نیکولاس پلهام، ترجمه از لیلا فرهادی: اکونومیست در توصیف مصاحبه این نشریه با الشرع نوشته: ما به اتاق کناری منتقل شدیم و در نهایت دو مرد وارد شدند. یکی کوتاه و چاق که بعد فهمیدیم وزیر امور خارجه جدید، اسد الشیبانی است و با نگاهی سرد به ما نگاه میکرد. همراه او مردی بلند و باریک و به طور عجیبی فروتن بود؛ رئیسجمهور جدید سوریه. آنها مرا به یاد لورل و هاردی انداختند.
خبرنگار اکونومیست نوشته: از تماشای سخنرانیهای الشرع میدانستم که ال-شرعاء صدای نرمی دارد، اما انتظار داشتم که این صدا در مقابل دیگران اقتدار آرامی داشته باشد. در واقع، صدایش تنها بیاعتماد به نظر میرسید. فرماندهای که مردان جوان را متقاعد میکرد تا خودشان و دیگران را به کشتن بدهند کجا بود؟ جنگسالاری که در دیگر گروههای شبهنظامی ترس ایجاد میکرد کجا بود؟ ایدئولوگی که ابوبکر البغدادی او را مسئول فتح سوریه کرده بود کجا بود؟
او کتوشلوار نخی شیک و ریشی مرتب داشت، انگار که برای گذراندن شبی در بیروت آماده شده باشد. سه بار در طول مصاحبه به لباسهایش اشاره کرد؛ "نظر شما در مورد پوششم چیست؟ " شوخی میکرد.
با وجود خوشبرخوردی، به نظر نمیرسید که راحت باشد. بین سوالات دستوپا میزد و بینیاش را میخاراند. پاهایش تکان میخوردند. زمانی که احساس میکرد تحت فشار است، آنها را زیر صندلیاش پنهان میکرد. همکارانم و من بارها از او درباره دموکراسی پرسیدیم و در نهایت او موافقت کرد که سوریه "به این سمت خواهد رفت".
آنها زیاد از سوالات ما خوششان نیامدند. رئیسدفتر وزیر امور خارجه وقتی از او درباره زنان پرسیدیم، زیر لب گفت «کلیشهای! تهاجمی!» زمزمه کرد. وقتی بحث اسرائیل مطرح شد، دستیار او صحبت را قطع کرد و گفت که مصاحبه باید ظرف پنج دقیقه به پایان برسد.
او قطعاً از وزیر امور خارجهاش حرف شنوی دارد. او به زبان انگلیسی عذرخواهی کرد و گفت باید برود، و اسد الشیبانی تقریباً او را از صندلی بلند کرد و به سرعت او را از اتاق بیرون برد.
برخی از ناظران بر این باورند که الشرع در حال آمادهسازی زمینه برای یک سلسله حکومتی جدید است. بلافاصله پس از تصرف دمشق، او یکی از برادرانش، ماهر، را به عنوان وزیر بهداشت خود منصوب کرد. یکی از شوهرخواهرهایش، ماهر مروان، به فرمانداری دمشق منصوب شد. دولت انتقالی که او پس از به دست گرفتن قدرت در دسامبر تشکیل داد، پر از وفاداران به هیات تحریر الشام است و هیچ علوی، کردی یا دروزی در آن حضور ندارد.
به نظر میرسد او به زرق و برق علاقه پیدا کرده است. در فوریه، بخش روابط عمومیاش تصاویری از او منتشر کرد که بر اسب سیاه اسد سوار بود. علاقهمندان به ساعت متوجه شدند که او ساعت سادهاش را با یک ساعت لوکس پاتک فیلیپ عوض کرده است. همزمان مردم عادی سوریه در زمستان سردی با تقریباً بی برقی سپری میکنند.
اکونومیست در ادامه گزارش مفصلی از نحوه به قدرت رسیدن الشرع منتشر کرده است. این گزارش جزییات جدیدی درباره خانواده الشرع و چگونگی تعامل او با نیروهای غربی قبل و بعد از به قدرت رسیدن ارائه کرده است.
مرد هزار چهره سوریه کیست؟
صبح یک روز تابستانی سال ۲۰۲۱، مردی خوش قیافه به نقطه مرزی منتهی به مناطق تحت کنترل شورشیان در سوریه نزدیک شد. خالد احمد، ترکیه را با قلبی فشرده ترک کرد. او یکی از اعضای فرقه علوی بود، اقلیتی که خاندان اسد به آن تعلق داشتند. تا سال ۲۰۱۸، او مشاور نزدیک بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، بود. او قصد داشت وارد قلمرویی شود که تحت کنترل شورشیان اسلامگرای سنی قرار داشت. گروهی که از دیدن امثال او خوشحال نمیشدند و احتمالاً او را اعدام میکردند.
نگهبانان او را به منطقهای بیطرف هدایت کردند. در آنجا مردانی با نقابهای سیاه در خودروهای شاسیبلند منتظرش بودند تا او را به مقصد ببرند. بررسی اولیهای مدارک او انجام شد و آنها با سرعت از کنار اردوگاههای پرجمعیت پناهجویان عبور کرده و به خانهای بتنی چندطبقه در حومه ادلب رسیدند. این شهر مقر اصلی قدرتمندترین گروه شبهنظامی اسلامگرای سوریه بود. رهبر این گروه، احمد الشرع – که در آن زمان خود را ابومحمد الجولانی مینامید – انتظار او را میکشید.
در آن زمان اطلاعات کمی درباره الشرع در دست بود، اما او همان زمان به داشتن یک مهارت شهرت داشت؛ مهارت بازی قدرت. او اغلب ملاقاتکنندگان را منتظر نگه میداشت. بسیاری معتقد بودند که این کار را برای نشان دادن اهمیت خود انجام میدهد. اما زمانی که احمد، مرد علوی، وارد مقر او شد، الشرع مستقیماً به سمت او رفت و سه بار گونههایش را بوسید؛ خالد احمد و احمد الشرع از دوستان دوران کودکی هم بودند.
خالد احمد سال ۲۰۲۱ از طریق واسطههای ترک با فرمانده شورشیان ارتباط گرفته بود، زیرا اعتقاد داشت که رژیم اسد در آستانه فروپاشی است. دولت دمشق در اثر جنگ داخلی ورشکسته شده بود و بهجز فروش غیرقانونی ماده مخدر کاپتاگون، منبع درآمدی نداشت. احمد میخواست قبل از آنکه جنگجویان اسلامگرا به دروازههای شهرهای علوی برسند، راهی برای تعامل با آنها بیابد.
دو دوست تمام روز را در مقر الشرع در ادلب گذراندند، کباب خوردند، از خاطرات دوران کودکی گفتند و درباره آینده پس از اسد صحبت کردند. الشرع کاملاً به پیروزی خود اطمینان داشت: او حتی معماری بازسازی دمشق را به احمد نشان داد. احمد زمان خداحافظی قول داد که با افراد بیشتری صحبت کند تا آیندهای برای سوریه ترسیم کنند. ایده اولیهاش نوعی فدرالیسم بود که در آن الشرع در ادلب بماند و یک نظم جدید در دمشق شکل بگیرد.
مردی هزار چهره سوریه؛ رهبری بدون ایدئولوژی، با عطش قدرت
سه سال پس از آن ملاقات، جنگجوی سابق القاعده به کاخ ریاستجمهوری دمشق راه پیدا مرد. اسد در دسامبر ۲۰۲۴ سقوط کرد و الشرع بلافاصله خود را رئیسجمهور موقت اعلام کرد. اما هیچکس به درستی نمیداند که او دقیقاً چه کسی است.
شرع مهارت فوقالعادهای در متقاعد کردن افراد از طیفهای مختلف دارد. اسلامگرایان و لیبرالها هر دو بعد از دیدار با الشرع به این نتیجه میرسند که او طرفدار آنهاست. یک تاجر نفت که اخیراً او را در دمشق دیده بود، گفته: «او در باطن کاملاً سرمایهدار است.».
اما بررسی گذشته او سؤالات بیشتری ایجاد میکند. در طول زندگیاش، او به همان اندازه که نام و هویت خود را تغییر داده، ایدههای سیاسیاش را نیز عوض کرده است. او با نام احمد الشرع به دنیا آمد، اما با نامهای اسامه العبسی الوحیدی و عدنان علی الحاج شناخته شده است. نام مستعار معروف او، ابومحمد الجولانی بود و تا سال ۲۰۱۳ تنها دو نفر دیگر نام واقعیش را میدانستند.
تنها ویژگی ثابت در او انعطافپذیری است؛ عاملی که او را به آخرین بازمانده در میان گروههای شورشی سوریه تبدیل کرد. آرون زلین، کارشناس جهادگرایی، درباره او میگوید: «من فکر نمیکنم او ایدئولوژی خاصی داشته باشد – تنها معیار او قدرت است. او به این دلیل زنده ماند که هیچ ایدئولوژی مشخصی نداشت.».
اما اکنون مردم سوریه از او انتظار دارند که به یک راه مشخص متعهد باشد. کشور جنگزدهای که او بر آن حکومت میکند، پر از گروههای مختلف مذهبی و قومی مسلح است که آیندهای نامعلوم در پیش دارند.
دیپلماتهای خارجی او را تحت فشار گذاشتهاند تا هر چه زودتر انتخابات برگزار کند و به اقلیتهایی مانند علویان و مسیحیان تضمین نمایندگی بدهد. اما متحدان جهادیاش، دموکراسی را گناه میدانند و تمایلی به تقسیم قدرت ندارند. اینکه الشرع چگونه میان این درخواستهای متناقض دست به انتخاب خواهد زد، آینده خاورمیانه را شکل خواهد داد.
الشرع تاکنون با تغییر چهره خود دوام آورده است: از یک جوان جین پوش، به یک جهادی عمامهبهسر و در نهایت به یک شورشی ملیگرا در لباس نظامی. اگر نتواند مهارت واقعی در رهبری نشان دهد، ممکن است آخرین نقش او، یک دولتمرد با کتوشلوار باشد.
احمد الشرع کیست؟
برخلاف بیشتر شورشیان سوری، احمد الشرع سالهای شکلگیری شخصیتش را در دل رژیم اسد سپری کرد. پدرش، حسین، از یک خانواده برجسته قبیلهای در جولان، روستایی در جنوب سوریه، بود. در سال ۱۹۶۷، اسرائیل جولان را تصرف کرد و ساکنان محلی آن را بیرون راند. خانواده الشرع باغهای زیتون خود را از دست دادند و در کنار هزاران نفر دیگر مجبور شدند به محلههای فقیرنشین در حومه جنوبی دمشق نقل مکان کنند.
حسین الشرع که از تحقیر شدن به دست اسرائیل و حامیان غربی آن سرخورده شده بود، به ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی علاقهمند شد. اعضای این حزب پانعربیستی بهتازگی قدرت را در سوریه به دست گرفته بودند و چند سال بعد، در عراق نیز قدرت را تصاحب کردند. نام این حزب در هر دو کشور یکسان بود: بعث.
اگرچه رژیمهای بعثی عراق و سوریه ظاهرا برادر بودند، اما در واقع تفاوتهای زیادی داشتند و اغلب با یکدیگر در تضاد بودند. عراق کشوری با اکثریت شیعه بود که توسط سنیها اداره میشد، درحالیکه سوریه کشوری با اکثریت سنی بود که علویها – که پیرو شاخهای از تشیع هستند – بر آن حکومت میکردند. حسین الشرع بیشتر به نسخه عراقی بعث گرایش داشت. یکی از آشنایان خانواده میگوید: «او عاشق صدام حسین بود». حسین به دلیل فعالیتهای سیاسیاش برای مدتی بازداشت شد و سپس به اردن و بعد به بغداد گریخت، او در عراق اقتصاد خواند. سرانجام به عربستان سعودی نقل مکان کرد و در وزارت نفت این کشور مشغول به کار شد. احمد در سال ۱۹۸۲ در ریاض به دنیا آمد و تا ششسالگی در آنجا زندگی کرد.
سال ۱۹۸۸، حسین الشرع خانوادهاش را به دمشق فرستاد و از دور سعی کرد روابطش را با رژیم بهبود ببخشد. او تا آن زمان به یک اقتصاددان برجسته تبدیل شده بود و میتوانست دانش ارزشمندی درباره اداره یک وزارت نفت مدرن ارائه دهد. در نهایت، او به عنوان مشاور نخستوزیر وقت سوریه منصوب شد و خانواده پنجنفره او به منطقه اعیانی «مز ایست ویلاز» در مرکز دمشق نقل مکان کردند.
احساس بیگانگی در دمشق
پس از سالها انزوای دیپلماتیک و اقتصاد دستوری حافظ اسد دمشق، در دهه ۱۹۹۰ حتی برای نخبگان نیز شهری کسلکننده بود. اما الشرع در مدرسهای خوب تحصیل کرد، جایی که سنیها، علویها و مسیحیان کنار هم فوتبال بازی میکردند و بازیهای کامپیوتری انجام میدادند. پسرها برای جلب توجه دختران، آنها را سوار ماشین میکردند و به ارتفاعات کوه قاسیون میبردند.
بااینحال، الشرع هیچگاه کاملاً در این محیط جا نیفتاد. والدینش همچنان لهجه روستایی خود را حفظ کرده بودند و به خانواده اش انگ "نازح" (آواره) میزدند– کلمهای که در عربی این بار معنایی را دارد که انگار خود فرد مسئول از دست دادن خانهاش است. یکی از همکلاسیهای او میگوید: «او از اینکه اهل جولان بود، احساس شرم میکرد.» این کمبود چنان در ذهن او ماندگار شد که نام مستعار معروفش – الجولانی – به معنای "اهل جولان" است.
یکی از همسایگانش او را به عنوان نوجوانی آرام و بیشازحد خجالتی توصیف میکند. او میگوید: «سوار آسانسور میشدی و از او درباره حال والدینش میپرسیدی، اما فقط به کفشهایش خیره میشد.»
دوست دوران کودکی و نخستین نشانههای تمایل به سیاست
تنها دوست نزدیک الشرع، خالد احمد، همان علویای بود که در سال ۲۰۲۱ برای دیدنش آمد. این دو نوجوان از محیط اطرافشان احساس خفقان میکردند و گاهی برای رهایی از آن، با مرسدس بنز سفید رنگ خالد به لبنان سفر میکردند.
بیاعتمادی الشرع به فرزندان مقامات رژیم شاید به این دلیل بود که پدرش یک بار دیگر در حال فاصله گرفتن از حکومت بود. سال ۱۹۹۹، حسین الشرع از سمت دولتی خود کنارهگیری کرد و یک بنگاه معاملات املاک و یک سوپرمارکت کوچک راهاندازی کرد.
تابستان سال بعد، حافظ اسد درگذشت و پسر چشم پزشکس بشار به طور غیرمنتظرهای جای او را گرفت. به دنبال آن، دورهای کوتاه به نام "بهار دمشق" آغاز شد که طی آن روشنفکران احساس آزادی بیشتری میکردند که در کافهها جمع شوند و درباره اصلاحات صحبت کنند. حسین الشرع از چهرههای برجسته این محافل بود و یکی از امضاکنندگان سند مشهوری شد که خواستار برگزاری انتخابات آزاد بود.
ورود به جهان جهادگرایی
هر امیدی به دموکراسی بهسرعت از بین رفت. بشار اسد برخی اصلاحات اقتصادی را اجرا کرد، اما اصول اساسی نظام را حفظ کرد. همزمان با گسترش علاقهی نخبگان به کالاهای مصرفی، فساد و رانتخواری نیز شدت گرفت. برخی روزها، احمد الشرع به پدرش در دفتر معاملات املاک کمک میکرد و برای مقامات رژیم که با خودروهای لوکس خود میآمدند، آپارتمان پیدا میکرد. او از این کار متنفر بود.
او آرامش خود را در مسجد محلی یافت. بهدلیل زندگیاش در عربستان سعودی، آموزش مذهبی دیده بود. به گفتهی یکی از نزدیکان الشرع، او آنقدر متدین شده بود که یکبار امام جماعت مسجد را بهخاطر نپوشیدن کلاه سفید قبل از نماز سرزنش کرد.
بیداری دینی او خیلی زود به بیداری سیاسی تبدیل شد. سال ۱۹۸۲، سال تولد الشرع، قیام گستردهای علیه حافظ اسد به رهبری اسلامگرایان سنی وابسته به اخوانالمسلمین رخ داد. سرکوب این قیام وحشیانه بود. هزاران نفر در بمبارانهای هوایی رژیم در شهر حما کشته شدند. دههها پس از آن، هرکس که مظنون به مخالفت بود، دستگیر و اغلب شکنجه میشد. اهل سنت بودن بهعنوان نشانهای از اپوزیسیون بودن تلقی میشد.
تا اوایل قرن ۲۱، بسیاری از اهل سنت سوریه، خشم عمیقی را در دل خود سرکوب کرده بودند. در همین حال، احیای اسلامگرایی سنی در جهان عرب در حال گسترش بود. سال ۲۰۰۰، زمانی که انتفاضهی فلسطین علیه اسرائیل آغاز شد، گروههای سکولار نقش فرعی داشتند و این اسلامگرایانی همچون حماس بودند که در مرکز توجه قرار گرفتند.
رژیم اسد از این خطر آگاه بود که مساجد اهل سنت سوریه ممکن است به مراکز پرورش اپوزیسیون تبدیل شوند، بنابراین تلاش کرد بر آنها کنترل سختگیرانهای اعمال کند. جاسوسهای رژیم، ائمهی جماعات را بررسی و به صحنهی مذهبی چنان نفوذ کردند که حتی محافل قرآنی بهعنوان "مراکز اسد" شناخته میشدند.
اسد میخواست در میان اهل سنت سوریه، علاوه بر ایجاد ترس، تحسین نیز برانگیزد. در سال ۲۰۰۱، برای تقویت اعتبار خود بهعنوان یک قهرمان عرب، خالد مشعل، رهبر سیاسی حماس را دعوت کرد تا در دمشق پناه بگیرد. مشعل در نزدیکی خانهی الشرع مستقر شد. مشعل در نماز جمعهی مسجد محل درست پشت سر امام میایستاد و محافظانش صف اول را اشغال میکردند.
از تقلید لباس پوشیدن اسامه بن لادن تا تبدیل شدن به یک جهادی بنیادگرا
مشعل سخنرانیهای پرشوری دربارهی انتفاضه در مساجد و کلاسهای دمشق ایراد کرد که برخی از آنها مورد توجه الشرع قرار گرفت. فضای مسجد پس از حملات ۱۱ سپتامبر داغتر شد. به گفتهی یکی از مسجدی ها، او مجذوب این ایده شده بود که یک اسلامگرا توانسته است یک ابرقدرت را به زانو درآورد. اسامه بن لادن به شکل سختگیرانهای از اسلام سنی به نام سلفیگری معتقد بود. الشرع نیز از سبک ظاهری قهرمان جدیدش تقلید کرد و ریشی کمپشت، کلاه سفید و دشداشه، به تن کرد.
علاقهی او به سلفی گری جهادی ممکن بود یک شیفتگی زودگذر باشد، اگر آمریکا تصمیم نمیگرفت در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کند. در مساجدی همچون مسجد الشرع، ندای جهاد برای مقاومت در برابر اشغالگران طنینانداز شد.
اسد این را فرصتی دید تا احساسات مخالفان سنی خود را به خارج از مرزها هدایت کند و همزمان، مانعی برای برنامههای آمریکا در خاورمیانه ایجاد نماید. آصف شوکت، رئیس اطلاعات (و شوهر خواهر اسد)، طرحی را برای انتقال جهادیها به عراق از طریق اتوبوسهای دولتی ریخت.
سال ۲۰۰۶، الشرع در حالی که در حال کارگذاری مواد منفجره در جادهای در خارج از موصل بود، توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد. در یک حرکت شگفتانگیز دیگر از قوه متقاعدسازی، او آنها (و نگهبانان عراقیاش) را متقاعد کرد که او یک محلی است. چنین موقعیتی میتوانست تفاوت زیادی در نحوه رفتار با او ایجاد کند او از انتقال به اردوگاههای مبارزان خارجی معاف شد و در کنار عراقیها نگه داشته شد. آمریکاییها چندین سال او را از زندانی به زندان دیگر منتقل کردند. او در این مدت انگلیسی را فرا گرفت.
در ابتدای سال ۲۰۱۱، آمریکا قصد داشت حضور خود را در عراق کاهش دهد و تعداد زیادی از مبارزان از جمله الشرع را زندان آزاد کرد. مجرمان سابق در حال تبدیل القاعده به گروه جدیدی به نام دولت اسلامی در عراق کردند؛ مقدمهای برای داعش. چیزی که هیچکس نمیدانست این بود که کشور همسایه قرار بود در آتش این اتفجار بسوزد.
اعتراضات سوریه، عامل نزدیکی الشرع به ابوبکر البغدادی
در فوریه ۲۰۱۱، گروهی از دانشآموزان در جنوب سوریه روی دیوار گرافیتی نوشتند که مسیر تاریخ را تغییر داد. معترضان طرفدار دموکراسی به تازگی دیکتاتورهای خودکامه مصر و تونس را سرنگون کرده بودند. بسیاری بر این باور بودند که این امر نمیتواند در سوریه رخ دهد، زیرا رژیم آن بسیار خشنتر بود. اما کودکان درعا دیکتاتور چشمپزشک خود را تمسخر کردند. آنها نوشتند "نوبت توست، دکتر". وقتی سرویسهای امنیتی کودکان را دستگیر و شکنجه کردند، قیامی مردمی آغاز شد.
الشرع ترسید که از قافله عقب بماند. در ابتدا قیام توسط نویسندگان، سیاستمداران و فعالانی هدایت میشد که بسیاری از آنها سکولار بودند. الشرع مصمم بود که اولین جهادگرایی باشد که امور را در دست میگیرد. او یک پیشنهاد ۳۰ صفحهای برای یک شعبه دولت اسلامی عراق در سوریه نوشت که به جبهه النصره معروف بود و آن را از طریق واسطهها به ابوبکر البغدادی ارسال کرد. وقتی این دو بالاخره با هم ملاقات کردند، الشرع البغدادی را متقاعد کرد که اولویت او باید شام باشد.
البغدادی متقاعد شد. آن تابستان الشرع به همراه گروهی کوچک از شش مرد حرکت کرد که همگی شناسنامههای جعلی داشتند و کمربندهای انتحاری به خود بسته بودند برای آنکه در صورت دستگیر شدن آمادگی داشته باشند. رهبر دولت اسلامی به گروه پیشرو الشرع ۵۰ هزار دلار داده بود تا هزینهها را برای شش ماه پوشش دهد. آنها به سمت شرق سوریه رفتند و آنجا را به پناهگاهی برای اسلامگرایان و قبایل فراری از اسد تبدیل کردند. یکی از اسلام گرایان محلی که از این گروه استقبال کرد، الشرع را به یاد میآورد. او میگوید وقتی از الشرع پرسیدند که این پولها برای چیست او پاسخ داد: «بمب گذاری انتحاری».
در طول شش ماه بعد، به طور متوسط هر هفته یک بمب انتحاری در شهرهای سوریه منفجر شد. جبهه النصره مسئوایت بیش از نیمی از آنها را قبول کرد. حزبالله، اولین گروه اسلامگرایی که از بمبگذاری انتحاری استفاده میکرد، سالها صرف آراستگی شهدا و وعده زندگی پس از مرگ به آنها کرده بود. برای حماس ماهها طول کشید تا این روش را توجیه کند. گفته میشود الشرع به خود میبالید که در عرض چند هفته افراد تازه کار را به قاتل تبدیل میکند. او میگفت این روش جایگزین ما برای هواپیماهای جنگی است.
در ابتدا، بسیاری از سوریها نسبت به جهادیها مشکوک بودند و آنها را برای ربودن آنچه که به عنوان یک جنبش اعتراضی مسالمت آمیز آغاز شده بود، سرزنش میکردند. اما با افزایش وحشی گری رژیم، محبوبیت ستیزه جویان افزایش یافت. جمعه پس از آن که آمریکا رهبر النصره را در دسامبر ۲۰۱۲ رسماً به عنوان تروریست معرفی کرد، نمازگزاران نام الجولانی را در مساجد سر دادند.
سرزمینهای زیادی به سرعت از دست رژیم اسد خارج میشد. هیچ کس هویت واقعی رهبر جبهه النصره را نمیدانست. برخی بر این باور بودند که الجولانی داستانی است که توسط رژیم اسد اختراع شده تا انقلاب را بدنام کند.
حتی خانواده الشرع هم نمیدانستنئ او رهبر النصره است. تا پایان سال ۲۰۱۳ آنها تصور میکردند که او مرده است، اما سپس در دسامبر الشرع با الجزیره، یک شبکه قطری مصاحبه کرد. او پشتش به دوربین بود، اما کسانی که او را میشناختند به سرعت صدای آرام و ملایم او را تشخیص دادند. مصاحبه اولین گام الشرع به فضای عمومی بود. جبهه النصره بسیاری از کمکرسانها و خبرنگاران خارجی را ربوده بود، اما مصاحبهکننده الجزیره سوالات آسانی از او پرسید و به او به عنوان "فاتح" را داد.
آغاز جدایی داعش از جبهه النصره
در موصل، ابوبکر البغدادی گزارشهایی دریافت کرد که الشرع طوری عمل میکند که انگار یک رهبر مستقل است، نه یک زیردست. او الشرع را احضار کرد. الشرع به موصل رفت و هدایای ۲ میلیون دلاری ارائه داد و او را از وفاداری خود مطمئن کرد. اما البغدادی احساس کرد که حق بیشتری دارد. در سال ۲۰۱۳، او نیروهای خود را به سوریه فرستاد تا میادین نفتی را از جبهه النصره بگیرد و پیامی صوتی صادر کرد که در آن اعلام کرد گروه الشرع منحل شده و به موجودیت جدید او، یعنی داعش پیوسته است. الشرع به سرعت تلافی کرد. او گروه البغدادی را محکوم کرد و اعلام کرد که وفاداری خود را به طور مستقیم به رهبر القاعده، ایمن الظواهری تغییر داده است. دو تن از قدرتمندترین سرکردگان دنیای جهادگرایی عرب اکنون با هم در حال جنگ بودند؛ تنها یکی از آنها زنده میماند.
در ابتدا، رقابت جدی نبود. مبارزان داعش جبهه النصره را از مناطقی که در جنوب و شرق سوریه کنترل میکردند بیرون راندند و فقط استان ادلب باقی ماند. سپس، در ژوئن ۲۰۱۴، البغدادی موصل، دومین شهر بزرگ عراق، را تصرف کرد. او خود را حاکم "خلافتی" شامل ۸ میلیون نفر در عراق و سوریه اعلام کرد. بیشتر جهادگران در سوریه به او پیوستند. به گفته یکی از رهبران مخالف، الشرع تنها با چند نفر نیرو در شرق به مقابله با پیشروی داعش پرداخت. گروه او در نهایت با یک وانت تویوتا فرار کرد.
آغاز تبدیل الشرع از یک بمب گذار انتحاری به یک سیاست مدار
با این حال، او هنوز استان ادلب را در اختیار داشت و اینجا بود که شیفت فوقالعادهاش از مربی بمبگذاری انتحاری به یک سیاستمدار آغاز شد. اولویت اول او جلوگیری از ریزش حمایت مبارزان جهادگرای او بود. در ماه می ۲۰۱۵، او مصاحبه دیگری با الجزیره انجام داد و در آن بر وفاداری خود به القاعده تأکید کرد. او همچنین سعی کرد هویت متمایزی از داعش برای پروژه خود ایجاد کند. اسلامگرایی و شریعت (قانون اسلامی) هنوز در اولویت بود، اما تمرکز او بیشتر بر سوریه بود تا مبارزه جهانی با غرب. بیشتر مبارزان خارجی به البغدادی پیوستند، اما الشرع موفق شد ۸۰۰ اردنی و حدود ۱۵۰۰ ازبک و اویغور را حفظ کند.
نیرویهای او، هرچند کاهش یافته بودند، به عنوان گروهی منضبط شناخته میشدند. طبق گفته یک مقام سازمان ملل، فرماندهان الشرع به صداقت شهرت داشتند.
ادلب یکی از مکانهایی بود که شورشیان غیر وابسته به داعش میتوانستند احساس امنیت نسبی کنند. الشرع در ازای پناه دادن به آنها، سهمی از پول و سلاحهایی که از عربستان سعودی، قطر و ترکیه دریافت میکردند، به دست آورد.
این جنگجویان به جایی برای اقامت نیاز داشتند، بنابراین ۳۰۰۰ مسیحی که پیشتر در مرکز شهر ادلب زندگی میکردند توسط کمیته غنایم جنگی جبهه النصره از خانههایشان اخراج شدند.
الشرع آزادی زیادی به افراطیونی که به داعش نپیوسته بودند داده بود. یکی از دستیارانش، شادی ال-وئیسی – وزیر دادگستری آیندهاش –زنی را به اتهام فحشا در ملا عام اعدام کرد. او را مجبور کرد که در کنار جاده زانو بزند و به ضرب گلوله کشت. الشرع کنترل چندین روستا را به یک جنگجوی تونسی داده بود. این جنگجو به یک کشتار دست زد و ۲۰ نفر را کشت.
سیاسی بازی به سبک اسلام گرایی افراطی | چگونه الشرع از دست روسیه و ائتلاف آمریکایی علیه داعش جان سالم بدر برد؟
تا سال ۲۰۱۶، نیروهای مقابل داعش، پیروز شدند. روسیه در پایان سال پیش از آن وارد جنگ سوریه شده بود و رقه توسط هواپیماهای آن بمباران میشد. وقتی داعش تمام شد، به نظر میرسید که ادلب هدف بعدی باشد. وابستگی الشرع به القاعده داشت کار دست میداد. پس او تحول بعدی خود را به نمایش گذاشت. در ژوئیه ۲۰۱۶، او ویدیویی به الجزیره فرستاد که در آن به طور مستقیم به دوربین صحبت کرد و برای اولین بار چهرهاش را نشان داد و اعلام کرد که جبهه النصره دیگر بخشی از القاعده نیست. چند ماه بعد، او اعلام کرد که سازمانش نام سادهتری به خود خواهد گرفت، «هیات تحریر الشام» (HTS)، سازمان آزادیبخش شام.
در ژوئیه ۲۰۱۷، او سلاحهای خود را علیه آخرین گروه مهم شورشی در ادلب که متعلق به او نبود، به کار گرفت و آنها را از پایگاههایشان در مرز ترکیه بیرون راند. افراطیون از بیوفایی او به القاعده شگفتزده شدند، اما از آن به بعد، او رهبر عالیرتبه شورش در شمالغرب سوریه شد. در پایان سال ۲۰۱۷، او سعی کرد حکومت خود را تثبیت کند و اعلام کرد که یک نوع دولت به نام "دولت نجات"، تشکیل خواهد داد.
با وجود نام بزرگش، حکومت الشرع بیشتر به یک نیروی امنیتی مسلح، کنترلگر و مالیات گیر شباهت داشت تا دولت موظف به ارائه خدمات عمومی. برخی از سازمانهای غیردولتی خارجی که در ادلب کمکرسانی میکردند، گفتند که نمیتوانستند تحت کنترلهای "سمی" او کار کنند، اما الشرع موفق شد رفاه ایجاد کند. او به قبایل اجازه داد که عدالت را در مواردی که به او ارتباط مستقیم نداشت، اعمال کنند.
دشمن ۱۰ میلیون دلاری آمریکا چگونه با غرب همکار شد؟
حالا که دولت الشرع با ترکیه هم مرز شد، باید بقیه جهان با او صحبت میکردند. ادلب تقریباً ۲ میلیون پناهنده از دیگر مناطق سوریه داشت و غرب مشتاق بود که به این پناهندهها کمک کند تا جلوی عبور بیشتر آنها از مرز و حرکت به سمت اروپا را بگیرد. این کار تنها با همکاری الشرع ممکن بود. به طور رسمی، او دشمن آمریکا بود و جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای سر او تعیین شده بود، اما در عمل، او رابطهای سازندهای با قدرتهای غربی و دیگر کشورهای خارجی داشت.
شایعه شده بود که او اجازه داده بود ماموران اطلاعاتی غربی آنها را در زندانهایش بازجویی کنند. نیروهای او به نیروهای کماندو آمریکایی که در اکتبر ۲۰۱۹ که برای از بین بردن ابوبکر البغدادی وارد منطقه شده بودند، حمله نکرد. الشرع همیشه همکاری با سازمانهای اطلاعاتی خارجی را رد کرده، اگرچه بعد از سقوط اسد، رئیس اطلاعات ترکیه اذعان کرد که با HTS همکاری داشته است.
برخی دیپلماتهای غربی و میانجیگران به الشرع به عنوان یک رابطی که میشد آن را پرورش داد نگاه میکردند. او برای ثبات شمال سوریه حیاتی بود و بر بخشی از جنبش جهادگرایی جهانی نفوذ داشت. یکی از کسانی که به ادلب رفت تا با او دیدار کند، جاناتان پاول، نماینده پیشین بریتانیا در مذاکرات ایرلند شمالی بود.
به گفته منابع دیپلماتیک، برخی از این میانجیگران خارجی به الشرع اقداماتی را که باید انجام میداد تا شانس حذف نامش از فهرستهای سیاه بینالمللی را داشته باشد یاد داده بودند. با این حال هیچ یک از کسانی که در دنیای حل منازعات بودند، فکر نمیکردند که همکاری با کسی مانند الشرع که دستانش به خون آغشته است، درست باشد.
مشخص نیست که این مذاکرات پشت پرده چه نقشی در سیاستهای او داشتند، اما ادلب کم کم دیگر به یک دیکتاتوری مذهبی شباهتی نداشت. در ۲۰۲۱، الشرع هیئت امر به معروف و نهی از منکر را با اداره امنیت عمومی تعویض کرد و الزام به تعطیلی مغازهها برای نماز ظهر را برداشت. مجرمان اجازه داشتند وکیل استخدام کنند. کمیته غنایم جنگی او به اداره کل امور مسکن تبدیل شد.
با اینکه هنوز اقلیتها از تصدی مشاغل دولتی منع شده بودند، برخورد الشرع با آنها نرمتر شد. او قول داد که از دروزها در سوریه محافظت کند. (آن فرمانده تونسی که بسیاری از دروزیها را کشته بود، خود در حمله پهپادی غرب کشته شد.) او یک کلیسا را در حاشیه امارت خود بازسازی کرد؛ رسانههای قطر در آنجا حضور داشتند تا تصویر بازگشت مسیحیان به نماز را پخش کنند.
حکومت الشرع در ادلب چگونه بود؟
در زمان حکومت الشرع، پایتخت استان که وضعیت نامناسبی داشت به یک شهر پرجنبوجوش تبدیل شد، با میدانهای نمایشگاهی، مراکز هنری و یک دانشگاه. کمکهای خارجی به این منطقه سرازیر شد. ترکیه استان را به شبکه برق ۲۴ ساعته خود متصل کرد، در حالی که در پایتخت، چراغها فقط دو ساعت در روز روشن میشدند. دلار و لیر ترکیه جای پوند سوریه که در حال سقوط بود را گرفتند. محلههای مسکونی و مناطق صنعتی روی تپهها سبز شدند؛ مراکز خرید و نمایشگاههای خودروهای لوکس در کنار جادهها روییدند. کشاورزان سیستمهای آبیاری خود را بهروز کردند و کمباینهای جدید خریدند. ادلب شبکه موبایل خود را با استفاده از یک اپراتور اروپایی راهاندازی کرد و کد شمارهگیری لوکزامبورگ را پذیرفت.
با این حال، هیچ چیزی در حکمرانی الشرع در ادلب، برای دموکراتها جالب نبود. او برخی نهادهای دولتی مانند شورا داشت، اما در عمل یک نفر "تمام کارها را به تنهایی انجام میداد". وزرا که تحت نظر مردانی در سایه بودند، دستورات الشرع را اجرا میکردند. هیچ زنی در مناصب سیاسی نداشت. منتقدان بازداشت میشدند. بیلال عبد الکریم، وبلاگنویس اسلامی آمریکایی که در سال ۲۰۲۰ به جرم "انتشار و ترویج دروغها" بازداشت شده بود میگفت "تقریباً هر روز هفته، فریاد شکنجه را از فاصلهای چند متری میشنیدم".
با وجود خشونت و عطش او برای قدرت، الشرع مانند اسدها با همان خودشیفتگی و بیرحمی حکومت نکرد. سلولهای او پر از زندانیان سیاسی بود، اما نه دهها هزار نفر. پرتره او در هیچجای شهر دیده نمیشد. تقریبا یک سال قبل از پیشروی او تا دمشق، جهادگرانی که در خیابانهای شهر ادلب راه میرفتند و شعار "قاتل مجاهدین! " سر میدادند و خواهان سرنگونی او بودند. هیچکدام از آنها کشته نشدند. وقتی من دسامبر گذشته به یک شهر نزدیک مرز ترکیه رفتم، گرافیتیهایی دیدم که الشرع را "خائن" مینامیدند. این گرافیتیها برای ماهها آنجا باقی مانده بود.
چگونه الشرع تصمیم به پیشروی به سمت دمشق گرفت؟ | در جلسه آپریل ۲۰۲۴ چه گذشت؟
تا سال ۲۰۲۴، الشرع احساس کرد که زمان برای گسترش قلمرو او مناسب است. اسد کاملاً به پشتیبانی نظامی از روسیه و ایران وابسته بود؛ کشورهایی که در جنگهای خود ضعیف شده بودند. در آوریل، الشرع نمایندگان مختلف گروههای شورشی را برای یک جلسه فراخواند. حدود ۱۵۰ نفر در اتاقی با صندلیهای بزرگ جمع شدند. قدرت رژیم در حال افول بود. او به آنها گفت: آماده حمله شوید.
ترکیه باید تضمین میکرد که نیروهای الشرع در خطوط خود باقی بمانند. اما ترکها از اسد خسته شده بودند. آنها در تلاش بودند که روابط دیپلماتیک با سوریه را از سر بگیرند و برخی از ۳ میلیون پناهنده در ترکیه را به کشور بازگردانند. اسد از این کار امتناع میکرد. در برهه در اواخر ۲۰۲۴، ترکها به طور ناگهانی به الشرع چراغ سبز برای تصرف حلب نشان دادند.
چه کسی زمینه سقوط ارتش اسد را فراهم کرد؟
وقتی حمله آغاز شد، الشرع به احمد، دوست دوران کودکیاش، روی آورد تا راه را برای او هموار کند. احمد فردی هوشمند، جذاب و بلیغ بود. یک دهه قبل، او کمک کرده بود تا شرایط گذر امن شورشیان از شهرها و مناطق محاصرهشده توسط رژیم را ترتیب دهد. بسیاری او را به عنوان یک فرد فاسد میدانستند که در سرکوبهای رژیم دست داشت. اما او در موقعیت ایدهآلی قرار داشت تا به عنوان یک کانال مذاکره با دستگاه امنیتی اسد عمل کند.
احمد به مجله ۱۸۴۳ گفت که پیامی را به فرماندهان ارشد ارتش در حلب منتقل کرده است: اگر عقب نشیی کنند، نیروهای الشرع آنها را تحت تعقیب قرار نخواهند داد. شهر به سرعت سقوط کرد.
پیشروی ادامه یافت و خطوط رژیم با سرعت شگفتانگیزی شکست. به گفته احمد، الشرع آماده بود برای یک سال مبارزه کند. "او انتظار چنین فروپاشی سریعی را نداشت. " احمد به تماسهای خود با ژنرالهای رژیم ادامه داد و از آنها خواست که اجازه ندهند سربازانشان به هیزمی برای آتش آینده تبدیل شوند. رهبر هیات تحریر الشام هر روز با احمد تماس میگرفت و اخبار را به او میداد.
چند روز بعد از سقوط حلب، احمد توانست با الشرع تماس بگیرد و خبری را که او مدتها منتظر آن بود به او بدهد: "خطوط حمله به دمشق باز است. " فرماندهان گارد جمهوری، نیروی ویژه اسد، سربازان خود را کنار کشیدند. سربازانی که دفاتر مقامات ارشد را محافظت میکردند، پستهای خود را ترک کردند و گفتند "ببخشید. " اسد به مسکو فرار کرد. الشرع که همیشه در متقاعد کردن مردم مهارت داشت، توانسته بود بزرگترین معامله زندگیاش را انجام دهد.
روز حمله به دمشق چه گذشت؟
هیات تحریر شام در واقع اولین کسانی نبودند که به دمشق رسیدند، اما آنها قویترین نیروی ائتلاف شورشیان بودند. جنگجویان از جنوب بودند که به پایتخت حمله کردند و نخستوزیر اسد را به اسارت گرفتند. وقتی هیات تحریر شام رسید، او را به آنها تسلیم کردند و او به سرعت پیشنهاد کرد که به طور رسمی قدرت را به دولت الشرع در ادلب واگذار کند.
دمشق دنیایی جدا از مناظر جنگزده و مذهبی ادلب است. کاخهای تزئینشده و بارهای شراب زیبا در کوچههایش پنهان شدهاند؛ مسجد اموی، یک شاهکار معماری ۱۳۰۰ ساله، با موزاییکهای طلایی میدرخشد. جنگجویان سلفی با شگفتی به کوچههای سنگفرششده و حیاطهای قدیمی شهر نگاه میکردند. شبها در خیابانها گشت میزدند و از پنجرههای بارها سرک میکشیدند.
هیچکس دلتنگ بشار اسد نبود. فروشندگان و رانندگان تاکسی پرترهاش را پایین آوردند. برخی به دنبال تصویری از الشرع برای جایگزینی آن بودند، اما هیچ عکسی از او در دسترس نبود. دمشقیهای عادی شروع به تقلید لهجه ادلبی کردند و خودروهایی با پلاکهای ادلبی ارزش بیشتری پیدا کردند.
پوشیدن کروات و عکس با همسر بدون روبنده | جهان چگونه از تصویر رهبر جدید سوریه شوکه شد؟
حتی در همان روزهای اولیه جشن و امید، اضطراب وجود داشت. الشرع زمانی که وارد دمشق شد نام مستعار خود را کنار گذاشت و خود را به دنیا با نام واقعیاش معرفی کرد. اظهارات عمومی او به گونهای تنظیم شده بود که به مخاطب لیبرال غربی اطمینان دهد. او لباس نظامیاش را با کت و شلوار و کراوات عوض کرد. گفته میشود که اولین کراواتش را یک خبرنگار عربی به او داد که به او گفته بود او به یکی از اینها نیاز خواهد داشت. برای رهبران عربی به ویژه جهادگران عجیب بود که او سخنرانیهایش را با عنوان زنان و مردان سوریهای آغاز میکند.
رهبر جدید سوریه در مورد اسرائیل هم دیپلماتیک صحبت کرد، حتی زمانی که دشمن قدیمی سوریه از فرصت سقوط اسد استفاده کرده و سرزمینهایی را تصرف کرد. او سلفیهای سرسخت را با آوردن همسرش در برابر دوربینها و نمایان کردن صورتش شوکه کرد.
اما در موضوعات پیچیدهای مانند دموکراسی و شریعت اسلامی، او تمایل داشت که سائل را در در ابهام نگه دارد. تحت فشار خارجیها، که در تلاش بود آنها را متقاعد کند تا تحریمهای سوریه تحت اسد را بردارند، او موافقت کرد که کنفرانسی ملی با موضوع عدالت انتقالی و همزیستی برگزار کند. اما وقتی خبرنگاران از او در مورد جدول زمانی انتخابات سوال کردند، پاسخ او مبهم بود. او به یکی از خبرنگاران گفت "شاید چهار سال". وقتی از او پرسیدند که آیا مردم در سوریه اجازه خواهند داشت که الکل و گوشت خوک مصرف کنند، الشرع گفت که این "موضوعی است در یک کمیته ویژه باید بررسی شود".
چالشهای حکومت الشرع بسیار بزرگ است. به دلیل جنگ، حدود ۹۰٪ از سوریهایها فقیر هستند و نیمی از زیرساختهای کشور نابود شده است. در میان سلفیهای تندرو که به الشرع کمک کردند تا اسد را سرنگون کند، شورشی جدید در حال شکلگیری است.
قبل از سقوط اسد، خالد احمد، دوست دوران کودکی الشرع، با چندین روشنفکر سوری بر روی یک قانون حقوق بشری کار میکرد. این قانون "راه به سمت دمشق" نام داشت و چشماندازی فردای براندازی رژیم اسد بود که در آن حقوق اقلیتها تضمین شده بود. او از طریق یک رابط این قانون را به دست الشرع رساند و امیدوار بود که حداقل در اصول از آن حمایت کند. اما رهبر شورشیان هیچگاه به پیام پاسخ نداد.
با این حال، احمد تلاش کرد که به دوست دوران کودکیاش خوشبین بماند. احمد با تشبیه الشرع به شخصیتی در سریال بازی تاج و تخت و با اشاره به جهادگران افراطی میگوید الشرع «کشور را با کمک اژدها فتح کرد. بدون اژدهایان او هیچ است. اما هیچکس به خطرناک بودن اژدهایان توجه نمیکند. نمیتوان کشور را با اژدهایان حفظ کرد.»
منبع: رویداد 24