معامله بر اساس بریک اوت (Breakout Trading) یا شکست مقاومتی، روشی موثر برای کسب سود از نوسانات قیمتی است. در این مقاله، به سوال بریک اوت چیست به صورت جامع پاسخ میدهیم. همچنین، به نحوه شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب میپردازیم، انواع استراتژیهای مرتبط با این روش را توضیح میدهیم و تأثیر آنها بر مدیریت ریسک و بازدهی معاملات را تحلیل خواهیم کرد.
بریک اوت (Breakout) یا شکست مقاومتی یا حمایتی، به معنای عبور سریع و قدرتمند از یک سطح مقاومت یا حمایت است. در زمان بریک اوت، شکست با افزایش قابل توجه حجم معلاملات همراه است. این استراتژی اغلب نقطه شروع حرکات بزرگ قیمت است و پس از شکست، قیمت حرکت سریع و پرقدرت در همان جهت خواهد داشت.
این استراتژی با وجود سادگی، بهدلیل نیروهایی که در پشت حرکات قیمتی داراییهای دیجیتال قرار دارند، بسیار مؤثر است. بهطور خلاصه، این استراتژی به دنبال حرکات تند و شدید قیمت در نواحی مهمی مانند حمایت و مقاومت است و منتظر میماند تا قیمت از آن سطح عبور کند و به حرکت خود ادامه دهد. عناصر پشت این استراتژی موارد زیر هستند:
این عناصر در عمل منجر به شکلگیری ایده اصلی استراتژی بریک اوت میشوند: قیمت یک دارایی پس از شکستن یک محدوده، به حرکت خود در همان جهت ادامه خواهد داد. محدودهای که در آن نقدینگی انباشته میشود و پس از شکسته شدن، تغییرات سریع قیمتی در جهت مشخصی رخ میدهد.
درک عمیق از نحوه عملکرد بریک اوتها برای شناسایی فرصتهای بالقوه در بازار و بهرهگیری از بهترین موقعیتهای معاملاتی ضروری است. شکست زمانی در بازارها رخ میدهد که قیمت یک دارایی دیجیتال از سطح مقاومت یا حمایت عبور کند و به جای تضعیف مسیر خود، تقویت شود و این موضوع نشاندهنده ادامه حرکت از یک محدوده است.
در واقع بریک اوت ممکن است تنها نشانهای برای یک معامله واحد نباشد، بلکه در واقع نمایی گستردهتر از اینکه سرمایهگذاران و سایر معاملهگران چگونه به حرکت بازار در آینده نگاه میکنند، ارائه دهد. در ادامه، به بررسی عناصر کلیدی که باعث ایجاد بریک اوت در بازار ارزهای دیجیتال میشوند، میپردازیم.
عرضه و تقاضا یکی از مفاهیم اساسی در تمام بازارهای مالی است. در بریک اوتها، عرضه و تقاضا نقش مهمی در تقویت حرکت اصلی دارند و میتوانند قدرت روند را تأیید کنند.
این شرایط معمولاً زمانی رخ میدهد که سایر معاملهگران به دلیل احساسات لحظهای و ترس از دست دادن فرصت (FOMO) وارد بازار میشوند و باعث تسریع حرکت قیمت به سطوح جدید میشوند. میزان عرضه و تقاضا را میتوان از طریق اندیکاتور حجم اندازهگیری کرد.
مانند عرضه و تقاضا، نقدینگی نیز میتواند بر جهت شکست تأثیرگذار باشد، چون بر جریان معاملات تأثیر مستقیمی دارد. نقدینگی زمانی وارد عمل میشود که حد ضررها فعال شوند و این موضوع میتواند منجر به تغییرات سریع قیمت و افزایش نوسانات شود.
یکی از نکاتی که باید در نظر داشت این است که نقدینگی ناشی از حد ضررها میتواند یک حرکت کوتاهمدت ایجاد کند اما الزاماً به ادامه روند منجر نمیشود. در واقع، برخی از بریک اوتهای کاذب ممکن است به نفع معاملهگران الگوریتمی (مانند معاملهگران ICT) طراحی شوند.
بیشتر بخوانید: آموزش معامله به سبک ICT
همانطور که گفتیم، بریک اوت میتواند نمایانگر تغییرات بزرگتر در بازار باشد. یک بریک اوت موفق ممکن است نشاندهنده پایان یک روند یا ادامه آن باشد. در هر دو حالت، معاملهگران میتوانند احساسات کلی سرمایهگذاران را بررسی کنند تا بفهمند که آنها در حال ورود به بازار هستند یا از آن خارج میشوند و جهت احتمالی حرکت قیمت را ارزیابی کنند.
استراتژیهای بریک اوت بر روی بهرهبرداری از حرکتهای قیمتی قابل توجه که از سطوح حمایت و مقاومت عبور میکنند، تمرکز دارند. با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد بازار ارز دیجیتال، اعمال این استراتژیها میتواند هم چالشبرانگیز و هم پربازده باشد. در اینجا سه نوع از آنها را بررسی میکنیم.
این استراتژی که به آن بریک اوت سطح صاف (flat top) نیز گفته میشود، شامل شناسایی یک روند موجود قوی و ورود به معاملات زمانی است که قیمت از سطح مقاومت در یک روند صعودی یا از سطح حمایت در یک روند نزولی عبور میکند. این استراتژی معمولاً با استفاده از اندیکاتورهای قوی مومنتوم، مانند میانگینهای متحرک در حال افزایش یا مقادیر بالای شاخص قدرت نسبی (RSI)، که قدرت روند و احتمال ادامه آن را نشان میدهند، تأیید میشود.
بیشتر بخوانید: اندیکاتور چیست
بریک اوت ادامهدهنده بهویژه در بازارهایی که روندی مشخص دارند، مؤثر است، جایی که شکست نشاندهنده ادامه حرکت تثبیتشده است.
برخلاف بریک اوتهای ادامهدهنده، این استراتژی به شناسایی پایان یک روند موجود و شروع یک روند جدید در جهت مخالف کمک میکند. این حالت زمانی رخ میدهد که حرکت قیمت به سطح مهمی مانند حمایت یا مقاومت بلندمدت برسد و سپس تغییر جهت دهد.
برای تأیید بریک اوت معکوس، معاملهگران معمولاً به دنبال الگوهای خاصی در نمودار هستند؛ مانند دو قله در روند صعودی یا دو دره در روند نزولی، الگوهای معکوس سر و شانه یا الگوهای کندلی قابل توجه که تغییر احساسات بازار را نشان میدهند.
بیشتر بخوانید: انواع الگوهای کندلی
با توجه به نوسانات بالای بازارهای ارز دیجیتال، بریک اوتهای کاذب رایج هستند. این استراتژی شامل شناسایی بریک اوتی است که قدرت لازم را ندارد و احتمالاً معکوس خواهد شد. این اتفاق زمانی رخ میدهد که حرکت قیمت به نظر میرسد که از یک سطح کلیدی عبور کرده، اما نتواسته این حرکت را ادامه دهد و به محدوده قبلی باز میگردد.
معاملهگران از اندیکاتورهای مختلفی مانند میانگین متحرک وزنی بر اساس حجم (VWMA) برای ارزیابی قدرت پشت بریک اوت استفاده میکنند. افزایش حجم در هنگام شکست مقاومتی یا حمایتی میتواند صحت آن را تأیید کند، در حالی که حجم کم ممکن است نشاندهنده احتمال بریک اوت کاذب باشد.
استراتژیهای بریک اوت میتوانند فرصتهای سودآوری قابل توجهی را بهویژه در بازار ارزهای دیجیتال فراهم کنند. این روش به معاملهگران امکان میدهد تا از حرکات ناگهانی قیمت بهره ببرند و در زمان مناسب وارد یا خارج شوند. در ادامه برخی از مزایای اصلی این استراتژی را بررسی میکنیم.
با توجه به نوسانات شدید بازار ارزهای دیجیتال، بریک اوت میتواند سودهای قابل توجهی ایجاد کند. اگر معاملهگران بتوانند بریک اوتهای قوی را بهدرستی شناسایی کنند، میتوانند از روندهای پرقدرتی که پس از آن شکل میگیرد، حداکثر استفاده را ببرند.
یکی از ویژگیهای مثبت این استراتژی، ارائه سیگنالهای واضح برای ورود و خروج از معاملات است. این موضوع باعث میشود که اجرای معاملات آسانتر شود و مدیریت موقعیتهای معاملاتی با دقت بیشتری انجام گیرد، زیرا معاملهگران بر اساس شکست سطوح کلیدی تصمیمگیری میکنند.
بریک اوتها اغلب موجب ایجاد حرکات قوی در بازار میشوند و معامله در جهت این حرکات، احتمال موفقیت را افزایش میدهد. استفاده از این استراتژی به معاملهگران کمک میکند تا از مومنتوم ایجادشده در بازار بیشترین بهره را ببرند و در روندهای پرقدرت شرکت کنند.
معاملات بریک اوت را میتوان در هر دو سبک کوتاهمدت و بلندمدت به کار برد، که آن را به روشی منعطف برای سبکهای مختلف معاملاتی تبدیل میکند. معاملهگران روزانه میتوانند از شکستهای قیمتی سریع بهره ببرند، درحالیکه سرمایهگذاران بلندمدت میتوانند از بریک اوتهای قوی برای ورود به روندهای پایدارتر استفاده کنند. این ویژگی باعث میشود که این استراتژی برای طیف گستردهای از معاملهگران مناسب باشد.
اگرچه استراتژیهای بریک اوت میتوانند سودآور باشند، اما مانند هر روش معاملاتی دیگری، با ریسکهایی همراه هستند. بازار ارزهای دیجیتال به دلیل ماهیت پرنوسان خود، ممکن است شرایطی را ایجاد کند که اجرای این استراتژی دشوار باشد. در ادامه برخی از معایب اصلی این روش آورده شده است:
بازار ارزهای دیجیتال بهشدت مستعد شکستهای کاذب است، جایی که قیمت از یک سطح کلیدی عبور میکند اما سریعاً بازمیگردد. این موضوع میتواند منجر به زیانهای ناگهانی شود، بهویژه اگر معاملهگران بدون تأیید کافی وارد معاملات شوند.
نوسانات زیاد در بازار ارزهای دیجیتال میتواند بهسرعت یک معامله سودآور را به یک معامله زیانده تبدیل کند. تغییرات ناگهانی قیمت میتوانند بر روند معاملات اثر بگذارند و معاملهگران را در موقعیتهای پرریسک قرار دهند، بهویژه اگر بازار برخلاف موقعیت آنها حرکت کند.
از آنجایی که قیمتها در بازار ارزهای دیجیتال با سرعت بالایی تغییر میکنند، استراتژی شکست مقاومتی اغلب نیازمند نظارت دائمی بر بازار است. این موضوع میتواند برای بسیاری از معاملهگران زمانبر و استرسزا باشد، زیرا هرگونه تأخیر در واکنش به تغییرات قیمتی ممکن است منجر به از دست رفتن فرصتهای معاملاتی شود.
در معاملات بریک اوت در بازار ارزهای دیجیتال، پرهیز از برخی اشتباهات میتواند به کاهش ریسک و افزایش موفقیت در معاملات کمک کند. در ادامه به چند مورد مهم اشاره شده است:
تحلیل تکنیکال همیشه بیعیب و نقص نیست، اما چشمپوشی از آن میتواند منجر به تصمیمات نادرست معاملاتی شود. استفاده از اندیکاتورها و الگوهای نموداری مانند VWMA و الگوهای کندلی، برای شناسایی و تأیید فرصتهای شکست ضروری است.
یکی از بزرگترین اشتباهات در معاملات بریک اوت، نادیده گرفتن حد ضرر است. این ابزار میتواند از طریق بستن خودکار معامله در یک سطح از پیش تعیینشده، جلوی ضررهای سنگین را بگیرد. از آنجا که نوسانات قیمت در بازار ارز دیجیتال بسیار سریع رخ میدهد، بریک اوتها ممکن است به سرعت معکوس شده و منجر به ضررهای جدی شوند.
بیشتر بخوانید: حد ضرر چیست
ورود به معامله بدون تأیید شکست سطح میتواند بسیار پرریسک باشد. ازآنجاکه شکستهای جعلی در بازار ارز دیجیتال رایج هستند، بهتر است قبل از ورود به معامله، نشانههایی مانند افزایش حجم معاملات یا تثبیت قیمت بالاتر از سطح شکست را بررسی کرد.
بازار ارزهای دیجیتال بهشدت تحت تأثیر اخبار، رسانههای اجتماعی و احساسات کلی سرمایهگذاران قرار دارد. بیتوجهی به این عوامل میتواند منجر به اشتباه در ارزیابی قدرت بریک اوت شود. معاملهگران باید همیشه از اخبار و روندهای مهم بازار آگاه باشند، زیرا این اطلاعات تأثیر زیادی بر تغییرات قیمتی خواهند داشت. برای آگاهی از جدیدترین اخبار میتوانید کانال تلگرام اخبار فوری ارزدیجیتال را دنبال کنید.
معاملات بریک اوت یکی از استراتژیهای پرکاربرد در بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای سنتی است که از حرکات قیمتی مهم فراتر از سطوح کلیدی بهره میبرد. با این حال، به دلیل تفاوتهای ذاتی این بازارها، اجرای این استراتژی و پویاییهای آن بهشدت متفاوت است. در ادامه، مقایسهای کوتاه از این دو نوع بازار خواهیم داشت.
بازار ارزهای دیجیتال بهصورت ۲۴ ساعته و در تمام روزهای هفته فعال است. این ویژگی فرصتهای مداوم برای شکست قیمتی ایجاد میکند اما در عین حال، نیازمند نظارت دقیقتر و پیوسته است. در مقابل، بسیاری از داراییهای سنتی تنها در ساعات مشخصی از روزهای کاری قابل معامله است که منجر به ایجاد محیطی منظمتر برای معاملات میشود.
بیشتر بخوانید: بهترین زمان فروش ارز دیجیتال
بازار ارزهای دیجیتال به نوسانات شدید مشهور است که میتواند منجر به شکستهای مکرر و بزرگ شود. با این حال، این ویژگی ریسک بریک اوتهای کاذب و بازگشتهای ناگهانی را نیز افزایش میدهد. در مقابل، بسیاری از داراییهای سنتی نسبت به ارزهای دیجیتال نوسانات کمتری دارند که باعث ایجاد فرصتهای بریک اوت کمتر اما پایدارتر میشود.
میزان نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال بسیار متغیر است. ارزهایی مانند بیت کوین (BTC) و اتریوم (ETH) نقدینگی بالایی دارند، درحالیکه آلت کوینهای کوچکتر ممکن است نقدینگی کمتری داشته باشند. در مقابل، بسیاری از داراییهای سنتی، بهویژه آنهایی که در شاخصهای بزرگ قرار دارند، معمولاً از نقدینگی بالایی برخوردارند که امکان ورود و خروج راحت از معاملات را فراهم میکند.
معاملات ارزهای دیجیتال بهشدت وابسته به تحلیل تکنیکال است، زیرا بسیاری از این داراییها فاقد دادههای بنیادی گسترده هستند. در مقابل، بسیاری از داراییهای سنتی ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی را به کار میگیرند که دیدگاه جامعتری برای پیشبینی حرکات قیمتی ارائه میدهد.
بیشتر بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست
از آنجایی که حرکات بازار ارزهای دیجیتال بر اساس نوسانات شدید شکل میگیرد، شناسایی بریک اوتها هم میتواند آسان باشد و هم چالشبرانگیز. ایجاد یک استراتژی معاملاتی موفق در این زمینه میتواند به کسب سود منجر شود.
الگوهای نموداری زیر از مهمترین ابزارها برای استراتژیهای بریک اوت محسوب میشوند. در ادامه، به بررسی آنها میپردازیم.
الگوی سر و شانه (Head and shoulders) شامل یک خط حمایتی به نام «گردن» است که به عنوان محدودهای برای حفظ ساختار این الگو عمل میکند. در این حالت، زمانی که قیمت از سطح گردن عبور کند، ممکن است نشانهای از تغییر روند باشد.
بریک اوت سر و شانه سیگنالی برای ورود به یک معامله شورت (Short) است. برای تأیید یک بریک اوت معتبر در این الگو، باید شکست سطح گردن را در رفتار قیمتی مشاهده کنیم. زمانی که یک کندل زیر خط گردن بسته شود، سیگنال ورود به معامله فروش در این ساختار فعال میشود.
بیشتر بخوانید: الگوی سر و شانه چیست
برعکس، در الگوی سر و شانه معکوس، سطح گردن بهعنوان یک مقاومت عمل میکند که در صورت شکسته شدن، ممکن است آغازگر یک روند صعودی باشد.
الگوی مثلثی یکی از الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال است که میتواند به شکل صعودی ظاهر شود. در این حالت، سطح مقاومت بهصورت دینامیکی کاهش مییابد، در حالی که سطح حمایت ثابت میماند. این ساختار نشاندهنده افزایش تقاضا و کاهش تدریجی فشار فروش است. در نهایت، وقتی قیمت به مقاومت نزدیک شود، احتمال شکست به سمت بالا زیاد شده و روند صعودی تقویت میشود.
در حالت نزولی، الگوی مثلثی دارای یک سطح حمایت دینامیکی است که به تدریج افزایش مییابد، اما سطح مقاومت ثابت باقی میماند. این وضعیت نشان میدهد که فروشندگان قدرت بیشتری دارند و خریداران قادر به افزایش قیمت نیستند. در نهایت، با رسیدن قیمت به سطح حمایت و بریک اوت، احتمال شکست نزولی زیاد شده و بازار وارد فاز افت قیمت میشود.
رنج یا بازار سایدوی زمانی رخ میدهد که قیمت بهطور مکرر بین سطوح حمایت و مقاومت نوسان کند. انتظار میرود که قیمت در نهایت از این محدوده خارج شود، زیرا تمام نقدینگی انباشتهشده در این شرایط میتواند موجب حرکت ناگهانی و شدید قیمت شود.
معاملهگران برای افزایش دقت در تشخیص نقاط شکست در بریک اوت از مجموعهای از اندیکاتورهای تکنیکال استفاده میکنند. در ادامه، برخی از مؤثرترین ابزارهایی که میتوانند نشانههای اولیه بریک اوت را ارائه دهند، بررسی میکنیم.
میانگینهای متحرک یکی از رایجترین اندیکاتورها برای شناسایی روند و بریک اوتهای احتمالی هستند. دو نوع اصلی میانگین متحرک شامل میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) هستند. این اندیکاتورها با هموارسازی دادههای قیمتی، جهت روند را نشان داده و نقاط احتمالی بریک اوت را مشخص میکنند.
بیشتر بخوانید: آموزش ترید با استفاده از میانگین متحرک
RSI یک اسیلاتور مومنتوم است که نرخ تغییرات قیمت را بین ۰ تا ۱۰۰ اندازهگیری میکند. مقادیر بالاتر از ۷۰ نشاندهنده اشباع خرید و مقادیر کمتر از ۳۰ نشاندهنده اشباع فروش است. این شاخص به معاملهگران کمک میکند تا قدرت یک بریک اوت احتمالی را ارزیابی کنند.
بیشتر بخوانید: RSI چیست
این اندیکاتور یکی از ابزارهای محبوب برای سنجش نوسانات بازار است. باندهای بولینگر از یک میانگین متحرک (معمولاً ۲۰ دورهای) و دو باند بیرونی که بر اساس انحراف معیار تنظیم شدهاند، تشکیل شده است. این باندها در شرایط نوسان بالا گسترش یافته و در زمانهای آرامش بازار جمع میشوند. حرکت قیمت به خارج از باندها میتواند نشانهای از یک بریک اوت باشد.
حجم، تعداد واحدهای معاملهشده یک ارز دیجیتال را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد. افزایش ناگهانی حجم معمولاً همراه با یک بریک اوت رخ داده و اعتبار حرکت قیمتی را تأیید میکند. حجم بالا در زمان بریک اوت نشاندهنده علاقه زیاد معاملهگران و افزایش احتمال ادامه حرکت قیمت است.
استفاده صحیح از این اندیکاتورها به معاملهگران کمک میکند تا بریک اوتهای بازار ارز دیجیتال را شناسایی کرده و استراتژیهای معاملاتی خود را در شرایط نوسانی بهبود بخشند.
پس از یافتن یک دارایی مناسب برای معامله، باید برنامهریزی دقیقی برای ورود انجام داد. ورود به معامله در بریک اوتها معمولاً روند مشخص و شفافی دارد. هنگامی که قیمت بالاتر از سطح مقاومت بسته میشود، معاملهگر یک موقعیت صعودی باز میکند. در مقابل، زمانی که قیمت زیر سطح حمایت بسته شود، معاملهگر یک موقعیت نزولی اتخاذ میکند.
برای تشخیص تفاوت بین بریک اوت واقعی و یک فیک اوت، باید منتظر تأیید ماند. بریک اوت کاذب زمانی رخ میدهد که قیمتها در آغاز از سطح حمایت یا مقاومت عبور میکنند، اما در پایان روز معاملاتی به محدوده قبلی بازمیگردند.
ورود زودهنگام بدون تأیید، ریسک بالایی دارد و تضمینی برای ادامه حرکت قیمت در جهت جدید وجود ندارد. بسیاری از معاملهگران برای تأیید شکست به حجم معاملات بالاتر از میانگین توجه میکنند یا منتظر میمانند تا کندل معاملاتی بسته شود تا از پایداری سطح شکسته شده مطمئن شوند.
خروجهای از پیش تعیینشده یکی از عناصر کلیدی در یک استراتژی معاملاتی موفق محسوب میشوند. هنگام معامله در بریک اوتها، سه نوع برنامهریزی برای خروج باید قبل از ورود به معامله انجام شود.
برای تعیین هدف قیمتی، بررسی رفتار اخیر قیمت میتواند کمککننده باشد. هنگام معامله بر اساس الگوهای قیمتی، میتوان از حرکات اخیر برای تعیین تارگت استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر محدوده یک کانال یا الگوی قیمتی اخیر ۶ واحد باشد، این مقدار میتواند بهعنوان هدف قیمتی در نظر گرفته شود.
روش دیگر، محاسبه میانگین نوسانات قیمتی اخیر است. اگر یک سهم بهطور میانگین در حرکتهای اخیر خود ۴ واحد نوسان داشته باشد، این مقدار میتواند بهعنوان یک هدف منطقی در نظر گرفته شود. پس از رسیدن به هدف قیمتی، معاملهگر میتواند از معامله خارج شود، بخشی از آن را ببندد و اجازه دهد بقیه موقعیت ادامه یابد، یا حد ضرر را بالاتر ببرد تا سود خود را حفظ کند.
دانستن زمان شکست یک معامله اهمیت زیادی دارد. در معاملات بریک اوت، این مسئله بهوضوح قابل تشخیص است. پس از شکست یک سطح، انتظار میرود که مقاومت قبلی به حمایت جدید و حمایت قبلی به مقاومت جدید تبدیل شود. این اصل به معاملهگران کمک میکند که نقطه خروج از معامله زیانده را بهطور عینی تعیین کنند.
اگر قیمت پس از شکست مقاومتی نتواند سطح جدید را حفظ کند، باید معامله را سریعاً بست. هرگز نباید به زیان بیش از حد اجازه رشد داد، زیرا میتواند به ضررهای سنگین منجر شود. استفاده از سطوح حمایت و مقاومت پیشین بهعنوان محدوده خروج، یک روش منطقی و کارآمد برای کنترل ریسک است.
برای تعیین محل مناسب حد ضرر، باید به سطح حمایت یا مقاومتی که قیمت از آن عبور کرده توجه کرد. تنظیم حد ضرر کمی پایینتر از سطح شکست، میتواند از خروج زودهنگام جلوگیری کند. اگر حد ضرر بیشازحد نزدیک به سطح شکست تنظیم شود، ممکن است قبل از حرکت واقعی قیمت، معامله به اشتباه بسته شود.
در نمودار بالا، میتوان دید که پس از یک دوره تثبیت قیمت، بریک اوت رخ میدهد، سپس یک پولبک به سطح شکست دیده میشود و در نهایت، قیمت به هدف مشخصشده میرسد. اگر حد ضرر بالاتر از سطح مقاومت قبلی تنظیم شده بود، پولبک باعث بسته شدن معامله بهطور زودهنگام میشد. اما با قرار دادن حد ضرر کمی پایینتر از این سطح، معاملهگر میتواند به قیمت اجازه دهد تا سطوح قبلی را مجدداً آزمایش کند و در صورت شکست واقعی، از معامله خارج شود.
بریک اوت یا شکست مقاومتی زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی از یک سطح حمایت یا مقاومت کلیدی عبور کند و معمولاً با افزایش حجم معاملات همراه است.
تأیید بریک اوت با حجم معاملات بالا، بسته شدن کندل خارج از سطح کلیدی و بررسی تایم فریمهای بالاتر امکانپذیر است.
خیر، برخی بریک اوتها کاذب هستند و ممکن است قیمت پس از شکست سطح دوباره به محدوده قبلی بازگردد.
بریک اوت صعودی زمانی رخ میدهد که قیمت از مقاومت عبور کند، درحالیکه بریک اوت نزولی شکست سطح حمایت را نشان میدهد.
معامله بر اساس شکست یک استراتژی کاربردی است که بر مفاهیم پایهای مانند حمایت و مقاومت استوار است و با اصول عرضه، تقاضا و نقدینگی کار میکند. زمانی که قیمت از یک سطح کلیدی عبور میکند، این حرکت نشاندهنده تغییر در تعادل قدرت میان خریداران و فروشندگان است. این استراتژی به معاملهگران کمک میکند تا فرصتهای سودآوری را شناسایی کرده و از حرکات قوی بازار بهره ببرند.
علاوه بر این، بریک اوتها میتوانند دیدگاهی ارزشمند درباره احساسات بازار ارائه دهند. زمانی که قیمت یک سطح مهم را با قدرت میشکند، این اتفاق نشان میدهد که انتظارات معاملهگران تغییر کرده است. چنین شکستهایی میتوانند روندهای جدیدی را آغاز کنند یا تأییدی بر ادامه یک روند موجود باشند، که در نتیجه به تحلیل بهتر شرایط آینده بازار کمک میکند.