رادیو همشهری | کوچه‌گرد ۶۴؛ وقتی تهران تا مرز دوئل رفت

همشهری آنلاین یکشنبه 19 اسفند 1403 - 14:18
یک روز معمولی در تهران قدیم را تصور کنید، در حال قدم زدن در جاده جلالیه هستید که ناگهان دو فرنگی را می‌بینید که ایستاده‌اند، دست در جیب، اخم کرده و آماده «دوئل». در این کوچه‌گرد ماجرای روزی را راوایت می‌کنیم که تهران تا مرز تجربه اولین دوئل رفت.

همشهری آنلاین - لیلا باقری: یک روز معمولی در تهران قدیم را تصور کنید، در حال قدم زدن در جاده جلالیه هستید که ناگهان دو فرنگی را می‌بینید که ایستاده‌اند، دست در جیب، اخم کرده و آماده «دوئل». یک نوع مسابقه مرگ و زندگی که در اروپا مرسوم بوده است؛ زمانی که دو نفر به یکدیگر توهین می‌کردند، وسط یک زمین می‌ایستادند، تفنگ یا شمشیر می‌کشیدند و یکدیگر را می‌زدند تا کشته شوند، به افتخار «آبرو». بله، این هم یک روش حل اختلاف بود... اما خب، این شیوه برای اهالی دارالخلافه که دعواهایشان را در قهوه‌خانه و با حضور ریش‌سفیدها و چای اضافه حل می‌کردند، کمی عجیب بود.

برویم سر اصل ماجرا! حدود یک قرن و نیم پیش، دو نفر از فرنگی‌های مقیم تهران، یعنی «بارون کلیش» و «بارون وُدول»، در یک مهمانی به یکدیگر ناسزا می‌گویند. حالا معمولاًدر این مواقع، فرد یا قهر می‌کند یا ناسزا را با ناسزا پاسخ می‌دهد و تمام. اما نه، این دو بارون اتریشی گفتند: «این حرف‌ها یعنی دوئل! چون ما تمدن داریم و آدم حسابی هستیم، باید برویم و یکدیگر را بکشیم تا عدالت برقرار شود...» و تصمیم گرفتند در اراضی شمال تهران دوئل کنند. اما از آنجایی که در آن زمان هنوز سیستم بیمه عمری نبود، خواستند چند پزشک همراهشان باشد که اگر یکی از آن‌ها زنده ماند، حداقل بتواند زندگی را با یک گلوله در قفسه سینه ادامه دهد.

در اینجا تهرانی‌های عزیز کمی گیج شدند. پزشکان ایرانی گفتند: «ما کارمان مداواست، نه تماشای قتل عام.» بنابراین، دو پزشک فرنگی پیدا کردند، چند شاهد هم آوردند و گروه خشن به سمت جلالیه راه افتاد.

خبر مثل بمب در شهر پیچید و به گوش محمدکریم‌خان مختارالسلطنه، رئیس سخت‌گیر نظمیه در دوره مظفری، رسید. او که نمی‌خواست نصف تهران بح از خواب بیدار شوند و ببینند یک فرنگی وسط میدان جلالیه افتاده، و در تاریخ ایران ثبت شود که «اولین دوئل دارالخلافه‌ای‌ها» جلوی چشمان او برگزار شده، فوری کدخدای دولت را مأمور کرد که برود و جلوی آنها را بگیرد و حتمالا گفته است: «به آن‌ها بگو ماست‌شان را کیسه کنند، وگرنه خودم کیسه‌شان می‌کنم...»

کدخدا هم پنج دقیقه قبل از شروع دوئل، نفس‌زنان به صحنه رسید و پیام مختارالسلطنه را رساند: «بنده از طرف وزارت نظمیه مأمورم که شما را از این اقدام منع کنم. یا از خاک ایران خارج شوید و این عمل را انجام دهید، یا به سفارت خودتان اطلاع دهید تا رسماً به وزارت خارجه دولت علیه اعلام کند. چرا که دوئل در تهران و ایران مرسوم نیست.» دو بارون بیچاره که دیدند دیگر کاری از دستشان برنمی‌آید، مجبور شدند قید دوئل را بزنند و صلح کنند.

و این‌گونه تهران هرگز مراسم دوئل را تجربه نکرد... و خوشبختانه هنوز هم بسیاری از ما هنگام عصبانیت یک صلوات می‌فرستیم و چای می‌نوشیم... و در شدیدترین حالت، بعضی از ما از مخزن غنی ادبیات فحش، چندتا آب کشیده و نکشیده بیرون می‌آورد.

نویسنده و راوی: لیلا باقری

تدوینگر: مهدی کشوریان

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.