به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: گنده گویی، مجیز بافی، پاچه خواری، لاف زنی، خودمرجعی، دستاوردسازی، طرح ادعای بزرگ و باورناپذیر، غلوهای آماری مخدوش تا راه اندازی پروپاگاندا در رسانه های اجارهای و پول بگیر، تمامی آنها را باید در ردیف گزارش های مهمل و پوچی دانست که شوربختانه در حال تبدیل شدن به سندرمی پرتکرار و فراگیر در نظام دیوان سالار ایرانی است.
وی در ادامه افزود: کاری به غایت مذموم و ناپسند که بارها و بارها در تذکرات راهبردی رهبر انقلاب، همواره مدیران کشور را از آن پرهیز داده و بر صحت سنجی در گزارش ها، اعم از توصیف های آماری و پژوهشی، تاکید داشته و دارند. این نشانگان در نظام اداری ایران، مسئله ای دیرپا، عمیق و ریشه دار است که به تکرار در مطالب نوشتاری سیاحان و ایران شناسان غربی نیز از آن یاد شده است.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: چرا باید معاون پرورشی تازه منصوب شده وزیر آموزش و پرورش، از ذوق چنین انتصابی، چنان به وجد آمده، در وصف وزیر، عباراتی را بر زبان برانند که مثل و مانند آن را باید در تذکره اولیای شیخ عطار از زبان مریدان بایزید بسطامی شنید. با تمام ارادتی که برای آقای وزیر به عنوان یک معلم با اخلاق و متواضع، البته تا الان، قائل بوده و هستم، انتساب او به القابی مانند «مشرف ترین، مسلط ترین و با تجربه ترین یا متخصص ترین ها» در تاریخ یک صد ساله مدرسه داری نوین در ایران را دقیقا مصداق آشکار بزرگ نمایی و مبالغه دانسته، بر زبان جاری شدن چنین کلماتی، آن هم از سوی معاونی که قرار است تولیت یکی از کلیدی ترین معاونت ها یعنی تمیشت امور تربیتی و پرورشی میلیون ها دانش آموز ایرانی را بر عهده بگیرد، اصلا زیبنده نمی دانم.
وی افزود: مگر شوخی است القابی مثل متخصص ترین یا دانشمند ترین را، آن هم در نهاد و سازمانی مثل آموزش و پرورش که از دیرباز تاکنون به پیش قراولی و سردمداری «فرهنگ و اندیشه» در ایران مشهور و مفتخر است را مثل نقل و نبات، خرج این و آن کنیم!
سحرخیز همچنین تاکید کرد: خیلی ها هنوز هم ابا دارند دانشمندان و مفاخری مانند امثال پرویز ناتل خانلری، علی اصغر حکمت یا عیسی صدیق اعلم، غلامحسین شکوهی ها و... را که آثار نوشتاری فاخر و فراوانی را از خود به جای گذاشته اند را «دانشمندترین ها» یا «متخصص ترین ها» در تاریخ تعلیم و تربیت بخوانند تا چه رسد به کسانی که تکلیفشان معلوم است.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش گفت: طرح ادعای بزرگ، اما نادرست که برای جامعه نخبگانی یا هدف ما، باور کردنی نیست را هم باید مشمول همان گزارش های پوچ و مهملی دانست که بر زبان آوردن آن از سوی یک مدیر عالی رتبه، جز اشاعه دروغ و بی اعتمادی، ارمغانی به همراه نخواهدداشت. گاهی وزیر چیزی می گوید اما مشاور او چیز دیگری ،درست در نقطه مقابل آن! به عنوان نمونه، وزیر پیشین آموزش و پرورش در ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳، گفته بود «ما در آستانه الگو شدن برای جهان هستیم و کسی که (جایی) می تواند این الگو شدن را رقم بزند نظام تعلیم و تربیت (آموزش وپرورش) است.
او در پایان تاکید کرد: اکنون گذشته از وضعیت آموزش و پرورش در کیفیت آموزش، نابرابری های تربیتی، نابسامانی در مدارس عادی دولتی، جایگاه آموزش عمومی ایران در آزمون های بین المللی تیمز و پرلز، نتایج امتحانات نهایی و... کاشف به عمل می آید، آقای مشاور «با اعلام نارضایتی از عملکرد تبلیغی ۲۳ هزار طلبه در آموزش و پرورش مصاحبه کرده می گویند «ما در تبلیغ فشل هستیم.» امیددارم روز و روزگاری را شاهد باشیم که در گفتار یا نوشتارهای مدیریتی، جز شفافیت، راستگویی و صداقت، حق گویی یا واقع گرایی، چیز دیگری را شاهد نباشیم.