دعوت ترامپ به مذاکره یا عملیات فریب احمقانه؟!
روزنامه کیهان نوشت:
ترامپ مدعی ارسال نامهای به مقامات عالی کشورمان در باب مذاکره شد، تکرار چنین حرکتی از سوی ترامپ در شرایطی که رهبر معظم انقلاب پیشتر هم در زمان دیدار با نخستوزیر وقت ژاپن و مجددا در ماه بهمن امسال هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرده بودند، این ظن را به ذهن متبادر میکند که چنین پیشنهادی بیش از هر چیز عملیات فریب برای حرکات بعدی دولت آمریکا است...
نگاهی به اقدامات و رویکردهای دونالد ترامپ در ماههای سپری شده از دور دوم ریاست جمهوری وی بر ایالات متحده، بهخوبی این واقعیت را اثبات کرد که وی کمتر تفاوتی را با دور اول سکونت خود در کاخ سفید داشته و دارد ولی در این میان شاید بتوان مهمترین ویژگی و وجه افتراق او نسبت به دوره پیشین ریاست جمهوریاش را در سرمایهگذاری ویژه برای تاثیرگذاری در افکار عمومی کشور هدف سیاست خارجی بهخصوص افکار عمومی ایران دانست....
یکی از ابعادی که میبایست در تحلیل رفتار دولت دوم ترامپ در مقابله با کشورمان در نظر گرفت، بررسی دلایل محاسبه اشتباه آنان درباره افکار عمومی در ایران هست.
این محاسبه غلط رابطه مستقیمی با سکانداری طیف غربگرای داخلی و طیف مدعی اصلاحات بر مسند و ساختار اداری کشور است.
نگاهی به پالسها و سیگنالهای مثبتی که از نخستین روزهای آغاز به کار دولت چهاردهم از سوی برخی از افراد در داخل دولت و در طیف غربگرای مدعی اصلاحات به غرب ارسال شد، دلیل این سرمایهگذاری آمریکاییها را نشان میدهد.
این افراد که از سابقه تاریخی خود در دولت حسن روحانی نیز درس نگرفتهاند، مجددا با تکرار روش اشتباه و خطرناک خالی نشان دادن دست کشور در آستانه هر روندی در سطح بینالملل، خواسته یا ناخواسته بزرگترین ضربه را در هر مذاکره یا مواجههای با غرب به کشور وارد میسازند.
افرادی که متاسفانه سعی در همراه کردن رئیسجمهور با ادبیات خود و بیان منش خود از زبان وی داشته و در برخی از مواقع از جمله نحوه انتشار مصاحبه رئیسجمهور با رسانههای آمریکایی در نیویورک یا در مصاحبه وی با NBC موفق به این کار نیز شدهاند. این سیگنالها حتی برای یک بار نیز با پاسخ مثبتی از سوی مقامات آمریکایی در هر دولت بایدن و ترامپ همراه نشد و بالعکس منجر به گستاخی بیشتر آنان شد.
نمونهای واضح از روند اشتباهی که از سوی برخی از افراد در داخل کشور بهکار گرفته شد، سفیدشویی ترامپ در مصاحبه ظریف با فرید زکریا بود که در کمترین زمان منجر به صدور یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری از سوی رئیسجمهور آمریکا و تشدید فشار حداکثری بر کشورمان بود....
روش همیشگی ترامپ در مسائل بینالمللی، لاف و هجمه کلامی سنگین نسبت به دشمنان، رقبا و حتی شرکای سنتی آمریکا برای امتیازگیری بیشتر در هر توافقی با سایر کشورها است. وی این روش را در تجدید پیمان نفتا با کانادا و مکزیک، مذاکرات با شرکای اروپایی آمریکا، مواجهه با چین و اکنون نیز حتی در بازی با اوکراین در پیش گرفته است. به همین ترتیب وی با طرح دوگانه احمقانه مذاکره یا هجمه سعی در ترساندن مسئولان و مقامات عالیرتبه کشوری برای تسلیم اجباری در برابر خواستههای نامشروع آمریکا در موضوع هستهای، توان موشکی و مسائل منطقهای دارد. این پیشنهاد و در عین حال تهدید از سوی ترامپ، وی را در افکار عمومی بینالمللی و همچنین در میان ملت ایران تبرئه نخواهد کرد و چنین بازی مضحکی دیگر کارایی نخواهد داشت.
**********
اعتراضات علویان سوریه چقدر جدی است؟
روزنامه فرهیختگان به موضوع اعتراضات علویان سوریه پرداخته است . این روزنامه در این باره نوشت:
آتش خشم علویهای ساکن ساحل سوریه دوباره، پس از سرکوب اعتراضات مردمی و مسالمتآمیز دیماه توسط نیروهای تحریر الشام، مهیبتر از گذشته از زیر خاکستر برخاسته است. دولت جدید سوریه که هنوز نتوانسته است این کشور را یکپارچه کند و مناطق دروزینشین و کردنشین در وضعیت خودمختاری و اشغال به سر میبرند، حال با قیام علویهای سوریه مواجه است که پس از چند ماه قتلعام، ترور کور و مصادره اموال، در قالب گردانهای مقاومت محلی برخاستهاند و علیه هیئت حاکمه سوریه اقدام کردهاند. همه این وقایع در سکوت عامدانه رسانههای عربی و جریان اصلی رخ میدهد...
آنچه که بهعنوان تظاهرات پراکنده در اواخر فوریه ۲۰۲۵ آغاز شد، تا اوایل ماه جاری میلادی (مارس) به یک شورش تمامعیار تبدیل شده است. گزارشهای محلی نشان میدهند که نیروهای علوی در برخی از مناطق ساحلی موفق به تصرف مواضع تحریر الشام شدهاند و ادعاهای تأییدنشدهای از تصرف حداقل یک فرودگاه وجود دارد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه پیش از این گزارشهایی در دسامبر و ژانویه (دی و بهمن) منتشر کرده بود -مانند اعدام قضات علوی در حماه و کشتار غیرنظامیان در لاذقیه- که زمینهساز این قیام گستردهتر شده بود. برآوردهای فعلی، هرچند تأییدنشده، حاکی از دهها کشته و صدها زخمی از زمان تشدید درگیریهاست.
سطح خشونت به طور نگرانکنندهای بالاست و گزارشها حاکی از آن است که استفاده از سلاحهای متوسط و سنگین از دو طرف در جریان است. تحریر الشام برای سرکوب ناآرامیها، نیروهای تقویتی اعزام کرده است، اما گفتهها حاکی از آن است که سرکوبگری بیملاحظه عناصر تحریر الشام موجب تشدید تنشها شده است.
در همین حال، مقاومت نیروهای علوی که بخشی از آنها بقایای ارتش سوریهاند، توانستهاند خساراتی به نیروهای جولانی وارد کنند. شنیدهها حاکی از آن است که کمینهای ارتش علیه نیروهای تحریر الشام در مناطقی موازنه قدرت را به نفع علویان تغییر داده است...
حکومت تحریر الشام به رهبری الجولانی، بهجای آنکه چشمانداز ملی را محقق کند، بازتولید همان گرایشهای انحصارطلبانه گروههای تروریستی گذشته مانند داعش است. ناکامی این گروه در حکمرانی فراگیر - که در ناتوانی آن در خاموش کردن اعتراضات یا ادغام اقلیتها آشکار است - مشروعیتش را خدشهدار کرده است.
ناآرامیهای مارس ۲۰۲۵ نیاز فوری به ایجاد یک دولت مستقل و ملی در سوریه را نشان میدهد. بدون یک ائتلاف که خطوط طائفهای، مذهبی و فرقهای را پشت سر بگذارد، سوریه نهتنها با تجزیه، بلکه با دوره طولانی آشوب مواجه خواهد شد که پیامدهای آن سراسر خاورمیانه را تحتتأثیر قرار خواهد داد.
آنچه مسلم است؛ رؤیای خاورمیانه موزاییکی و تجزیه سوریه، آرزوی دیرینه رژیمصهیونیستی است و تجزیه سوریه تنها به نفع رژیم تلآویو تمام میشود و همه منطقه از آن متضرر خواهند بود.
**********
اعتراف مهم روزنامه دولت به تورم زایی افزایش قیمت دلار
روزنامه ایران با استناد به مطالعه ای که توسط مرکز پژوهشهای امور اقتصادی وزارت اقتصاد انجام شده اذعان کرد که نوسانات دلار نقش اصلی را در انتطارات تورمی در ایران بازی می کند. این درحالی است که برخی کارشناسان و مسوولان در تیم اقتصادی دولت همواره از افزایش قیمت ارز به بهانه تک نرخی کردن آن دفاع می کنند.
این روزنامه نوشت:
مطالعه ای که توسط مرکز پژوهشهای امور اقتصادی وزارت اقتصاد انجام شده نشان میدهد نوسانات نرخ دلار نقش کلیدی در شکلگیری انتظارات تورمی در ایران ایفا میکند. بطوری که افزایش هزینههای تولید ناشی از نوسانات ارزی، خود به افزایش نرخ تورم دامن میزند و این چرخه معیوب ادامه مییابد. در واقع، یک رابطه علت و معلولی دوطرفه بین نرخ ارز و تورم وجود دارد که میتوانند به «دلاریزه» شدن بیشتر اقتصاد و کاهش رشد پایدار منجر شوند. بنابراین، تقویت ارزش پول ملی و کاهش نرخ تورم به عنوان کلیدهای اصلی ایجاد ثبات اقتصادی باید در نظر گرفته شوند.
طبق این گزارش، برای کاهش دلاریزه شدن اقتصاد ایران، نیاز به تدابیر نظارتی و احتیاطی وجود دارد. تغییر به سمت نرخهای ارز انعطافپذیر و تنوع در ارزهای مختلف از جمله راهکارهای پیشنهادی هستند. همچنین، رژیم هدفگذاری تورم باید در سیاستگذاری پولی مدنظر قرار گیرد تا بتوان به کاهش نرخ تورم دست یافت....
بنابراین گزارش، تقویت ارزش ریال و کاهش نرخ تورم از الزامات دلارزدایی در ایران محسوب میشود. برای تحقق این هدف، کنترل حجم نقدینگی و بهبود تراز تجاری کشور از طریق ارتقای صادرات ضروری است. تنوع در صادرات و تمرکز بر کالاهای با ارزش افزوده بالا باید به عنوان اولویتهای اصلی در نظر گرفته شود. همچنین، اخذ مالیات بر عایدی سرمایه ارزی و معرفی ابزارهای پوشش ریسک پول داخلی میتواند به کاهش فشار بر بازار ارز کمک کند.
در کنار این اقدامات، انعقاد قراردادهای تجاری دوجانبه با استفاده از پولهای ملی و افزایش ذخایر ارزی متنوع نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از پول دیجیتال و تقویت بلوکهای اقتصادی منطقهای و غیرمنطقهای میتواند به کاهش وابستگی به دلار کمک کند. عضویت در مجامعی مانند بریکس و شانگهای نیز فرصتی برای انعقاد قراردادهای مبادله ارز فراهم میآورد که میتواند اثرات مثبتی بر ثبات اقتصادی داشته باشد.
بهبود تراز تجاری نیز باید در اولویت قرار گیرد. این به معنای افزایش صادرات و کاهش واردات است که میتواند فشار بر نرخ ارز را کاهش دهد. با کاهش فشار بر نرخ ارز، نرخ تورم نیز به تبع آن کاهش خواهد یافت. واقعیت این است که کنترل تورم و تقویت ارزش پول ملی نه تنها به ثبات اقتصادی کمک میکند، بلکه میتواند به کاهش وابستگی به ارزهای خارجی و بهبود تراز تجاری نیز منجر شود...
بررسیهای نویسندگان این گزارش نشان میدهد که نرخ ارز بهعنوان لنگر انتظارات، تأثیر مستقیمی بر قیمتها و هزینههای تولید دارد. افزایش نرخ ارز باعث افزایش هزینههای واردات و در نتیجه افزایش قیمت کالاها میشود که خود منجر به تورم میگردد. این رابطه علت و معلولی بویژه در شرایطی که پایه پولی نیز در حال رشد است، تشدید میشود که پایه پولی از سه روش باعث رشد نرخ تورم خواهد شد...
از سال ۱۳۹۰ به بعد، فرآیند دلاریزه شدن اقتصاد ایران شدت یافته است. این روند بویژه در سالهای پایانی دهه ۹۰ با افزایش نقدینگی و رشد نرخ تورم همراه بوده است. افزایش نقدینگی، منجر به کاهش ارزش پول ملی و در نتیجه، افزایش نرخ تورم شده است. به موازات این موضوع، ارزش ارزهای جهانی، بویژه دلار آمریکا نیز با توجه به تحریمهای بیسابقه، افزایش یافته است. این وضعیت باعث شده تا نوسانات ارزی در کشور بشدت افزایش یابد و اقتصاد ایران شاهد چندین شوک ارزی باشد...
**********
حمله آمریکا به ریال
روزنامه وطن امروز نوشت:
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا اخیرا گفته: «اگر من ایرانی بودم، همین حالا تمام پولم را به چیزی غیر از ریال تبدیل میکردم». این سخنان در حالی از سوی یک مقام بلندپایه آمریکایی مطرح میشود که آمریکا در ۱۰ سال گذشته فشار تحریمها را علیه ایران تشدید کرده ولی عملا هدفی که دنبال میکرد محقق نشده است و حالا مقامات آمریکایی قصد دارند با عملیات روانی بازار ارز ایران را دچار التهاب کنند.
شاید ۱۰ سال پیش اظهار مقامات آمریکایی بازار ارز ایران را میتوانست دچار آشفتگی کند اما در مقطع کنونی این اتفاق نمیافتد، چراکه در سالهای اخیر ایران توانسته پیمانهای تجاری زیادی را با کشورهای همسایه منعقد کند و عملا گامهایی در مسیر دلارزدایی از اقتصاد برداشته است. هرچند امکان حذف کامل دلار از مبادلات تجاری در مقطع کنونی نیست اما میتوان آثر آن را در اقتصاد کمتر کرد.
دونالد ترامپ در حال حاضر بهشدت نگران اعتبار دلار است، به همین دلیل در ماههای اخیر بارها تهدید کرده در صورتی که بریکس پول واحدی راهاندازی کند اقدام به تحریمهای جدید علیه کشورهای عضو آن میکند. از آنجا که ایران جزو کشورهایی بوده که از سال پیش موضوع دلارزدایی را مطرح کرد و از طرف دیگر یکی از کشورهای تاثیرگذار بریکس محسوب میشود، سخنان وزیر خزانهداری آمریکا نشان میدهد تحریمهای یک دهه اخیر این کشور نتوانسته آنها را به هدفشان برساند و حالا به دنبال ایجاد فضای روانی برای افزایش قیمت دلار در ایران هستند.
از طرفی تلاش دولت ترامپ در یک ماه گذشته هم نشان داده اعمال تحریمهای جدید نمیتواند بر اقتصاد ایران اثری فلجکننده داشته باشد. رافائل گروسی، مدیرکل سازمان انرژی اتمی نیز اخیرا اعتراف کرده که تحریمهای آمریکا علیه ایران کارایی ندارد که همین مساله باعث شده دولت آمریکا به دنبال افزایش فشار روانی بر بازار ارز ایران باشد. قیمت ارز در 6 ماهه نخست سال جاری با وجود اینکه تنشهای منطقهای وجود داشت تغییر زیادی نداشت و در محدوده 60 هزار تومان بود. این موضوع نشان میدهد دولت توان مدیریت بازار ارز را دارد اما در پاییز و زمستان سال جاری سیاستها وزیر اقتصاد قیمت ارز را به محدوده 90 هزار تومان رساند و باعث شد دشمنان متوجه شوند که نقش تقاضای داخلی نسبت به تحریمهای آمریکا اثرگذاری بیشتری بر بازار ارز دارد...
**********
فعالیت غیررسمی بیش از ۸۰ درصد مراکز پرستاری در منزل!
روزنامه قدس نوشت:
ارائه خدمات پزشكی در منزل یادآور روزهایی است كه پزشکان در گرما و سرما با چهارپایان یا پای پیاده مسیر سخت این روستا تا روستای مجاور را طی میکردند و بر بالین بیمار حاضر میشدند.
امروزه نیز گرچه با گسترش بهداشت و درمان و توسعه فناوریهای پزشکی بخش قابل ملاحظهای از اینگونه خدمات در بیمارستانها و مراکز خصوصی پزشکان ارائه میشود، اما هنوز به دلایل مختلفی برخی از خدمات همچون خدمات پرستاری، در منزل به بیماران و سالمندان ارائه میشود.
با اینحال چالشهای پیش روی نحوه ارائه خدمات پرستاری، ضرورت نظارت مستمر و تخصصی این بخش را بیش از پیش مورد تأکید قرار میدهد.
رحمتالله معماری، رئیس انجمن صنفی مراقبتهای پرستاری در منزل درخصوص مراکز هومکر که براساس آییننامه در سال ۹۵ ابلاغ شد، به قدس میگوید: هومکر به مراکزی گفته میشود که خدمات مراقبتی و پرستاری را در منزل به افراد نیازمند ارائه میدهند. این خدمات معمولاً به افراد بیمار، ناتوان و حتی سالمندانی که نیاز به مراقبتهای پرستاری دارند، ارائه میشود. هدف این مراکز رفع نیازهای مراقبتی بیماران و افراد ناتوان است که این نیازها معمولاً شامل مراقبتهای پرستاری مشابه آنچه در بیمارستانها انجام میشود، است...
او با بیان اینکه یکی از مشکلات اصلی در ارائه خدمات پرستاری در منزل، فعالیت بخش زیادی از مراکز غیرمجاز است، میگوید: براساس ارزیابیها، حدود ۸۰ تا ۸۵درصد این مراکز بدون مجوز رسمی فعالیت میکنند و تنها ۱۰ تا ۱۵درصد آنها دارای مجوز قانونی هستند. نظارت بر این مراکز مجاز معمولاً به بازدیدهای ظاهری از ساختمانها و تجهیزات محدود میشود و نظارت کیفی بر کیفیت خدمات ارائهشده انجام نمیشود. این در حالی است که در حوزه مراکز غیرمجاز، نظارت تقریباً وجود ندارد و این مراکز بهویژه از طریق سایتها و صفحات مجازی تبلیغ میکنند و در سطح گستردهای در حال فعالیت هستند.
معماری میافزاید: در حال حاضر، هیچ ارگان یا سازمانی بهطور جدی با این مراکز برخورد نمیکند. وزارت بهداشت به دلیل کمبود امکانات و نیروی انسانی قادر به انجام نظارت دقیق بر این مراکز نیست، در حالی که در دیگر حوزههای درمانی مانند جراحیهای زیبایی نظارتهایی وجود دارد. در زمینه خدمات پرستاری در منزل، فعالیتهای غیرمجاز بهطور گسترده ادامه دارد و به گفته برخی کارشناسان، حدود ۹۰درصد این خدمات بهصورت غیرمجاز ارائه میشود. در حال حاضر، با همکاری نظام پرستاری و معاونت پرستاری، تلاشهایی در حال انجام است تا راهکارهایی برای کاهش مشکلات موجود درخصوص خدمات پرستاری در منزل ارائه شود. هدف این همکاریها کاهش فعالیتهای غیرمجاز و تقویت نظارتها برای ارائه خدمات با کیفیت بهتر و استاندارد است. این تلاشها به منظور بهبود شرایط خدمات پرستاری و کمک به ارتقای سطح نظارت و کیفیت خدمات ارائهشده به بیماران و افراد نیازمند مراقبتهای ویژه صورت میگیرد.
وی درباره همکاری نکردن سازمانهای بیمه در این زمینه عنوان میکند: با گذشت حدود چهار تا پنج سال از مطرح شدن بحث پوشش بیمهای خدمات پرستاری در منزل، همچنان این خدمات از سوی سازمانهای بیمهگر زیر پوشش قرار نگرفتهاند. اگرچه در برخی شهرستانها اجرای آزمایشی این طرح آغاز شده، اما هنوز به مرحله اجرایی و سراسری نرسیده است. سال گذشته، وزارت بهداشت برای چند بیماری مشخص بستههای خدمتی تدوین کرد تا این خدمات زیر پوشش بیمه قرار گیرند. با این حال، اجرای این طرح با چالشهایی ازجمله تعیین تعرفهها و تأخیر در پرداختهای بیمهای همراه است. با وجود این مشکلات، پوشش بیمهای یک مزیت مهم دارد؛ ازجمله اینکه مراکز غیرمجاز دیگر نمیتوانند در این حوزه فعالیت کنند و سطح دسترسی خانوادهها به خدمات استاندارد و تحت نظارت افزایش مییابد. این اقدام میتواند به بهبود کیفیت خدمات پرستاری در منزل و کاهش تخلفات در این حوزه کمک کند.
***********
رمزگشایی از یک معمای سیاسی در ایران؟
روزنامه هم میهن نوشت:
امسال هم در سالروز ترور سپهبد حاجعلی رزمآرا (16 اسفند) در برخی رسانهها و گروههایی در فضای مجازی این پرسش به میان آمد که آیا واقعاً فداییان اسلام و به دست خلیل طهماسبی نخستوزیر را در 16 اسفند 1329 خورشیدی کشتند یا گلوله از جایی دیگر شلیک شد و جان رزمآرا را گرفت یا شاید هم به دست او مأموریتی از جانب شخص شاه بوده است؟...
دربارۀ ترور رزمآرا همواره سناریوهای مختلفی طرح شده بود هرچند اگر در همان چند ماه اول بعد از سقوط رژیم شاه به مصاحبۀ مجلۀ «رگبار امروز» در 21 اردیبهشت 1358 با وکیل تسخیری نواب صفوی بیشتر استناد میشد تردیدی باقی نمیماند که شاه در جریان بوده و احتمالاً رزمآرا به دست یکی از محافظین کشته شده؛ درحالیکه خلیل طهماسبی هم اقدام به ترور کرده بود ولی گلولۀ او نبود که بر تن نخستوزیر نشست و جالب اینکه تا قبل از کودتای 28 مرداد 1332 با او به مثابه یک قهرمان برخورد میشد...
دکتر کریم سلیمانی دهکردی دانشیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی هم بر اساس اسناد تازهمنتشرۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی این نظریه را قویتر میداند که رزمآرا با گلولهٔ خلیل طهماسبی از پا درنیامده بلکه با شلیک یکی از محافظین خود به قتل رسیده است.
از خاطرات خانم نیرهالسادات احتشامرضوی، همسر نواب صفوی نیز این امر قابل استنباط است. آنجا که میگوید: «شاه میدانست که نواب در مقابل رزمآرا سکوت نخواهد کرد. شواهد نشان میداد اگر فداییان موفق به نابودی رزمآرا نشوند او با عنوان حفظ امنیت به سرعت تمام موافقین شاه را دستگیر خواهد کرد. به همین دلیل یکی از افسران ارتش را مأمور ساخت تا در کنار خلیل طهماسبی حرکت کند و اگر او موفق به ترور نشد وی با گلوله کلت، رزمآرا را به قتل برساند.»
جالب این که خلیل طهماسبی به عنوان ضارب و قاتل معرفی میشود ولی او را نهتنها مجازات نمیکنند بلکه بهعنوان قهرمان با او برخورد میشود و عنوان مصاحبه با او در مجله «تهران مصور» 30 آبان 1331 این است: چگونه رزمآرا را کشتم؟
با این وصف اعدام او به همراه رهبر گروه – نوابصفوی- این ذهنیت را ایجاد کرده که به خاطر ترور نخستوزیر رزمآرا در 16 اسفند 1329 بوده حال آن که بعد از کودتا و به اتهام سوءقصد به حسین علاء که نافرجام هم بود همراه اعضای اصلی فدائیان اسلام اعدام شد.
طهماسبی در ۶ آذر ۱۳۳۴ دستگیر و در سحرگاه ۲۷ دی ۱۳۳۴ به همراه سیدمجتبی نوابصفوی، مظفرعلی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی اعدام و در گورستان مسگرآباد به خاک سپرده شد.
در آن مصاحبه که «تهران مصور» 30 آبان 1331 منتشر کرد خلیل طهماسبی میگوید:
«از رجال مملکت نیز شنیدم که او (رزمآرا) سوءقصد پانزده بهمن[۱۳۲۷] را علیه جان اعلیحضرت همایونی ترتیب داده بود. حتی چند سال قبل از حادثه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ باز او بود که در باغشاه، در سر راه اعلیحضرت همایونی مواد منفجره گذاشت و این موضوع کشف گردید ولی او نزد اعلیحضرت رفت و برای متزلزل کردن وضع سرلشکر ارفع که در آن موقع رئیس ستاد بود اظهار داشت این کار به وسیله ارفع صورت گرفته، ولی من مانع انجام سوءقصد او نسبت به جان اعلیحضرت شدهام! … در سایه همین عملیات خلاف قانون بود که رزمآرا توانست به مقامات عالی برسد و حتی مسند نخستوزیری را اشغال کند. اما بعدها اعلیحضرت همایونی پی بردند که سوءقصد ۱۵ بهمن به تحریک رزمآرا صورت گرفته بود.»
آن گونه که دکتر سلیمانی دهکردی نوشته از سه دلیلی که برای قتل رزمآرا برمیشُمارد، دو دلیل از آن به این خاطراست که رزمآرا اراده سوءقصد به جان «اعلیحضرت همایونی» داشته است. بهواقع خلیل طهماسبی بهصراحت میگوید در مقام منتقم جان شاه عمل کرده است.
بدین ترتیب اکنون و بعد از 74 سال، ترور رزمآرا معما نیست...
این میهمانان ناخوانده از ایران میروند؟
روزنامه اطلاعات نوشت:
یکی از صفاتی که مردم ایران همیشه به آن موصوف و مشهور بودهاند، میهماننوازی است. در طول تاریخ میهمان زیاد داشتهایم، خوانده و ناخوانده! برخی از این میهمانان ناخوانده به اصطلاح کنگر خورده و لنگر انداخته و ماندنی شدهاند و جای بر میزبان بینوا تنگ کردهاند.
یک ضربالمثل آفریقایی برای چنین مواردی میگوید: «میهمان پررو را کباب کن و بخور!» اما چنین موضوعی به خاطر ایرانیان هم خطور نکرده است، بلکه خود سوختهاند و ساختهاند.
یک مثل اسپانیایی هم میگوید: «میهمان از پشت سر زیباست» (یعنی در زمان خروج از منزل میزبان)، اما در مملکت خود فراوان میهمان دیدهایم که نمک خورده و نمکدان شکستهاند و میزبان را نیز با پس گردنی به بیرون راندهاند.
تاریخ و جغرافیای ایران پر از این نکتههای تاریخی است و ادبیات ایران هم مشحون از داستان چنان میهمانانی است. طبق شاهنامه، ضحاک را ابتدا مردم ایران دعوت کرده بودند که بیاید، اما با مردم ایران آن کرد که کرد و شنیدهایم و خواندهایم.
پیشینیان ما که از عقل و شعور بهره کافی داشتهاند، گفتهاند: «میهمان سیر را همه کس طالب است»، اما خود ما به این مثل عمل نمیکنیم، بلکه ممالک راقیه به آن عمل میکنند؛ به این معنی که افراد دارای امکانات مالی یا تحصیلات عالی یا تجربه کاری را میپذیرند و متقاضیان دیگر را نمیپذیرند که وصف الحال آنان چنین است که: «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم.»
چنین است که طالبان این مدینههای فاضله، با بیاحترامی و گاه با غل و زنجیر اخراج میشوند و به جای هوای بهشتآسای کالیفرنیا و مناظر هوشربای فلوریدا به اقامت در بورکینافاسو و السالوادور مجبور میشوند و مصداق این حکمت عامیانه، اما راهیانه میشوند که: «میهمان هر که باشد، در خانه هرچه باشد.» البته کارگزاران اقتصادی و سیاسی ما با مفهوم این ضربالمثل آشنا هستند که دلالت دارد: «هرچه داریم، باهم میخوریم» و این امر با وضعیت جاری جمعیت ۷ میلیون نفری میهمانان افغان در ایران مطابقت دارد که گرچه کار ایرانیان به کوپونیسم و جیرهبندی مواد غذایی کشیده است، اما بر سر سفره محقر ایرانیان نشستهاند و صاحب سفره نیز به آهنگ محزون زمزمه میکند: «بر این خوان یغما چه دشمن و چه دوست!»
کوتاه سخن، هنر میهمان خوب بودن مستلزم دانستن این نکته است که چه موقع باید خارج شوی!
*********
گزارشهای تبیینی قوه قضائیه درباره احکام دو وزیر دولت سابق
روزنامه ایران نوشت:
در روزهای اخیر خبرگزاری «میزان» وابسته به قوه قضائیه در چند گزارش تبیینی جداگانه، دلایل اتهام و احراز تخلف و صدور حکم برای دو وزیر دولت سیزدهم در پرونده چای دبش را اعلام کرد. دلیل انتشار این گزارشها، مخالفتها و واکنشهایی بود که از سوی حامیان دولت سابق نسبت به صدور این احکام صورت گرفت. به هر حال این اولین بار در ایران است که دو وزیر بابت تخلفات، اهمال و سوءمدیریتهای خود، آن هم در یک پرونده کلان اقتصادی محکوم میشوند...
براساس حکم صادره سید جواد ساداتینژاد و سید رضا فاطمی امین وزرای وقت جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت به اتهام «معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به طور عمده و کلان موضوع تبصره دو ماده دو قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور» حکم محکومیت هر کدام به ۵ سال حبس تعزیری صادر شده است. اما دادگاه در اجرای مواد ۳۶ و ۳۷ از قانون مجازات اسلامی و ماده 6 قانون کاهش حبس تعزیری، محکومیت سیدجواد ساداتینژاد را به دو سال و محکومیت سید رضا فاطمی امین را به یک سال تخفیف و کاهش داده است. پس از انتشار احکام، اعضای جناح سیاسی ساداتینژاد مدعی شدند که این وزیر اصلاً خبر نداشته که چنین تخلفی روی داده است. اما قوه قضائیه اعلام کرد نه تنها وی خبر داشته، بلکه برای گروه چای دبش تبعیض هم قائل شده است. خبرگزاری «میزان» در این باره نوشت: «ساداتینژاد به عنوان وزیر وقت جهاد کشاورزی در پاسخ به مراجع نظارتی درباره تخصیص نامتوازن ارز به واردات چای طی نیمه دوم سال ۱۴۰۰ و نیمه اول سال ۱۴۰۱ (بیش از میانگین سالهای قبل) و حتی نیاز کشور که باعث بهرهمندی یک گروه تجاری خاص شده است پاسخ میدهد که همه طی روال اداری انجام شده، اما در همان مقطع زمانی افراد و شرکتهای فعال در زمینه واردات چای و ماشینآلات بستهبندی به دلیل تبعیض موجود در تخصیص ارز برای واردات، نامهای را خطاب به معاون اول دولت شهید رئیسی مینویسند و نسبت به عدم تخصیص ارز به شرکتهایشان گلایه کرده بودند.»
همچنین «میزان» در گزارش دیگری درباره وزیر وقت جهاد کشاورزی نوشت که «از نظر هیأت قضایی دادگاه علم و اطلاع سید جواد ساداتینژاد از وضعیت و آمار ثبت سفارشهای انجام شده برای واردات چای که بیش از ۳ برابر نیاز کشور فقط از جانب گروه دبش بوده به اثبات رسیده است.» این گزارش میافزاید: «بانک مرکزی و کمیته ماده ۲ (مصوبه مورخ دهم مهرماه ۱۳۹۷ چهاردهمین جلسه شورای هماهنگی سران قوا) زودتر از وزیر کشاورزی که مسئول اجرای این مصوبه بوده، از موضوع آمار فزاینده و غیر واقعی (و بسیار بیش از نیاز کشور) و تخصیص ارز برای واردات چای، آگاه شده و نامه هشداری به مرجع قانونی اعمال کنترلهای لازم ارسال میکند. این کمیته با صدور مصوبه جلوگیری از ثبت غیرواقعی را به وزیر جهاد کشاورزی ابلاغ میکند، اما سید جواد ساداتینژاد به عنوان وزیر جهاد کشاورزی نه تنها این مصوبه را اجرا نمیکند، بلکه لغو آن را از معاون اول رئیسجمهوری مطالبه میکند.»
درباره فاطمی امین، وزیر صمت نیز هرچند وی در مراحل دادرسی مدعی شد که اختیارات خود را به اداره کل استان البرز تفویض کرده بود و تقصیری متوجه او نیست، دادگاه به این نتیجه رسید که «در مسئولیت وزیر مربوطه در مدیریت منابع ارزی اختصاص یافته به وزارتخانه تحت مدیریت و پذیرش ثبت سفارش بر اساس نیاز کشور به واردات به کالای چای و ماشینآلات مرتبط به چای به نحوی که به تولید داخل و تنظیم بازار و توزیع عادلانه ارز میان بازرگانان آسیبی وارد نشود، ابهامی وجود ندارد، با اینکه با ایجاد داشبورد مدیریتی برای وزیر جهاد کشاورزی و وزیر صمت و سازمان توسعه تجارت، ابزار لازم برای پایش لحظهای و برخط میزان مجوز ثبت سفارش صادر شده و تخصیص و تأمین ارز صورت گرفته، در اختیار مسئولان بوده است؛ بنابراین عدم مدیریت در حوزه مدیریت ثبت سفارشات ناشی از انجام ندادن وظایف قانونی بوده است.»
داشبورد نداشتیم
بر اساس مطالب دیگری که امروز منتشر شد وزیر اسبق جهاد کشاورزی هیچ داشبورد مدیریتی در اختیار نداشته است و وزارت جهاد کشاورزی اولین دستگاهی بوده است که ثبت سفارشات گروه دبش را تعلیق کرده است.
در این مطلب که تحت عنوان نقدی بر سخنان سخنگوی قوه قضائیه منتشر شده است مطالب دیگری نیز درباره این پرونده منتشر شده است .