همشهری آنلاین: یکی از اصطلاحاتی که طی سالهای اخیر در بسیاری از گزارشها و یادداشتها مورد اشاره قرار گرفته است، دوقطبی شدن جامعه (Polarization) است. این وضعیت را گاهی هم با اصطلاح شکاف سیاسی (Political Divide) توصیف میکنند.
طی سالهای اخیر، نشانههای این دوقطبی شدن را نه فقط در زمان انتخابات و در دل رویدادهای سیاسی، بلکه در تعاملات روزمره هم میبینیم. به عنوان مثال، گاهی در بخش دیدیگاهها زیر یک پست اینستاگرامی، چنان جنجال و بحث و دعوایی دیده میشود، که در یک مناظرهی رسمی سیاسی هم، این سطح از شدّت و حدّت به چشم نمیخورد.
این را نیز باید توجه داشت که شکلگیری شکافهای سیاسی و تقویت دوقطبیها، در بسیاری از کشورها مشاهده میشود. انتخاباتی که به ریاستجمهوری ترامپ منتهی شد، حاصل یکی از شدیدترین دوقطبیهای سیاسی در جهان معاصر میان مردم آمریکا بود. این دوقطبی در دوران ترامپ شدیدتر هم شد و انتخاب بایدن هم در بستری از همین جنس انجام شد.
جامعه چگونه دوقطبی میشود؟
دوقطبی شدن جامعه معلول عوامل متعدد، پیچیده، ریشهدار و قدیمی است و گاهی کنترل کردن این عوامل سخت است اما آگاهی و هوشیاری نسبت به این خطر، کمک میکند تا جامعه در این دام نیافتد یا حداقل به سطحی از خودآگاهی نسبت به آن دست یابد.
مهمترین دلایلی که جامعه را دوقطبی میکند، انباشت بحرانهای داخلی و حل ناتمام و ناقص بحرانهاست. در واقع وقتی یک بحران در جامعه به صورت ناقص و ناتمام مدیریت میشود، گروه مقابل تلاش دارد تا این وضعیت را به طرف مقابل نسبت دهد و به همین شکل نیز دو گروه در برابر هم مرزبندی میکنند. به گفته دانشمندان سیاسی، حل ناقص بحرانها در جامعه مهمترین زمینه حرکت جامعه به سوی دوقطبی شدن است.
به طور کلی دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود میآید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مسالهای به زیر گروههای مخالف و به شدت متضاد تقسیم میشود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق میافتد، اما عوارض و پیامدهای آن در فرهنگ و اجتماع و حتی اقتصاد هم قابل مشاهده است.
آیا دو قطبی بودن جامعه خطرناک است؟
نظرات گوناگونی درباره جامعه دوقطبی وجود دارد. برخی دوقطبی بودن جامعه را مضر نمیدانند. به عنوان نمونه، حسین دباغ استدلال میکند که «نفس دوقطبی بودن یک جامعه زمانی که با جامعهای آزاد مواجه هستیم که شهروندان میتوانند صدای یکدیگر را بشنوند و همدیگر را نقد کنند لزوما آسیبزا نیست.»
همچنین برخی دیگر نیز معتقد هستند که برای ایجاد شور و نشاط در جامعه و در عرصه سیاسی مشخصا جامعه دو قطبی می تواند مفید باشد.
در عین حال، مضرات و خطرات دوقطبی شدن جامعه بیشتر از فواید آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بسیاری از اندیشمندان سیاسی، جامعه دوقطبی را یک جامعه در معرض خطر در حوزههای اجتماعی و اقتصادی ارزیابی میکنند. بخشی از مهمترین مضرات و خطرات دوقطبی شدن جامعه در موارد ذیل میتواند قابل بررسی باشد:
۱. افزایش تنش و خشونت اجتماعی
در جوامع دوقطبی، اختلافات ایدئولوژیک، مذهبی، قومی یا سیاسی میتواند به درگیریهای خیابانی، خشونتهای کلامی و حتی درگیریهای فیزیکی منجر شود.
۲. کاهش گفتوگو و تفاهم
وقتی جامعه به دو گروه متخاصم تقسیم شود، امکان گفتوگو و مصالحه کاهش مییابد. هر گروه دیگری را دشمن میداند و حاضر به شنیدن نظرات مخالف نیست.
۳. رشد افراطگرایی
در جوامع دوقطبی، میانهروی تضعیف میشود و افراطگرایان در هر دو طرف قدرت بیشتری میگیرند. این امر میتواند زمینهساز بحرانهای سیاسی و اجتماعی شود.
۴. اختلال در حکمرانی و سیاستگذاری
دولتها در جوامع دوقطبی معمولاً با بنبستهای سیاسی مواجه میشوند، زیرا هیچیک از دو طرف حاضر به همکاری نیستند. این وضعیت میتواند باعث کندی تصمیمگیریها و ناکارآمدی حکومت شود.
۵. تضعیف سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی
قطبی شدن جامعه باعث میشود اعتماد میان شهروندان کاهش یابد. افراد بیشتر تمایل دارند فقط با کسانی که مثل خودشان فکر میکنند تعامل داشته باشند و از گروههای دیگر فاصله بگیرند.
۶. تأثیرات منفی بر اقتصاد
بیثباتی سیاسی و اجتماعی ناشی از دوقطبی شدن میتواند سرمایهگذاران را نگران کند و رشد اقتصادی را کاهش دهد. همچنین، درگیریهای اجتماعی ممکن است منجر به اعتصابات و اعتراضات گسترده شود.
۷. دخالت خارجی و بیثباتی کشور
کشورهایی که بهشدت دوقطبی شدهاند، بیشتر در معرض دخالتهای خارجی قرار میگیرند. قدرتهای خارجی میتوانند از اختلافات داخلی برای پیشبرد منافع خود استفاده کنند.
۸. افزایش اخبار جعلی و جنگ رسانهای
در فضای دوقطبی، انتشار اخبار جعلی و تبلیغات گمراهکننده افزایش مییابد. هر گروه تلاش میکند روایت خود را بهعنوان حقیقت مطلق معرفی کند و اطلاعات نادرست را برای تخریب طرف مقابل منتشر کند.