روزنامه اطلاعات در یادداشتی با عنوان «آقای پزشکیان! این وفاق چه معنی دارد؟» با تمرکز بر مسائلی چون فساد اقتصادی در کشور، پروژه وفا رئیس دولت چهاردهم را دور از دسترس خوانده است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: در واپسین روزهای سال ۱۴۰۳ خورشیدی، چگونه میتوان درباره جامعه و حکومت در ایران داوری کرد؟ میدانیم که سال سخت و پرحادثهای را پشت سر نهادیم. سلسلهای از سوانح و حوادث پیش آمد که برخی بیسابقه بود. این اوضاع از سقوط بالگرد رئیس جمهوری سابق و وزیرخارجه به همراه امام جمعه و استاندار تبریز تا ترور اسماعیل هنیه در تهران و موشک باران اسرائیل از سوی سپاه پاسداران تداوم داشت. بقیه را نمیگویم تا سخن دراز نشود؛ فاجعه و بحران از پی هم میرسید و گاهی انگار شرایط جنگی در یک قدمی کشور ما قرار داشت.
در چنین شرایطی ملت ایران با یک کنش آگاهانه و مسئولانه، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و در تابستان گرم و پرحادثه، با درک اوضاع خطیر کشور و منطقه، گزینش رئیس قوۀ مجریه را در دو مرحله به آخر رساند. برای مردم صلح دوست ایران که بار ۸ سال جنگ تدافعی مقابل عراق را بر دوش کشیده و هنوز زخم و غمهایش را بر جسمها و در دلها نهان دارند، این همه بحران و تحریم، تطاول روزگار است. با این همه، در شرایطی نامتعارف که گسستی بیسابقه بین نهادهای رسمی و مردم پدید آمده و همه را نگران کرده بود، ملت ایران آزمونی تاریخی را تجربه کرد و به سرانجام رساند.
در این آزمایش پرمخاطره، دست اقلیتهای تنزه طلب و مدعی را کوتاه کرد تا یک دولت بیادعا و کاری روانه پاستور شود. دولت پزشکیان در چند روز پرتنش و بحرانی شکل گرفت و دولتی ائتلافی را به مجلس معرفی کرد تا امور مملکت بر زمین نماند. اما حقیقتی آشکار در مسیر این دولت قرار گرفت که آن را از دولتهای سابق و اسبق متمایز میکرد! آن حقیقت، ورشکستگی یا ناترازی برجا مانده از گذشته بود که حیاتیترین نیازهای مردم و جامعه را دچار فرسایش و آسیب میکرد.
آنچه به نام وفاق مطرح شد، دست آشتی بود که به سوی تمامی مدیران و بزرگان جریانهای سیاسی دراز شد تا توانایی حل مشکلات دوچندان شود. رئیس جمهوری از اندیشه و سیاستی که بر حذف رقبا و خالص سازی دولت و مجلس تأکید میورزید، فاصله گرفت تا از فرسودگی و اصطکاک نیروها و منابع اندک کشور جلوگیری کند.
تقابل و تضاد، دههها بود که مانع وحدت رویه و همکاری بر اساس منافع ملی میشد، باید در یک نقطه، این رفتارهای نامتوازن مهار میشد و تمرکز دولتها بر حل مشکلات اساسی معطوف میشد. متأسفانه هنوز آن نوع سیاستگری و آن تفکر معیوب، طرفدارانی دارد که به هر قیمتی مانع موفقیت دولت میشوند و عدم توفیق دولت پزشکیان را پیروزی بزرگی برای خود تصور میکنند.
این تصورِ معیوب، البته سرچشمههای متعددی دارد. از فقر فکری و تنگ نظری فرقهای، تا منافع و کاسبی از طریق پروژهها و اطلاعات ویژه، یا بهرهمندی از رانت و مجوز و وامهای مسألهدار، و نیز بودجه سازی و طرحهای فضایی و همایشهای پرخرج و بیمخاطب با عناوین دهان پرکن، و بالاخره سوءاستفاده از شرایط تحریم و تورم و دسترسی به ارز بیحساب و نوش جان کردن چای دبش برای نصیحت به مردم که صبور و قانع بمانند. اینها لایق آشتی و وفاق نیستند و اگر روزن تنگ رد صلاحیت نبود، سالها و دهههای گذشته، بیشتر اینها از سیاست و مدیریت و نصیحت دست میکشیدند و به بازار و کاسبی در حجره یا زمین زراعتی و کشت سیب زمینی و پرورش شترمرغ قناعت میکردند.
دولت باید با مدیران ملی و ایراندوست، که اعتقاد و ایمانشان ظاهری نیست وفاق و وحدت داشته باشد. باید متخصصان باتجربه و کارشناسان زبده را به خود جلب کند و رئیس جمهوری آنقدر قدرت و قابلیت دارد که اجازه ندهد فلان نهاد کوچک، با سلیقه و توصیه پشت پرده، وزیر و مدیر لایق را برکنار کند یا صلاحیتش را زیر سؤال ببرد! اگر دکتر پزشکیان مستحکم در برابر زیاده خواهان و کاسبان و رانت طلبان نایستد، وفاق چه معنی دارد؟ اگر نتواند وعدههای کوچکش را برای چند قلم آرامش مردم در فضای حقیقی و مجازی وفا کند، چگونه ناترازی و تنگناهای بزرگ را چاره تواند کرد؟
یک سخن دیگر برجا مانده و آن را به یادداشت فردا موکول میکنم. وفاق فقط میان جناحهای سیاسی و مدیران احزاب و دولتمردان نیست. بزرگترین حلقۀ وفاق، از بین بردن گسست میان حکومت و مردم است. در این زمینه، از انتخابات تیرماه پیشرفتی نداشتهایم، اما پسرفت غیر قابل انکار است. وحدت و انسجام دولت ـ ملت، مبنای اقتدار و شرط پیشرفت و پیروزی در هر عرصهای است، اما شرایط و لوازمی دارد...
نویسنده: سید مسعود رضوی