این بحران تاثیرات منفی گستردهای بر زندگی روزمره شهروندان، کشاورزی، صنایع و حتی امنیت غذایی کشور خواهد داشت و مسیر پیشرو را با نااطمینانی بیشتر روبهرو میکند. عجیب اینکه منابع آبی کشور بهشدت رو به کاهش است، اما تقاضای آب در بخشهای مختلف روندی صعودی دارد. آمارها نشان میدهد که مصرف آب در ایران حدود ۹۰میلیارد مترمکعب است، در حالی که حداکثر میزان آب قابل برنامهریزی برای مصرف بین ۴۰ تا ۶۰میلیارد مترمکعب برآورد میشود. یکی از چالشهای جدی بحران آب، نبود انسجام میان سیاستهای کلان کشور در حوزه آب و سایر بخشهای اقتصادی است. در شرایطی که تابستانهای خشک و بیرحم در پیش است، هر روز برای آب تقاضای بیشتری وارد اقتصاد میشود؛ موضوعی که نمیتواند تداوم یابد. سوال اینجاست که آیا دولت و مردم آمادهاند برای نجات منابع آبی کشور اقدامی اساسی انجام دهند یا بحران آب به فاجعهای غیرقابل جبران تبدیل خواهد شد؟
کارشناسان معتقدند که برای حل این بحران، باید سیاستهای هماهنگ میان بخش کشاورزی و مدیریت منابع آب تدوین شود. حدود ۹۰درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی است. استفاده از کشت فراسرزمینی برای تامین اقلام حیاتی و آببر، مدیریت یکپارچه، بهرهگیری از فناوریهای پایدار، استفاده از بذرهای مقاوم و بهکارگیری روشهای بهینه کشاورزی از جمله راهکارهایی است که میتواند به کاهش فشار بر منابع آبی کمک کند.
در این گزارش، وضعیت فعلی منابع آب در ایران، دلایل بحران، پیامدهای اقتصادی و زیستمحیطی آن و همچنین راهکارهای اقتصادی برای مدیریت بهتر عرضه و تقاضای آب بررسی شده است.
قرار گرفتن ایران در نزدیکی مدار استوا، کشور را از موهبتها و نقمتهایی برخوردار کرده است. از جمله این نقمتها، وجود آبوهوای خشک تا نیمهخشک برای کشور است که ایران را با چالشهای بزرگی در زمینه منابع آبی مواجه کرده است. طبق آمارهای موجود، در سالهای اخیر، میزان بارندگی در کشور کاهش چشمگیری داشته و منابع آبهای سطحی و زیرزمینی بهشدت کاهش یافته است. دلایل مختلفی برای کاهش منابع آبی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگی و بهرهبرداری نامناسب از آبهای زیرزمینی اشاره کرد. از دیگر دلایل بحران آب در ایران، مشکلات مربوط به مدیریت منابع آب است.
متاسفانه در سالهای گذشته، به دلیل نداشتن توجه کافی به تخصیص بهینه منابع و ناکافی بودن سرمایهگذاری در زمینه زیرساختها، وضعیت آبرسانی در بسیاری از مناطق کشور، بهویژه در تهران، نگرانکننده شده است. در گفتوگویی با حامد پورسپاهی سامیان، مدیر گروه آب و محیطزیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران و علی مزیکی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، چالشهای مدیریت منابع آبی کشور و لزوم تغییر رویکرد در سیاستهای تامین و مصرف آب بررسی شد.
حامد پورسپاهی سامیان، مدیر گروه آب و محیطزیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران، در مورد وضعیت بارندگیها و منابع آبی کشور توضیح داد که امسال، بهجز برخی مناطق مانند مازندران و بخشهایی از شرق کشور و خراسانجنوبی، میزان بارندگیها بهطور قابلتوجهی زیر حد نرمال بوده و در برخی مناطق تا ۴۰درصد کمتر از میانگین بلندمدت گزارش شده است. او همچنین تاکید کرد که وضعیت نامطلوب سدها نگرانیها را دوچندان کرده است. بااینحال، این چالشها صرفا مربوط به امسال یا سال گذشته نیستند، بلکه یک وضعیت مزمن و ادامهدار محسوب میشوند که تنها راهکار پایدار برای مقابله با آن، مدیریت تقاضای آب است.
به گفته او، منابع آب تجدیدپذیر ایران سالانه حدود ۱۰۰میلیارد مترمکعب برآورد میشود، اما به معنای آن نیست که کشور میتواند تمام این میزان را مصرف کند. برخی کارشناسان بر این باورند که حداکثر میزان آب قابل برنامهریزی حدود ۴۰ تا ۶۰درصد این مقدار است؛ در حالی که مصرف کنونی کشور بیش از ۹۰میلیارد مترمکعب است. پورسپاهی بر لزوم تنظیم تقاضای آب متناسب با این محدودیتها تاکید کرد و گفت: «باید مشخص شود که چگونه مصرف را به ۶۰میلیارد مترمکعب کاهش دهیم.»
مدیر گروه آب و محیطزیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران معتقد است که نبود انسجام بین سیاستهای کلان کشور در حوزه آب و سایر بخشهای اقتصادی، یکی از مشکلات اساسی در مدیریت تقاضای آب است. او به برنامه هفتم توسعه اشاره کرد که هدف آن، ۹۰درصد خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی است، در حالی که همزمان بر کاهش مصرف آب تاکید شده است. این دو هدف، در تضاد با یکدیگر قرار دارند و نشاندهنده نبود همخوانی بین برنامهریزیهای کشاورزی و مدیریت منابع آبی است. او تصریح کرد که برای حل این مساله، باید سیاستهای هماهنگی بین بخش کشاورزی و مدیریت آب تدوین شود.
مدیر گروه آب و محیطزیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران پیشنهاد داد که رویکرد تولید کشاورزی از گسترش سطح زیرکشت (توسعه افقی) به افزایش بهرهوری در واحد سطح و واحد آب (توسعه عمودی) تغییر کند. او بیان کرد که بهجای تمرکز بر افزایش سطح زیرکشت و تامین آب برای زمینهای دیم، باید کارآیی مصرف آب را افزایش داد. بهعنوان نمونه، تولید گندم در هر هکتار میتواند از ۵تن به ۸تن افزایش یابد؛ مشروط بر اینکه از بذرهای مناسب و روشهای بهینه کشاورزی استفاده شود. در این صورت، میزان تولید محصول به ازای هر مترمکعب آب مصرفی افزایش مییابد.
در ادامه، پورسپاهی به مصرف آب شرب اشاره کرد که از ۹۲میلیارد مترمکعب مصرف کل کشور، حدود ۸ تا ۹میلیارد مترمکعب را شامل میشود. او بر این نکته تاکید کرد که هرچند میزان مصرف آب شرب در مقایسه با سایر بخشها کمتر است، اما فرآیند تصفیه و انتقال آب شهری بسیار پرهزینه است. مدیر گروه آب و محیطزیست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران همچنین به اتلاف بالا در شبکههای توزیع آب شهری اشاره کرد و گفت: «در تهران، از ۵۰۰ تا ۶۰۰میلیون مترمکعب آبی که برای تامین شرب وارد سیستم میشود، حدود ۲۵ تا ۳۰درصد آن هدر میرود.» این میزان، معادل آبی است که بدون درآمد از سیستم توزیع خارج شده و مشخص نیست به کجا میرود.
در مورد بخش صنعت، پورسپاهی بر ضرورت بهرهوری و بازچرخانی آب تاکید کرد. او معتقد است که صنایع باید به سمت استفاده از آبهای نامتعارف، ازجمله پسابها، حرکت کنند. بااینحال، وی هشدار داد که اگر مصرف پساب بدون کاهش مصرف آب متعارف افزایش یابد، نهتنها به نفع منابع آبی نخواهد بود، بلکه باعث از بین رفتن حقآبه محیطزیست نیز میشود.
علی مزیکی، استاد اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی، به سیاستهای سمت تقاضا و عرضه در مدیریت آب پرداخت. او اشاره کرد که سیاستهای سمت تقاضا شامل استفاده از ابزارهای قیمتی و مدیریت مصرف است. از نظر او، یکی از کاستیهای مهم در سیاستگذاری ایران، نبود نگاه یکپارچه و ارتباط بین بخشهاست. برای مثال، مصرف آب در بخش شهری بر منابع زیرزمینی اثر میگذارد و باعث تخلیه سفرههای آب زیرزمینی میشود، اما این ارتباط در سیاستهای کلان دیده نمیشود. مزیکی بر اهمیت اصلاح قیمتگذاری آب تاکید کرد و گفت: «در حال حاضر، بسیاری از افراد با آب شرب شهری درختان را آبیاری میکنند یا ماشین میشویند. در کشوری که با بحران کاهش بارندگی و تخلیه منابع آب زیرزمینی مواجه است، این روش قیمتگذاری صحیح نیست.»
استاد اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی همچنین به نبود برنامهریزی بلندمدت برای تامین آب اشاره کرد و گفت که در برخی کشورها مانند عربستان، تکنولوژیهای نوینی مانند آبشیرینکنهای خورشیدی مورد استفاده قرار میگیرند، در حالی که ایران به دلیل وابستگی به سوختهای فسیلی، از این فناوریها عقب مانده است.
مزیکی همچنین به ضعف رویکرد مدیریتی در بخش آب کشور اشاره کرد و گفت که در حال حاضر، سیاستها بیشتر نگاه فنی و مهندسی دارند تا مدیریتی. به گفته او، سیاستگذاران تنها بر انتقال آب به مناطق دچار بحران تمرکز کردهاند، بدون اینکه رویکرد جامعی برای مدیریت کلان آب در کشور داشته باشند. او تاکید کرد که برای حل بحران آب، باید نگاه مدیریتی و سیاستگذاری یکپارچه، همراه با فناوریهای پایدار در دستور کار قرار گیرد.
کاهش بارندگیها و تغییرات اقلیمی: یکی از اصلیترین دلایل بحران آب در ایران، تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگیهاست. طبق گزارشها، ایران در مقایسه با سال گذشته کاهش 23درصدی بارشها را تجربه کرده است. این کاهش بارندگی، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک کشور، تاثیرات زیادی بر منابع آبهای سطحی و زیرزمینی گذاشته است.
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی: یکی از چالشهای اصلی در بحران آب ایران، برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی است. طبق آمار، در برخی مناطق از جمله شهر تهران، میزان برداشت از چاههای آب زیرزمینی بیشتر از ظرفیت تجدیدپذیری این منابع بوده که به فرونشست زمین و کاهش سطح آبهای زیرزمینی منجر شده است.
رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضا: رشد جمعیت و افزایش مصرف آب در بخشهای مختلف، بهویژه در شهرهای بزرگ مانند تهران، عامل دیگری در تشدید بحران آب است. تقاضای روزافزون آب برای شرب، کشاورزی و صنعت باعث شده است تا فشار زیادی به منابع محدود آبی وارد شود.
پیامدهای اقتصادی: بحران آب تاثیرات منفی زیادی بر اقتصاد ایران دارد. از جمله این تاثیرات، کاهش تولید کشاورزی، افزایش هزینههای تامین آب برای صنعت و کشاورزی و افزایش هزینههای سلامت عمومی است. کاهش منابع آبی، بیشترین آسیب را به تولیدات کشاورزی وارد میکند. کشاورزی از بزرگترین بخشهای مصرفکننده آب در ایران به شمار میرود، بنابراین کاهش منابع آبی موجب کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش هزینههای تولید میشود.
فرونشست زمین: یکی از پیامدهای زیستمحیطی بحران آب، فرونشست زمین است. این پدیده زمانی رخ میدهد که برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و نشست زمین میشود. فرونشست زمین میتواند سبب تخریب زیرساختهای شهری و کشاورزی، بروز شکافها و فروچالهها و حتی بروز حوادث طبیعی مانند زلزلههای کوچک شود. بحران زیستمحیطی: کاهش منابع آبی بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک کشور، به کاهش تنوع زیستی و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها منجر میشود. بهعنوان مثال، خشک شدن دریاچه ارومیه و کاهش سطح آب رودخانههای مهم مانند کارون و زایندهرود، تاثیرات منفی زیادی بر محیطزیست کشور گذاشته است.
بدون انسجام در سیاستگذاریها نمیتوان شکاف 30میلیارد مترمکعبی میان عرضه و تقاضای آب را پر کرد. جالب اینکه از یکسو در برنامههای توسعهای، بر خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی تاکید میشود، اما همزمان از کاهش مصرف آب کشاورزی نیز صحبت میشود. این دو سیاست در تضاد با یکدیگر هستند؛ زیرا افزایش تولید محصولات اساسی بدون اصلاح روشهای بهرهوری، مستلزم مصرف آب بیشتر خواهد بود. در ایران خبری از توسعه کشاورزی صنعتی نیست. علاوه بر این، در شبکه توزیع آب نیز مشکلات جدی وجود دارد. در برخی شهرها مانند تهران، درصدی از آب شرب در فرآیند توزیع هدر میرود. این در حالی است که فرهنگسازی برای مدیریت مصرف آب در میان مردم نیز بهدرستی انجام نشده و همچنان شاهد استفاده نادرست از منابع آبی تصفیهشده هستیم.
بحران آب در ایران یک چالش جدی است که نیازمند توجه فوری و اقدامات موثر است. کاهش منابع آب، افزایش مصرف و مدیریت ناکارآمد، بحران آب را به یکی از تهدیدهای بزرگ اقتصادی و زیستمحیطی کشور تبدیل کرده است. برای مقابله با این بحران که ابعاد آن به حدود 30میلیارد مترمکعب میرسد، باید اقدامات اساسی در راستای بهینهسازی مصرف، استفاده از فناوریهای نوین، اصلاح قیمتگذاری آب و تشویق به صرفهجویی انجام شود. همچنین، همکاری بین دولت، بخش خصوصی و مردم میتواند به مدیریت بهتر منابع آب کمک کرده و از بروز بحرانهای شدیدتر در آینده جلوگیری کند.