مقدمه
اقتصاد پلتفرمی (Platform Economy) امروزه به یکی از تحولات کلیدی عصر دیجیتال تبدیل شده است. پلتفرمهای دیجیتال مانند اوبر (Uber)، علیبابا (Alibaba)، و آمازون (Amazon) با ایجاد شبکه هایی میان عرضه کنندگان و مصرف کنندگان، شیوه های سنتی تجارت و خدمات را دگرگون کرده اند. این مدل اقتصادی مبتنی بر داده، ارتباطات مستقیم، و مقیاس پذیری بالا، نه تنها صنایع سنتی، بلکه بخش مالی و بانکداری را نیز تحت تأثیر قرار داده است. اما بانکها چگونه می توانند در این اکوسیستم نوین جایگاه خود را تثبیت کنند و چه نقشی در آینده اقتصاد پلتفرمی خواهند داشت؟
از سوی دیگر چه استراتژی هایی برای بانکهای متوسط در اقتصاد پلتفرمی به منظور بقا و افزایش سهم بازار قابل اتخاذ است؟
اقتصاد پلتفرمی، از تعریف تا واقعیت
اقتصاد پلتفرمی به سیستمی اشاره دارد که در آن بسترهای دیجیتال (پلتفرمها) به عنوان واسطه، تعامل بین دو یا چند گروه (مانند تولیدکنندگان، مصرف کنندگان، توسعه دهندگان) را تسهیل می کنند. ارزش این پلتفرمها نه از تولید مستقیم کالا، بلکه از ایجاد شبکه ها و تسهیل مبادلات ناشی می شود. رشد سریع این مدل به دلیل مزایایی مانند کاهش هزینه های مبادله، دسترسی به داده های کاربران، و شخصی سازی خدمات است.
حجم بازار جهانی اقتصاد پلتفرمی در سال ۲۰۲۳ حدود ۷ تریلیون دلار برآورد شده و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۳۰ به ۵۰ تریلیون دلار برسد (Statista) که این موضوع اهمیت سرمایه گذاری در این بازارها و رشد نمایی سرمایه را نمایش می دهد.
همچنین در خاورمیانه، بازار پلتفرمهای مالی دیجیتال تا سال ۲۰۲۵ با نرخ رشد سالانه ۱۵٪ افزایش خواهد یافت.
بانکها در اقتصاد پلتفرمی: چالشها و فرصتها
بانکهای سنتی همواره به عنوان نهادهای متمرکز در مدیریت مالی شناخته شده اند، اما در اقتصاد پلتفرمی، نقش آنها نیازمند بازتعریف است. چالش اصلی رقابت با فینتکها (شرکتهای فناوری مالی) و پلتفرمهای بزرگ است که خدمات مالی را مستقیماً به کاربران ارائه می دهند. برای مثال، علیبابا با سرویس «آنت فاینانشیال» یا ویچت با پرداختهای موبایلی، بخشی از بازار بانکداری سنتی را تصاحب کرده اند.
در جدول زیر فاکتورهای اصلی بانکداری سنتی و بانکداری پلتفرمی مورد مقایسه قرار گرفته است.
نمودار زیر رشد تعداد کاربران حوزه پرداخت موبایلی را در جنوب شرق آسیا نمایش می دهد. در سال 2023 حدود 4 میلیارد کاربر آسیایی از خدمات پرداخت موبایلی استفاده کرده اند و این عدد معادل نیمی از جمعیت کره زمین است.
مشابه این آمار در ایران به گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که حجم تراکنش های مالی دیجیتال ظرف سه سال گذشته (1400 الی 1403) سه برابر شده است و این موضوع نشان دهنده ضریب نفوذ فزاینده این ابزارها میان اقشار مردم و در نتیجه اهمیت سرمایه گذاری در این حوزه است.
ایران در میان کشورهای خاورمیانه دارای بالاترین رشد پرداختهای موبایلی در سالهای اخیر بوده است و این موضوع به انضمام جمعیت کشور می تواند فاکتوری بسیار اثرگذار بر سرمایه گذاری در بانکداری پلتفرمی باشد.
با استناد به موارد فوق، می توان فرصتهای کلیدی سرمایه گذاری بانکهای متوسط در این حوزه را به شرح زیر خلاصه نمود:
1. تبدیل شدن به پلتفرمهای بانکی: بانکها می توانند با ایجاد اکوسیستمهای باز، خدمات خود را به پلتفرمهای مطرح موجود متصل کنند. «بانکداری باز» (Open Banking) با استفاده از APIها، امکان همکاری با استارت آپها، پلتفرمها و ارائه خدمات ترکیبی (مانند پرداخت یکپارچه در پلتفرمهای تجارت الکترونیک) را فراهم می کند.
در اروپا، تعداد APIهای بانکداری باز از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ با رشد ۲۲۰٪ به بیش از ۱.۵ میلیارد درخواست ماهانه رسیده است و پیش بینی می شود ارزش بازار بانکداری باز تا سال ۲۰۲۷ به ۴۳ میلیارد دلار برسد.
رشد انفجاری APIها در اروپا ثابت می کند که همکاری بانکها با استارت آپها تنها راه بقا در اقتصاد پلتفرمی است.
2. همکاری با پلتفرمهای موجود: بانکها می توانند با مشارکت در پلتفرمهایی مانند بازارهای آنلاین یا شبکه های اجتماعی، خدمات مالی را به طور مستقیم در بستر آنها ادغام کنند. برای مثال، ارائه وامهای لحظه ای به فروشندگان در پلتفرمهای فروش آنلاین.
۶۵٪ از مشتریان بانکی در منطقه خاورمیانه ترجیح می دهند حداقل یک خدمت مالی خود را از طریق اپلیکیشنهای غیربانکی (مثل آپ، 780 یا اسنپ) دریافت کنند.
آمارهای سال گذشته میلادی نشان می دهد سرمایه گذاری در فینتک های جهانی در این سال به ۱۶۴ میلیارد دلار رسیده که ۴۰٪ آن در حوزه پرداختهای پلتفرمی بوده است.
3. استفاده از فناوریهای نوین: به کارگیری بلاکچین برای پرداختهای امن و بین المللی، هوش مصنوعی برای تحلیل داده های کاربران و پیشنهاد خدمات شخصی سازی شده، و استفاده از ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی (CBDC) ها می تواند جایگاه بانکها را تقویت کند.
نقش آینده بانکها: از زیرساخت تا اعتمادسازی
در آینده، بانکها ممکن است به ارائه دهندگان «زیرساختهای مالی نامرئی» تبدیل شوند و به جای رقابت مستقیم، خدمات خود را در لایه های پشتیبان پلتفرمها قرار دهند. برای مثال:
نقش مدیران ارشد
پر واضح است که چنین تحول بزرگی در صنعت بانکی و حرکت به سوی اقتصاد پلتفرمی بدون داشتن رهبرانی آگاه با نگرش استراتژیک به موضوع فناوری و حاکمیت داده ممکن نیست. نقش این مدیران ارشد و مسئولیت های کلیدی آنها را می توان در عناوین زیر خلاصه نمود:
۱. درک عمیق از مفاهیم اقتصاد پلتفرمی و فناوریهای نوین
۲. طراحی استراتژی تحول دیجیتال
۳. سرمایه گذاری در زیرساختهای فنی و داده
۴. ایجاد فرهنگ همکاری و تفکر باز (Openness)
۵. تمرکز بر تجربه مشتری و شخصیسازی
۶. مدیریت ریسکهای فنی و امنیتی
۷. رهبری تحول سازمانی
۸. سنجش عملکرد و بهبود مستمر
چالشهای پیش رو
جمع بندی
اقتصاد پلتفرمی در حال تغییر چهره نظام مالی جهانی است و بانکها برای باقی ماندن در این رقابت، باید از نقش سنتی خود فراتر روند و به سمت نوآوری، همکاری با پلتفرمها و ادغام فناوریهای پیشرفته حرکت کنند. آینده بانکداری نه در ساختمانهای فیزیکی، بلکه در توانایی ایجاد ارزش افزوده از طریق شبکه های دیجیتال و تجربه کاربری (User Experience) برتر تعریف می شود. تنها با پذیرش این تحول است که بانکها می توانند در قلب اقتصاد پلتفرمی آینده تپش داشته باشند.
بلوغ فنی، دانش فناوری نوین و تفکر استراتژیک حاکمیت فناوری در مدیران ارشد نه تنها به معنای تسلط بر فناوری هاست، بلکه شامل توانایی ترجمه فناوری به ارزش کسب وکاری، ایجاد توازن بین نوآوری و ریسک و رهبری تحولات فرهنگی-سازمانی است. بدون این بلوغ، بانکها در رقابت با پلتفرمهای بزرگ فناوری و فینتکهای چابک، به حاشیه رانده خواهند شد.
با تحلیل داده ها و روندهای موجود در صنعت، استراتژی یک بانک تجاری متوسط برای تبدیل شدن به «پلتفرم مالی هوشمند» می تواند شامل موارد زیر باشد: