خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: مائده عابدیان شاعر جوان تهرانی است که به تازگی مجموعهغزل «برایم آه بیاور» از او منتشر شده است. این کتاب با ۵۸ صفحه و قیمت ۹۴ هزار تومان توسط انتشارات ایهام منتشر شده است.
به بهانه انتشار این کتاب، سراغ او رفتیم تا درباره این کتاب و مسیرش در شعر صحبت کنیم.
* خانم عابدیان شما روانشناسی میخوانید. درست است؟
بله. سال چهارم روانپزشکی هستم و به زودی فارغالتحصیل میشوم.
* چه شد که به شعر علاقهمند شدید؟
من از دوران کودکی بسیار شعر دوست داشتم اما تا حوالی نوجوانی نشد آن را پیگیری کنم. چون کنکور بود و باید درس میخواندم، نتوانستم شعر را به صورت جدی دنبال کنم. دوران پزشکی عمومی بود که تصمیم گرفتم هرطور شده رابطهام با شعر را بیشتر کنم و کاری کنم. کم کم شروع کردم و یاد گرفتم و پیشرفت کردم. البته قبل از آن هم گاهی شعر مینوشتم ولی دوران راهنمایی و دبیرستان کلا شعر را کنار گذاشته بودم. کتاب میخواندم، شعر میخواندم، ولی خودم چیزی نمینوشتم. درس تمام وقتم را گرفته بود و همه فشار میآوردند که باید درس بخوانم. اگر شعر را زودتر شروع کرده بودم، مجموعهشعرم هم زودتر چاپ میشد.
* گفتید کم کم یاد گرفتم و پیشرفت کردم. از چه مسیری نوشتن شعر را یاد گرفتید؟ چه انجمنها و جلساتی بیشترین کمک را کردند؟
سال ۹۶ به نمایشگاه کتاب رفته بودم. آن موقع شعر نوشتن را شروع کرده بودم، به خاطر همین همانجا از دوستانم پرسیدم که برای یادگیری شعر کجا باید بروم؟ خانم مهدیه انتظاریان که دوست شاعرم است، من را به غرفه شهرستان ادب راهنمایی کرد. اردوی «آفتابگردانها»ی شهرستان ادب از اولین جاهایی بود که با آن آشنا شدم. البته در جلسه پنجشنبههای شهرستان ادب هم شرکت میکردم که مخصوص خانمها بود. خانم غیاثوند در آن جلسات خیلی به من کمک کرد. همین زمان در دوره «کلک خیال» هم شرکت میکردم که آن موقع با مدیریت آقای غلامرضا طریقی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار میشد. ولی بیشترین تأثیر را در شعر من، دفتر شعر جوان داشت. آن اوایل جلسات را حضوری را نمیرفتم، ولی در دورهای که کرونا آمد و کل جلسات ادبی کشور تعطیل شدند، تنها جایی که ما را به حال خود رها نکرد و جلساتش را با قوت بیشتر برگزار کرد، دفتر شعر جوان بود. در تلگرام گروه زدند و هر هفته جلسات ادبی داشتیم و شعر بچهها با دقت زیاد نقد میشد. بدون این جلسات، بعید نبود که من حتی از شعر دور شوم. به خاطر همین میگویم که بیشترین تأثیر را بر شعر من دفتر شعر جوان داشته است. البته در دفتر شعر جوان تعدادمان حدود ۱۵ نفر بود و فرصت میشد که با هر شاعر به صورت جدیتر تعامل کنند، ولی در آفتابگردانها تعداد شاعران خیلی بیشتر بود. شاید این یکی از تفاوتهای این دو دوره باشد.
* حالا در جلسات حضوری دفتر شعر جوان هم شرکت میکنید؟
بله. الآن به صورت حضوری در «حلقه مهر» دفتر شعر جوان شرکت میکنم که با مدیریت استاد ساعد باقری اداره میشود. فضای جلسه هم طوری است که هرهفته شعر خوب میشنویم. یعنی در این جلسه همه شاعران خودشان را ملزم کردهاند که حرف تکراری نزنند و شعر خوب بنویسند.
* کتاب «برایم آه بیاور» مجموعهغزل است و شما هم فقط غزل مینویسید. چرا غزل؟
من فکر میکنم غزل گفتن راه رفتن بر یک لبه هم لیز و لغزنده، و هم سفت و محکم است. از طرفی غزل گفتن راحت و از طرفی نیز خیلی سخت است. خیلیها غزل مینویسند ولی انگار هیچوقت نتوانستهاند حتی یک غزل خوب تولید کنند. این یک مرحله مهم برای هر شاعر است که بتواند غزل خوبی بنویسند که از نظر فنی درست باشد و حرف نویی هم بزند. قالب غزل طوری است که محدودیتهایش به آدم جهت میدهد. به خاطر همین من غزل را دوست دارم.
* درباره کتاب صحبت کنیم. شعرهای این کتاب از چه بازه زمانی است؟
شعرهای این کتاب از بازه سال ۹۶ تا ۱۴۰۳ را در بر میگیرد. البته شعرهای خیلی بیشتری داشتم ولی از بین آنها گزینش کردم. شعرهایی را که خوب بودند جدا کردم و نتیجه آن شد ۳۶ غزل که در کتاب «برایم آه بیاور» منتشر شدند.
* از میان چند شعر این غزلها انتخاب شدند؟
واقعا تعدادشان را نمیدانم. من سه تا دفتر داشتم که شعرهایم را در آنها مینوشتم. شعرهای کتاب «برایم آه بیاور» از بین این سه تا دفتر انتخاب شدهاند. هر شعر را هم چندبار خواندم و ویرایش کردم تا به نسخه نهایی رسید.
* مضامین شعرها چگونه است؟
حال و هوای بیشتر شعرها عاشقانه است. البته چند تا غزل در آخر کتاب است که آیینی است. یک ذره هم دودل بودم و میخواستم آنها را نگه دارم تا با شعرهای آیینی به صورت یکجا منتشر شوند، ولی در نهایت پشیمان شدم. یعنی سعی کردم تنها ملاکم برای شعرهای کتاب، خوب بودن آنها باشد. درباره شعرهای عاشقانه هم بگویم که دوست نداشتم تکراری باشند و فقط از یک دیدگاه باشد؛ تو چرا رفتی، چرا منو تنها گذاشتی و این حرفها. هیچوقت دوست نداشتم اینطوری شعر بگویم. دوست داشتم هم وزن شعرها با هم فرق کند، هم مضمون آنها. سعی کردم در همه غزلها یک حرف و یک حال و هوا را روایت نکنم.
* یکی از مشکلات شعرهای امروز همین است که شعرها شبیه هم شدهاند. شما تلاش داشتید این اتفاق نیفتد؟
من تلاش کردم، امیدوارم که موفق بوده باشم. من همیشه به این فکر میکردم چرا شعرها اینقدر شبیه هم هستند؟ مثلا شعر خانمها یک جوری شبیه هم است، شعر آقایان یکجور شبیه هم است، شعرهای آیینی یکجور. درباره این قضیه هم خیلی میتوان صحبت کرد. معشوق در شعر فارسی انگار ثابت بوده و شاعران هم بیشتر مرد بودهاند، ولی همان شاعرانی که زن بودهاند هم شعرشان با شعر مردان خیلی فرق ندارد. فقط «مهستی گنجوی» است که میبینید یک زن این شعر را نوشته است. امروز هم بیشتر شعرهای عاشقانه شبیه هم است و حرفها هم تکراری است.
* شعر خود شما زنانه است یا مردانه؟
فکر میکنم شعری که به عنوان یک زن مینویسم، باید زنانه باشد. البته این بحث پیچیدهای است و بعضیها به این تقسیمبندی اعتقادی ندارند. ولی شعری که من گفته باشم، حتما زنانه است. ضمن اینکه نگاه زنانه داریم تا زنانه. الآن شعرهای زنانه ما حال و هوای خاصی دارد. مثلا مدام میگویند «چرا منو تنها گذاشتی»، »هرچی تو بگی به حرفت گوش میکنم» و چنین حرفهایی. ولی من فکر نمیکنم اینطوری شعر گفته باشم. شعر من از دیدگاه یک زن و دغدغههای اوست، ولی تکرار مکررات نیست. حداقل چنین تلاشی داشتهام.
* درباره کتاب بازخوردی هم دریافت کردید؟
بیشتر انتشار آن را تبریک گفتهاند. هنوز نقدی نخوانده و ندیدهام. امیدوارم سال آینده برای کتاب مراسم نقد و بررسی برگزار شود تا به صورت جدیتر دربارهاش حرف بزنیم.
* کدام غزل کتاب را بیشتر دوست دارید؟
این غزل را بیشتر دوست دارم:
بیا فرار کنیم از صدای هم به سکوت
از این تلاطم امواج زیر و بم به سکوت
نمیرسند صداها به هم، به جز این نیست
که میرسند صداها قدم قدم به سکوت
بگو مگو شده هر گفت و گویمان، دیگر
مگو مگو! که من این بار راضیام به سکوت
به جای آن که بگویی چقدر غمگینی
نگاه کن که می آید چقدر غم به سکوت
به خود اجازه ندادم که آه هم بکشم
و باز، دم به سکوت است و بازدم به سکوت
* به عنوان کسی که به تازگی کتاب شعر منتشر کردهاید، نکتهای درباره انتشار و توزیع آن دارید؟
آرزو دارم به شعر بچههای جوانتر بیشتر توجه شود و کتابهای شاعران جوان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. نمیدانم چرا اینطور نیست. کاش کتاب شاعران جوان پخش بهتری داشت و این کتابها را در کتابخانههای سطح شهر میدیدیم. تهیه کتاب شاعران جوان سخت است و کتابفروشیهای شاخص هم معمولا این کتابها را نمیآورند. امیدوارم در این قضیه تجدیدنظری شود و به شعر ما بیشتر توجه کنند.