به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا ، در گذر از سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۳، زنان ایرانی نه تنها شاهد تحولات اجتماعی، علمی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ورزشی بودهاند، بلکه خود به معماران اصلی این تحولات تبدیل شدهاند. آنها در مسیر رشد و تعالی، با چالشهای متعددی روبهرو شدند اما هرگز از تلاش برای کسب جایگاههای شایسته بازنایستادند.
از نقطهای آغاز کنیم که دانایی، ابزار تغییر شد. در سال ۱۳۵۵، تنها ۳۵.۴۸٪ از زنان باسواد بودند؛ اما پس از انقلاب، به لطف گسترش امکانات آموزشی و دسترسی بیشتر به مدارس و دانشگاهها، نرخ باسوادی زنان جهشی چشمگیر یافت. امروز، زنان نه تنها در کلاسهای درس حضور دارند، بلکه خود در جایگاه اساتید، پژوهشگران و مدیران علمی ایفای نقش میکنند. با اینحال، هنوز شکافهای جنسیتی در جایگاههای مدیریت عالی دانشگاهی و سیاستگذاریهای کلان علمی باقی مانده است.
رشد سطح تحصیلات، بستری شد تا زنان با جسارت بیشتری به میدان اقتصاد قدم بگذارند. درحالیکه تا پیش از انقلاب، زنان سهم اندکی از بازار کار داشتند، امروز کارآفرینان، مدیران و صاحبان کسبوکارهای نوین در میان آنان کم نیستند. اما موانع ساختاری همچون سقف شیشهای، تبعیض در حقوق و محدودیت در تصدی پستهای کلان مدیریتی، همچنان مانعی برای درخشش بیشتر آنان است.
سینما، ادبیات، موسیقی و هنرهای تجسمی در ایران، عرصههایی بوده که زنان در آن نقش پررنگی ایفا کردهاند. کارگردانان زن، نویسندگان و هنرمندان برجستهای که توانستهاند صدای زنان را از دل هنر به گوش جامعه برسانند، همواره در تلاش برای حفظ اصالت و درعینحال، حرکت به سوی نوگرایی بودهاند. با این حال، محدودیتهای موضوعی و ممیزیهای متعدد، چالشی است که زنان هنرمند همچنان با آن دست و پنجه نرم میکنند.
از نخستین روزهای پس از انقلاب تا امروز، زنان در عرصه سیاست فعال بودهاند. از عضویت در مجلس شورای اسلامی گرفته تا حضور در شوراهای شهر و روستا. اما این مشارکت عمدتاً در سطوح میانی و پایین محدود مانده است. زنان هنوز سهم اندکی در مناصب کلیدی دولتی و سیاستگذاریهای کلان کشور دارند، در حالی که پتانسیل و شایستگی آنها فراتر از این محدودیتهاست و مهمتر اینکه همه زنان از همه اقشار نمی توانند از سد گزینش ها و تایید صلاحیت ها برای کسب کرسی هایی با توجه به قدرت علم و توان خلاقیت خود عبور کنند و تاثیر بیشتری بر توسعه و رشد کشور داشته باشند . کرسی های مدیریت های ارشد کشور همچنان در اختیار زنانی است که به نوعی به حزب یا گروه وابستگی دارند و زنان مستقل کمتر می توانند صندلی ریاست های استراتژیک کشور را برعهده بگیرند.
در سالهایی که ورزش زنان به دلایل متعدد مورد غفلت واقع شده بود، امروز شاهد حضور قهرمانانی هستیم که در سطح جهانی پرچم ایران را برافراشتهاند. از مدالهای ارزشمند در المپیک و رقابتهای جهانی گرفته تا تلاش برای گسترش ورزشهای حرفهای زنان در داخل کشور. هرچند که همچنان زیرساختهای ورزشی، میزان حمایتها و امکانات در مقایسه با مردان، نابرابر است.
زنان ایران، در تمام این سالها نشان دادهاند که هیچ مانعی قادر به متوقف کردن حرکت آنها نیست. آنها توانستهاند از نقشهای سنتی فراتر روند، وارد عرصههای جدید شوند و الگویی الهامبخش برای نسلهای آینده باشند. اما چالشها همچنان باقی است؛ چالشهایی که نه بهعنوان مانعی بازدارنده، بلکه بهعنوان میدان نبردی برای دستیابی به حقوق برابر تلقی میشود.
ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری شاهد حرکت هایی است که زنان در آن نه تنها برای خود، بلکه برای تمامی جامعه مطالبهگری میکنند. آنها نه قربانی محدودیتها، بلکه قهرمانان تغییر هستند. تاریخ معاصر ایران را که ورق بزنیم، خواهیم دید که زنان، نویسندگان اصلی این صفحات پر افتخار بودهاند و خواهند بود.