ادوارد مک کوری، استاد دانشگاه سانتا کلارا، با بررسی دادههای تاریخی بازار سهام آمریکا از سال ۱۷۹۲ تا به امروز، این افسانه را به چالش کشیده است. وی با استفاده از دادههای مربوط به قیمتها و سودهای تقسیمی که از روزنامههای قدیمی استخراج شده بودند، نشان داد که حتی در دورههای بلندمدت، ضرر کردن در بازار سهام آمریکا ممکن است. در شروع، وی به بررسی بازدهی ۱۰ساله پرداخت.
برای مثال، در ۱۲۰ ماه منتهی به فوریه ۲۰۰۹، سهام آمریکا در مجموع ۳۷.۴درصد ضرر داد. همچنین در بازه ۱۲۰ ماه منتهی به سپتامبر ۱۹۷۴، اوت ۱۹۳۹، ژوئن ۱۹۲۱، اکتبر ۱۸۵۷ و آوریل ۱۸۴۲ زیانی بین ۲۳ تا ۳۷.۳درصد حاصل شده است. در مرحله بعدی تحقیقات، مککوری به شناسایی دورههای ۲۰سالهای که سرمایهگذاران در آن ضرر کردهاند، پرداخت. در ۲۴۰ ماه منتهی به ژوئن ۱۹۳۲، سهام با افت ۱۳.۹درصدی مواجه شد. همچنین در ۲۴۰ ماه منتهی به اکتبر ۱۸۵۷، زیان ۸.۸درصدی و در ۲۴۰ ماه منتهی به ژوئن ۱۹۲۱، کاهش ۴.۷درصدی ثبت شده است. این اعداد نشان میدهند که برخلاف تصور رایج، سرمایهگذاری در بازار آمریکا، الزاما سودآور نیست. این مساله به معنای نامناسب بودن سهام به عنوان یک گزینه برای سرمایهگذاری نیست، بلکه هشداری است به سرمایهگذاران. ریسک همیشه وجود دارد، حتی اگر صبور باشید و چشمانداز بلندمدت به سهام داشته باشید.
با وجود اینکه سرمایهگذاری در بازار آمریکا از سال ۱۷۹۲تا امروز بعضی مواقع با زیان همراه بوده است، با این حال به نظر میرسد سرمایهگذاران آمریکایی در مقایسه با برخی از بازارهای بینالمللی، خوششانستر بودهاند. مککوری با بررسی بازارهای سهام جهانی نشان داد که در برخی کشورها، زیانها در بلندمدت بیشتر از آمریکا بوده است. بازار سهام ایتالیا در ۲۰ سال منتهی به ۱۹۷۹ با افت خیرهکننده ۷۸.۲درصدی روبهرو شد. همچنین بازار سهام ژاپن در ۲۰سال منتهی به ۲۰۰۹، ۶۴.۳درصد از ارزش خود را از دست داد و سهام نروژ نیز در ۳۰ سال منتهی به ۱۹۷۸، ۷۴.۱درصد کاهش یافت. علاوه بر این، سهام آلمان در ۲۰سال منتهی به ۱۹۸۰ با زیان ۲۱.۵درصدی و سهام سوئیس در ۳۰ سال منتهی به ۱۹۹۱ با افت ۲۰.۹درصدی مواجه شدند.
سود مرکب سرابی است برای بازیگران بازار که به آنها اطمینانخاطر میدهد که در بلندمدت پرتفوی آنها سبز خواهد بود و به آنها وعده میدهد سودهای کوچک کوتاهمدت با گذشت زمان به سودهای بزرگ تبدیل میشوند. در این میان چیزی که کمتر به آن توجه میشود، مفهوم زیان مرکب است که میتواند زیانها را هم ترکیب کرده و به ضررهای بزرگتر منجر شود.
وال استریت ژورنال با یک مثال ساده به بررسی این مفهوم پرداخته است. فرض کنید در ابتدای سال اول، ۱۰۰۰ دلار سرمایهگذاری کردهاید و دو سناریو با شانس کاملا برابر در انتظار شماست. ۲۰درصد سود کنید و سرمایهتان به ۱۲۰۰دلار برسد یا ۱۰درصد ضرر کنید و ۹۰۰دلار برایتان باقی بماند. اگر در پایان سال اول ۱۲۰۰دلار داشته باشید، باز هم شانس برابر دارید که در انتهای سال یا ۱۴۴۰دلار داشته باشید یا ضرر کرده و ۱۰۸۰دلار در اختیار داشته باشید. اما اگر در سال اول ۹۰۰دلار برایتان باقی مانده باشد، در سال دوم ممکن است به ۱۰۸۰دلار برسید یا این بار ۸۱۰دلار برایتان باقی بماند. امید ریاضی این چهار حالت ممکن در سال دوم برابر با ۱۱۰۲.۵دلار میشود؛ یعنی ۱۰۲.۵دلار سود نسبت به سرمایه اولیه.
در سناریوی دوم، اگر در هر دو سال شانس با شما یار نباشد، سرمایه شما به ۸۱۰دلار سقوط میکند که معادل ۱۹۰دلار ضرر در طی دو سال است. این مثال بهخوبی نشان میدهد که در بلندمدت، همانطور که سود میتواند انباشته شده و به صورت مرکب محاسبه شود، زیان هم میتواند به همین شکل رشد کرده و ضربه بزرگتری به پرتفو وارد کند.
به نظر میرسد که زمان همیشه به نفع بازیگران بازار بازی نمیکند. مرکب شدن سرمایه یک شمشیر دولبه است که هم میتواند افراد را ثروتمند کند و هم سرمایه را نابود سازد. درنهایت، ریسک سرمایهگذاری در سهام حتی پس از دههها نگه داری به صفر نمیرسد. با این حال تنوعبخشی به پرتفو و پرهیز از معاملات مکرر، میتواند ریسک را تا حدودی کاهش دهد و از زیانهای جبرانناپذیر جلوگیری کند.