«تابناک با تو» - در دنیای پیچیده روابط انسانی، عشق و عادت گاهی اوقات بهراحتی با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند. آیا شما هم گاهی احساس میکنید که عشقتان به یک عادت روزمره تبدیل شده است؟ در این مقاله، به بررسی تفاوتهای کلیدی بین عشق واقعی و عادتهای روتین خواهیم پرداخت و نشانههایی را معرفی میکنیم که به شما کمک میکنند تا درک بهتری از وضعیت رابطهتان پیدا کنید. بیایید به عمق احساسات خود نفوذ کنیم و ببینیم آیا هنوز شعله عشق در دلمان میسوزد یا فقط در حال گذراندن روزها هستیم.
زن و شوهری که رابطه خود را بسیار عاشقانه شروع میکنند، گاه با گذشت زمان رفتارهای خاصی را از خود نشان میدهند که حاکی از عشق نیست بلکه عادت است. اما چه تفاوتهایی بین عشق و عادت وجود دارد؟
از عشق تا عادت
گذراندن وقت زیاد با شریک زندگی میتواند جای خود را به یکنواختی بدهد و باعث شود که از خودمان سؤال کنیم که آیا آنچه احساس میکنیم عشق است یا عادت.
بین عشق و عادت تفاوتهایی وجود دارد و ما در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
بودن و ماندن در یک رابطه عاطفی مستلزم چالشهای زیادی است و با همه آنها به بهترین نحو برخورد نمیشود. در این مرحله از رابطه زن و شوهر، معمولاً ان شور و شیدایی که در ابتدا احساس میکردند، دیگر تجربه نمیکنند.
یکنواختی و عادت به یکدیگر بر زندگی مشترک سایه میاندازد. بنابراین، ممکن است یکی از این دو، یا حتی هر دو، از روی عادت شروع به همراهی با شخص دیگر کند.
با این حال، بنا بر مطالعات اخیر صورت گرفته در دانشگاه کارلتون در کانادا، همیشه راههایی برای تازه نگه داشتن یک رابطه عاطفی، جرقه عشق زدن و شور آفریدن وجود دارد.
عشق چیست؟
عشق قبل از هر چیز یک احساس است. اگر این اصطلاح را از روی یک رویکرد فلسفی مرور کنیم، متوجه میشویم که اصطلاح «عشق» برای تعیین فعالیتهای متنوع یا تأثیر فعالیتها به کار میرود. عشق، بسته به مورد، به عنوان «یک تمایل، یک علاقه، یک اشتها، یک اشتیاق، یک آرزو» دیده میشود.
همچنین اشکال مختلفی وجود دارد که عشق میتواند خود را در آنها نشان دهد. عشق مادری وجود دارد، معمولاً اولین عشقی است که در بدو ورود به این دنیا ملاقات میکنید. همچنین عشقی که با شور و اشتیاق فیزیکی مرتبط است، همان چیزی است که یک زوج را به هم پیوند میدهد.
وقتی دوست داریم و عشق میورزیم، احساس شادی و رضایت میکنیم. تقریباً همه چیز را در دیگری تحسین میکنیم و از بودن با آنها پشیمان نیستیم، برعکس، یک نوع غرور در راه رفتن در کنار آنها، در حمایت از یکدیگر وجود دارد. با هم بودن همیشه بهترین برنامه است.
اما، با گذر زمان متوجه میشوید که بی وقفه در حال غر زدن هستید؛ از شرایط موجود راضی نیستید، احساس خرسندی نمیکنید؛ مثل سابق از بودن در کنار شریک عاطفی تان خوشحال نیستید، انگار عادت کردهاید یا مجبورید که کنار هم باشید.
در این مرحله وقت آن است که بایستید و به آنچه برای شما اتفاق میافتد فکر کنید. شاید آنچه شما احساس میکنید دیگر عشق نیست بلکه عادت است.
“عشق همچون تب است: بدون اینکه اراده شما کوچکترین نقشی در آن داشته باشد، متولد میشود و میمیرد. ”
استاندال
تفاوت عشق و عادت
در اینجا چند سوال وجود دارد که به شما کمک میکند تشخیص دهید که آیا از روی عشق یا عادت با شریک زندگی خود هستید.
۱. آیا هر کاری که انجام میدهند شما را آزار میدهد؟
یکی از راهبردهایی که بدانیم عشق است یا عادت آنچه در کنار شریک عاطفی مان احساس میکنیم، این است که از خود بپرسیم: چرا اکنون خیلی چیزها مرا آزار میدهند که در ابتدا اهمیتی نداشتند؟ اگر وقتی هنگام غذا خوردن سروصدا میکنند، فراموش میکنند چیزی بخرند، یا اگر آن پیراهنی را که خیلی دوست دارید را نپوشند، واقعاً شما را آزار میدهد، در این صورت بدون شک پویایی روابط شما تغییر کرده است.
یعنی اگر هر کاری که انجام میدهند یا نمیکنند شما را آزار میدهد، باید ارزیابی کنید که آیا میخواهید با آنها ادامه دهید یا خیر.
۲. آیا در مورد برنامه ریزی با شریک زندگی خود مطمئن نیستید؟
شما میخواهید چند ماه دیگر به یک سفر بروید، اما فکر میکنید که آیا واقعاً میخواهید با شریک زندگی خود بروید یا شروع به بهانهای برای عدم تحقق این برنامه میکنید. اگر این یا موقعیت مشابه برای شما اتفاق بیفتد، چیزی در رابطه شما درست نیست.
این ناامنی و عدم تعهد به رابطه شما چیزی بیش از این نیست که شما از روی عادت و نه از روی عشق با شریک زندگی خود هستید. بر اساس تحقیقات دانشگاه گرانادا، اسپانیا، عدم تعهد در تصمیم گیری ممکن است نشانهای از جدایی قریب الوقوع باشد.
۳. آیا گفتن “دوستت دارم” از دل برمی آید؟
گفتن «دوستت دارم» یک عمل بسیار خاص است و وقتی واقعاً آن را احساس میکنید، دو برابر خاصتر میشود. با این حال، این عبارتی است که معنای واقعی خود را از دست میدهد وقتی آن را بدون اراده یا بدون تعهد بیان میکنید، زیرا آن را مانند قبل احساس نمیکنید.
اگر آن را به طور خودکار تکرار کنید تا طرف مقابل احساس بدی نداشته باشد، چیزی در رابطه شما درست نیست. از سوی دیگر، اگر احساس نگرانی میکنید و میترسید که فقدان جمله میتواند محرکی برای ایجاد مشاجره باشد، قطعاً ممکن است دیگر احساس عشق نکنید، بلکه از روی عادت رفتار کنید.
۴. آیا کمبود رابطه جنسی وجود دارد؟
عشق ورزی به ندرت میتواند یکی از تفاوتهای دیگر بین عشق و عادت باشد. صمیمیت برای هر زوجی بسیار مهم است. وقتی روابط جنسی با گذشت زمان بهبود مییابد، به این دلیل است که هر دو طرف پیوندهای بسیار قوی ایجاد کردهاند.
برعکس، اگر تمایلی به عشق ورزیدن با شریک زندگی خود ندارید، این امکان وجود دارد که از بودن در کنار شریک زندگی خود خرسند نیستید.
۵. دیگر جزئیاتی با شریک زندگی خود ندارید؟
حرکات کوچک، کارهای کوچک مهربانی و محبت – مانند پختن یک غذا، ابراز عشق به صورت کلامی، ارسال پیامهای تشویق کننده، یا برنامه ریزی یک گردش عاشقانه – میتواند به طور قابل توجهی کیفیت یک رابطه را افزایش دهد. این حرکات به ارتباط عاطفی بین شرکا کمک میکند.
وقتی زوجی از انجام این تلاشهای کوچک دست میکشند، ممکن است نشاندهنده این باشد که رابطه آنها جرقه خود را از دست داده است. اگر یکی از طرفین برای تعریف و تمجید از دیگری یا ابراز محبت انگیزه نداشته باشد، این نشان میدهد که آنها ممکن است به جای عشق و ارتباط واقعی با هم باشند.
عبارت «با هم از روی عادت» به این معناست که این رابطه بیشتر به روتین و آشنایی تبدیل شده است تا اشتیاق یا سرمایه گذاری عاطفی. این میتواند منجر به احساس رکود و نارضایتی شود.
به طور خلاصه، حرکات کوچک و متفکرانه در حفظ یک رابطه محبتآمیز چقدر حیاتی هستند و نشان میدهد که فقدان این حرکات ممکن است نشاندهنده این باشد که یک زوج دیگر واقعاً با هم مرتبط نیستند.
۶. دیگر علاقهای به گفتوگو با شریک زندگی خود ندارید؟
ارتباط بد یا کم یکی دیگر از شش تفاوت بین عشق و عادت است. بنابراین، در رابطه خود ارزیابی کنید که آیا چنین است. مسئله این است که ارتباطات خوب پایه و اساس همه روابط عاطفی است، برای تعادلی که ما آرزوی تجربه آن را با یک شریک داریم. بدون شک دو نفر که واقعاً یکدیگر را دوست دارند بر موانع ارتباطی غلبه میکنند.
آیا مشکلات خود را برای خود نگه میدارید و برای شما جالب نیست که در مورد برنامههای خود با شریک زندگی خود صحبت کنید؟ ممکن است مشکلی در رابطه شما وجود داشته باشد.
در این صورت، ممکن است دیگر آن اعتماد به نفس زمانی که داستان عشقتان شروع شد را احساس نکنید.
۷. دیگر با هم بودن لذتی ندارد؟
آخرین، اما نه کماهمیت، این احساس شادی است که از بودن با یک شخص خاص ناشی میشود. خورخه لوئیس بورخس نویسنده محبوب آرژانتینی زمانی گفت: “من هیچ کاری را بدون شادی انجام نمیدهم. ”
او به خواندن اشاره داشت، اما ممکن است برای یک رابطه عاشقانه صدق کند. اگر دیگر اشتیاق در بودن با کسی وجود نداشته باشد، هیچ لذتی وجود ندارد، عشق بسیار کمتر. دیگر لبخند نمیزنی و با حالتی تلخ پشت میز مینشینی؟
در چنین شرایطی فکری برای رابطه تان بکنید. این شرایط را جدی بگیرید و سرسری از آن نگذرید.
منبع: سواد زندگی