به گزارش روزنامه جوان: دونالد ترامپ، رئیسجمهور تروریست امریکا، روز پنجشنبه در گفت و گویی مدعی شد که نامهای مستقیم به رهبر جمهوری اسلامی ارسال کرده و در آن خواستار گفتوگو درباره برنامه هستهای ایران شده است. او در این گفتوگو بار دیگر این ادعا که ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است را تکرار کرده و مدعی شده: «ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد. گزینههای دیگری (به جز مذاکره) نیز موجود است». ابراز تمایل ترامپ به گفتوگو و مذاکره در حالی مطرح میشود که او بهتازگی سازوکار فشار حداکثری علیه ایران را مجدداً از سر گرفته است.
در انتخاب بین دوگانه مذاکره و جنگ (که ترامپ در اظهار نظر خود از آن به عنوان گزینههای دیگر) یاد کرده، هر ناظری را به این نکته رهنمون میسازد که طبعاً هر عقل سلیمی مذاکره را بر جنگ ترجیح دهد، اما این همه ماجرا نیست. آیا ترامپ دنبال مذاکره است؟ آیا او صلاحیت مذاکره را دارد؟ و اساساً گفتوگو و مذاکره تابع چه شرایط و ویژگیهایی است؟ منطق مذاکره آن گونه که از عنوانش پیداست، گفتوگو برای یافتن یک راه حل مشترک و پایان دادن به یک مناقشه است. مذاکرهای که بر اساس آن دو طرف، در قالب بده و بستانهایی یا به عبارت بهتر، عدول از برخی منافع خود، به یک توافق مرضیالطرفین برسند.
برای درک این مهم شاید لازم باشد کمی به گذشته بازگردیم. جایی که دولت روحانی در مهرماه سال ۹۲ وارد مذاکره با پنج قدرت دائمی شورای امنیت سازمان ملل (امریکا، روسیه، چین، انگلیس، فرانسه) و آلمان شد و پس از ۲۱ ماه گفتوگوهایی فشرده و طولانی، سرانجام در ۲۳ تیر ۹۴ برجام از دل این مذاکرات بیرون آمد. برجامی که بر اساس توافق و اذعان رئیس وقت جمهوری اسلامی ایران، آمده بود تا به ازای دست کشیدن ایران از برخی فعالیتهای هستهای، همه تحریمها را «بالمره» و در روز اجرایی شدن این توافقنامه از میان بردارد. اما نه تنها چنین تحریمی لغو نشد، که به بهانههای مختلف به حجم آنها افزوده شد.
توافق برجام که به اذعان رئیس وقت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران دستاوردی جز «تقریباً هیچ» برای ما نداشت، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال ۹۵ و خروج از آن در سال ۹۷ عملاً به یک توافق مرده بدل گردید و تلاش دولت روحانی و وعده و وعیدهای اروپا برای زنده نگه داشتن آن در قالب سازوکار مالی اینستکس، به جایی نرسید. طنز ماجرا جایی است که توجیه ترامپ برای خروج از این توافق این بوده که دولت دموکرات اوباما آنگونه که باید نتوانسته است از ایران امتیاز بگیرد. حال آنکه جمهوری اسلامی ایران بر اساس این توافقنامه به همه تعهدات خود عمل کرده و اقدامات اعتمادساز او از همان روز اجرایی برجام عملی و قابل راستی آزمایی بود، اما چک برجام برای ایران کاملاً نسیه و هرگز نقد نشد!
به یاد بیاورید سفر شینزو آبه نخست وزیر وقت ژاپن به ایران در خرداد سال ۹۸ که حامل پیام ترامپ برای رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. رهبر انقلاب در آن دیدار خطاب به نخستوزیر ژاپن تصریح کردند «ما در حسننیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم، اما درخصوص آنچه از رئیسجمهور امریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد. جمهوری اسلامی ایران هیچ اعتمادی به امریکا ندارد و تجربه تلخ مذاکرات قبلی با امریکا در چارچوب برجام را بههیچوجه تکرار نخواهد کرد زیرا هیچ ملت آزاده و عاقلی، مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد.»
آن رئیسجمهور تروریست امریکایی که دستش به خون عزیزترین سردار ایرانی هم آغشته است، اکنون و بار دیگر به پشتیبانی بنگاههای بزرگ و کارتلهای کلان سرمایهداری امریکا به اریکه قدرت بازگشته است و این روزها سرمست از غرور و قدرت، برای تمام دنیا، خط و نشان میکشد. او حتی ابایی ندارد از اینکه برای چپاول منابع و امکانات ملتها در قالب امضای فرمانهای اجرایی از متحدان سنتی خود نیز عبور کند. روزی از فلان معاهده بینالمللی خارج میشود و روز دیگر از بهمان توافق امنیتی با هم پیمان خود. روزی برای تصاحب گرینلند نعره میزند و روزی دیگر برای تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج امریکا؛ و ترامپ در این معرکهای که به راه انداخته، ابزار رسانه را به اختیار خود در آورده تا با استفاده از عملیات روانی و تبلیغی برجامعه مخاطبان خود تاثیر بگذارد. اما فراموش کرده است که اکنون قرن نوزدهم و بیستم نیست که امریکا با حرکت ناوگان دریاییاش، یک دولت دست نشانده سقوط کند یا تسلیم اهداف استعماری آنها شود.
طی ماههای گذشته و با روی کار آمدن دولت ترامپ برخی جریانهای سیاسی در داخل بدون توجه به تجربه تلخ برجام از روی غفلت، حسن نیت یا حتی خیانت، بار دیگر ضرورت مذاکره با دولت جدید امریکا را پیش کشیدند و در رسانهها و فضای مجازی در مناقب مذاکره و گفتوگو قلم فرسایی کردند. پاسخ رهبر معظم انقلاب به این ایجاد مطالبه تصنعی، اما حکیمانه بود. ایشان ۱۹ بهمن ماه گذشته طی سخنانی با اشاره به تجربه تاریخی و سوابق عملکرد دولت امریکا، مذاکره با امریکا در شرایط امروز را خلاف عقلانیت، هوشمندی و شرافت دانستند و فرمودند: «مذاکره با چنین دولتی غیر عاقلانه، غیر هوشمندانه و غیر شرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.» رهبر انقلاب اسلامی در واکنش به تهدیدهای امریکا نیز تأکید کردند: «اگر ما را تهدید کنند ما هم آنها را تهدید میکنیم، اگر تهدید خود را عملی کنند ما نیز تهدیدمان را عملی میکنیم و اگر به امنیت ملت ما تعرض کنند ما هم بدون تردید به امنیت آنها تعرض میکنیم.» این پاسخ پیشدستانه و مقتدرانه گویی پیش بینی رفتار ترامپ بود که در قالب یک اظهار نظر تهدید کرده اگر مذاکره (بخوانید تسلیم نشوید) نکنید، راههای دیگری به جز مذاکره نیز موجود است. رهبر معظم انقلاب در همان دیدار تاریخی با شینزو آبه گفته بودند: «مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود.» آیا کسی که مایل به مذاکره در شرایط برابر و منطقی باشد، طرف گفتوگو را تهدید میکند؟ به نظر میرسد، آنچه در ادعای اخیر ترامپ درباره ارسال نامه به رهبر معظم انقلاب نهفته است، شرطیسازی و تاثیرگذاری بر جامعه مخاطبان ایرانی است. اما گویی دولتمردان امریکایی نه مسئولان جمهوری اسلامی ایران را شناختهاند و نه ملت ایران را. این تهدیدها به عکس جامعه ایرانی علیه دشمنانش را منسجمتر از گذشته خواهد کرد. شاید لازم باشد، مشاوران ترامپ چند واحد ایران شناسی را برای او بگذارند تا از توهمات خود ساخته رها شود. ملت ایران را نمیتوان تهدید کرد این حقیقت را تاریخ به درستی گواهی میدهد.