تالاب تا چه اندازه پر شده است؟ اگر فرض کنیم که وسعت تالاب ۲۰۰ هزار مترمربع و عمق آن پنج متر باشد، حجم رسوبات انباشتهشده به بیش از یک میلیارد مترمکعب میرسد. درحالیکه سازمان بنادر، با تمام تجهیزات موجود در شمال و جنوب کشور، سالانه حداکثر ۳۰ میلیون مترمکعب رسوببرداری انجام میدهد. این عدد در مقایسه با حجم رسوبات تالاب انزلی، بسیار ناچیز است.
بنابراین، راهحل، رسوببرداری نیست. راهحل، «سیفون طبیعت» است. طبیعت بهگونهای خلق شده است که بتواند خود را احیا کند. اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ دلیل آن، وجود ورودیهای آلاینده است. اگر این ورودیها قطع شوند، طبیعت میتواند خود را بازسازی کند.
بهعنوان مثال، در دو بارندگی اخیر در گیلان (یکی در تاریخ ۱۹ بهمن و دیگری در هفته گذشته)، حداقل سه میلیارد مترمکعب آب وارد استان شده است. برای درک بزرگی این عدد، کافی است بدانید که حداکثر مصرف آب شرب سالانه شهر تهران یک میلیارد مترمکعب است. چگونه این عدد محاسبه شده است؟ اگر مصرف روزانه هر فرد را ۲۵۰ لیتر در نظر بگیریم و آن را در ۳۶۵ روز ضرب کنیم، به حدود ۹۱ مترمکعب در سال میرسیم. با گرد کردن این عدد به ۱۰۰ مترمکعب و ضرب آن در جمعیت ۱۰ میلیونی تهران، به عدد یک میلیارد مترمکعب میرسیم.
تالاب انزلی، سرویس بهداشتی گیلان
حال تصور کنید که گیلان در یک ماه گذشته، سه برابر مصرف سالانه آب شرب تهران، بارندگی داشته است. اما این حجم عظیم آب، بهجای آنکه بهدرستی مدیریت شود، مانند سیلاب از تالاب انزلی عبور میکند و به دریا میریزد. این درحالیاست که اگر ورودیهای آلاینده متوقف شوند، طبیعت میتواند تالاب را احیا کند.
چرا اقدامات لازم برای رسیدگی به تالاب انزلی انجام نمیشود؟ چرا تاکنون به این مسئله توجه کافی نشده است؟ در سالهای گذشته، روی رسوبات و لجنهای تالاب، دو تا سه متر آب وجود داشت، اما اکنون این رسوبات از سطح آب بیرون زدهاند و وضعیت وخیمتر شده است. مرکز تحقیقات شیلات اعلام کرده است که تالاب انزلی زمانی زیستگاه حدود ۷۰ گونه آبزی بوده، اما اکنون نیمی از این گونهها از بین رفتهاند.
حال شما تصور کنید اگر جای من بودید، آیا این مسائل را مطرح نمیکردید؟ قطعاً مطرح میکردید. البته برخی مسائل ممکن است نگرانی ایجاد کنند و بهتر باشد در بیان آنها دقت شود. اما برای درک عمق فاجعه، اجازه دهید مثالی ساده بزنم: اگر مجبور باشید در یک سرویس بهداشتی که در آن تهویهای وجود ندارد، زندگی کنید و نفس بکشید، آیا بیمار نمیشوید؟ قطعاً بیمار خواهید شد. حال، تالاب انزلی را در نظر بگیرید؛ اگر آن را به یک سرویس بهداشتی تشبیه کنیم، مساحت آن دیگر ۲۰ سانتیمتر در ۲۰ سانتیمتر نیست، بلکه ۲۰۰ هزار مترمربع است. این تالاب اکنون به محل دفع فاضلاب یک میلیون نفر از جمعیت استان گیلان تبدیل شده است. با شروع فصل تابستان یا در روزهای آفتابی، ریزگردهای ناشی از این آلودگیها وارد هوا میشوند و همه آنها را تنفس میکنند، اما کسی متوجه عمق فاجعه نیست.
هزینه اجرای سیستم فاضلاب شهری در انزلی حدود ۳۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. اگر این مبلغ در طول سه سال، سالی ۱۰۰ میلیون دلار هزینه شود، مشکل قابلحل است.
اما اگر این هزینه صرف نشود، در جای دیگری باید هزینههای بیشتری بپردازیم؛ آنهم در قالب درمان بیماریها و مشکلات ناشی از این آلودگیها. اگر سخنان من اشتباه بود، باید تاکنون کسی آن را رد میکرد. اما آیا تاکنون کسی مخالفت یا نقضی بر این ادعاها داشته است؟ من که ندیدهام.
فاضلابهای سمی و گیلان
یکی از مهمترین مسائل استان گیلان، که آن را در میان چهار استان ویژه کشور قرار میدهد، محیطزیست آن است. رودخانهها و تالابهای گیلان از مهمترین نمادهای طبیعی این استان هستند. علاوهبر تالاب انزلی، در این منطقه رودخانهها و تالابهای دیگری مانند امیرکلایه و استیل نیز وجود دارند که مساحت آنها کمتر است، اما اهمیت آنها همچنان بالاست. متأسفانه زمان زیادی از دست رفته است و فرصت چندانی برای رسیدگی باقی نمانده است.
برای درک ابعاد مشکل کافی است همینجا که نشستهایم، تصور کنید از صبح تاکنون، حدود ۹۰ هزار مترمکعب فاضلاب وارد تالاب شده است. این روند در سه روز آینده نیز ادامه خواهد داشت و متوقف نمیشود. این مسئله، مشکلی جاری و مداوم است.
نکته قابلتوجه این است که قصد ندارم با تحریک قومیتها یا مسائل قبیلهای، موضوع را مطرح کنم. هدف من این است که بگویم استان گیلان، که یکی از استانهای کشور است، در موقعیتی استثنایی قرار دارد. برخلاف سایر استانها که با مشکل فرونشست زمین مواجه هستند، گیلان چنین مشکلی ندارد. اما در مقابل آب این استان بهراحتی آلوده میشود. درحالیکه آب تهران یا یزد، برای آلوده شدن باید حداقل ۵۰ متر در زمین نفوذ کند، آب گیلان بهسرعت تحتتأثیر آلودگی قرار میگیرد.
حال اگر شما مسئول این حوزه بودید، آیا اجرای شبکه فاضلاب را در اولویت قرار نمیدادید؟ استانهای گیلان، مازندران و گلستان باید در اولویت اجرای شبکه فاضلاب قرار بگیرند. میانگین پیشرفت طرحهای آب و فاضلاب در کشور ۶۶ درصد است، اما این رقم در گیلان تنها ۲۶ درصد است. آیا این میزان نباید بیشتر باشد؟ قطعاً باید بیشتر باشد.
علاوهبراین، هر تعطیلاتی که فرامیرسد، گیلان مقصد بسیاری از مسافران میشود. همه از طبیعت این استان بهرهمند میشوند، اما آیا نباید هزینهای برای حفظ آن بپردازند؟ هزینهای که باید صرف اجرای طرحهای تصفیهخانه و شبکه فاضلاب شود، هزینهای اضافی نیست؛ بلکه سرمایهگذاری برای حفظ محیطزیست و سلامت مردم است.
وضعیت محیطزیست گیلان اکنون به نقطهای بحرانی رسیده است. البته نه بهمعنای آنکه مردم اینجا را ترک کنند؛ چراکه گیلانیها زمینهای آبا و اجدادی خود را ترک نمیکنند. اما این شرایط به نقطهای رسیده است که باید همه را به فکر وادار کند.
بهنظر من، حتی خانوادههای مقامات مسئول نیز میتوانند نقش مؤثری ایفا کنند. اگر فرزندان و خانوادههای مسئولان این مسائل را مطرح کنند و از آنها بخواهند که اقدامی صورت دهند، قطعاً تأثیرگذار خواهد بود. باید با تبلیغات و آگاهیبخشی، عموم مردم و مسئولان را برای رفع این بحران محیطزیستی ترغیب کنیم.
از نظر حجم، میزان فاضلاب تولیدی شهر صنعتی رشت روزانه ۱۵ هزار مترمکعب است، اما بهلحاظ تأثیرگذاری و میزان آلودگی، این فاضلاب حدود یکسوم از کل آلودگی ورودی به تالاب انزلی را تشکیل میدهد. دلیل این امر این است که این فاضلاب، برخلاف فاضلاب انسانی، کاملاً سمی و خالص است و اثرات مخرب بیشتری دارد.
حال اگر بخواهیم مسئله را بررسی کنیم، باید دید برای رفع این مشکل چقدر هزینه لازم است. برای ایجاد زیرساختها و تکمیل تصفیهخانه شهر صنعتی رشت، حداکثر به ۱۰۰۰ تا ۱۳۰۰ میلیارد تومان نیاز است. این مبلغ در مقایسه با خسارات زیستمحیطی و هزینههای جانبی بسیار ناچیز است. سازمان حفاظت محیطزیست نیز دارای صندوقی است که میتواند این هزینه را تأمین کند یا حداقل بخشی از آن را بپردازد.