گواردیولا مثل کیارستمی و فرهادی

عصر ایران یکشنبه 26 اسفند 1403 - 17:06
همان‌طور که فیلم "مثل یک عاشق" کیارستمی از جنس فیلم‌های "خانه دوست کجاست" و "زیر درختان زیتون" و ... نبود، شاید گواردیولا هم بتواند در آینده تیمی بسازد که اون اصلی بازی‌اش "مالکیت بیشتر توپ" و "پاس‌های عرضی کوتاه و پی‌درپی" نباشد.
 
    عصر ایران؛ احمد فرتاش-  فابیو کاپلو در انتقاد از پپ گواردیولا گفته است: "او با سبک بازی کسل‌کننده چنان فاجعه‌ای درست کرده که خیلی‌ها از فوتبال فرار کرده‌اند و می‌گویند فقط هایلایت‌ها را می‌بینیم! چه کاری است که ۹۰ دقیقه پاس‌های عرضی تماشا کنیم بدون حتی یک درگیری و نبرد و دویدن؟
 
   کاپلو البته گواردیولا را به خودشیفتگی هم متهم کرده و گفته است که او با تغییرات نابجا در ترکیب تیمش در حساس‌ترین مسابقات لیگ قهرمانان اروپا، تا به حال چند قهرمانی را در این تورنمنت از دست داده است. 
 
   کاپلو معتقد است گواردیولا تغییرات یادشده را با این هدف انجام می‌داد تا به همه ثابت کند پیروزی و قهرمانی کار او بوده نه کار بازیکنانش! به نظر می‌رسد این نقد کاپلو بیراه نیست. اگرچه برخی هم وسواس گواردیولا را علت تصمیمات عجیب او در آستانه بازی‌های حساس می‌دانند. 
 
  اما نقد اصلی کاپلو به پپ، که در ابتدای این یادداشت نقلش کردیم، قطعا نقد واردی است. این نقد را این طور هم می‌توان صورت‌بندی کرد که: ۱. گواردیولا مربی ممتازی است. ۲. تیم‌های او غنای تاکتیکی داشته‌اند. ۳. غنای تاکتیکی فوتبال گواردیولا، از زیبایی فوتبال کاسته است. 
 
  در واقع پاس‌های عرضی پی‌درپی، و خیمه زدن پشت محوطه جریمه حریف، که اساس فوتبال گواردیولایی است، فوتبال را شبیه هندبال می‌کنند.
 
  رکن اصلی فوتبال گواردیولایی، مالکیت توپ است‌. مالکیت توپ به شکل افراطی، بویژه وقتی که فراگیر می‌شود، یعنی به غیر از بارسلونای آن سال‌ها، سایر تیم‌ها نیز حتی‌المقدور چنین شیوه‌ای را در پیش می‌گیرند، نتیجه‌اش تقریبا همین چیزی می‌شود که کاپلو گفته. 
 
   تیمی که مالکیت چشمگیری بر توپ دارد، تعداد حملات و فرصت‌های گلی که خلق می‌کند، لزوما متناسب با درصد و مدت مالکیتش بر توپ نیست. در نتیجه تماشاگر تلویزیونی با مسابقه‌ای کم‌هیجان مواجه می‌شود. بویژه اگر تیمی که مالکیت چندانی بر توپ ندارد، بازیکنان توپ‌خراب‌کن و بازی‌خراب‌کن قابلی داشته باشد و اجازه ندهد "تیم مالک" از مالکیتش بر توپ به قدر کافی برای خلق فرصت گلزنی استفاده کند. 
 
  نتیجه‌ی این وضع، همان چیزی است که دن‌فابیو گفته: بسیاری از فوتبال‌دوستان به جای اینکه نود دقیقه مشغول تماشای یک مسابقه شوند، بعدا خلاصه و گزیده آن مسابقه را تماشا می‌کنند تا لحظات حساس بازی را دیده باشند؛ چونکه می‌دانند در باقی لحظات، عمدتا پاس‌های عرضی تک‌ضرب در جریان بوده!
 
  قطعا گواردیولا علت اصلی پیدایش چنین وضعی در سطح اول فوتبال جهان است. ولی او حق داشته به سبک مد نظر خودش مربی‌گری کند. دیگران چون شیوه‌ی او موفق بوده، از او تقلید کرده‌اند و کار به این‌جا کشیده. 
 
  در واقع پپ گواردیولا در فوتبال جهان مثل عباس  کیارستمی و اصغر فرهادی در سینمای ایران بوده‌. کیارستمی فیلم‌سازی بود که آن‌طور فیلم می‌ساخت. فیلم‌هایش عاری از هیجان و سانتی‌مانتالیسم و بازیگران حرفه‌ای و قصه‌ی پررنگ بودند. ولی وقتی سبک سینمای او مطلوب و محبوب جشنواره‌های غربی واقع شد، موج فیلم‌های کیارستمی‌وار در دریای سینمای ایران برخاست. 
 
فیلم‌های کیارستمی کسالت‌بار بودند چون‌که ویژگی‌های متعارف "فیلم سینمایی" را نداشتند‌. تا وقتی که فقط کیارستمی آن‌طور فیلم می‌ساخت، تماشاگران حرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای سینما مشکلی با چنان فیلم‌هایی نداشتند. ولی کم‌کم که انبوهی از فیلمسازان متاثر از کیارستمی از راه رسیدند و سینمای ایران پر شد از بچه‌هایی که نقش اول فیلم بودند و بازیگر هم نبودند و دنبال در محیطی نسبتا بدوی، مشغول حل مشکلی روزمره‌ای بودند که هر کودکی ممکن است با آن مواجه شود، حوصله تماشاگران حرفه‌ای هم از سینمای کیارستمی‌وار سر رفت و همین شد که خود کیارستمی هم، مثل آن تماشاگران، به تدریج از چنان سینمایی فاصله گرفت و امروزه دیگر شاهد چنان فیلم‌هایی در سینمای ایران نیستیم‌. 
 
  سینمای فرهادی نیز گرفتار چنین وضعی شده. یعنی پس از موفقیت جهانی "جدایی نادر از سیمین"، به تدریج موج فیلم‌های فرهادی‌وار در سینمای ایران راه افتاد و فیلم‌هایی از این دست تکراری شدند برای تماشاگر داخلی و خارجی. همین تکرار سبب شده که فیلم‌های فرهادی هم تازگی‌شان را کم‌وبیش از دست بدهند و دیگر به اندازه قبل دلنشین نباشند و احتمالا خود فرهادی هم ناچار شود با فیلم‌های فرهادی‌وار وداع کند!
 
مشکل گواردیولا این است که نتوانسته از فوتبال گواردیولایی عبور کند. شاید هم چنین کاری نشدنی باشد و به قول "موبد" در نمایشنامه "مرگ یزدگرد": ناشدنی، نگفته بهتر. 
 
ولی همان‌طور که فیلم "مثل یک عاشق" کیارستمی از جنس فیلم‌های "خانه دوست کجاست" و "زیر درختان زیتون" و ... نبود، شاید گواردیولا هم بتواند در آینده تیمی بسازد که اون اصلی بازی‌اش "مالکیت بیشتر توپ" و "پاس‌های عرضی کوتاه و پی‌درپی" نباشد.
 
به هر حال به نظر می‌رسد کاپلو چیزی را بیان کرده که در دل بسیاری از فوتبالدوستان جهان می‌گذرد: مردم از فوتبال گواردیولایی خسته شده‌اند و گواردیولا و مقلدانش یا باید طرحی نو دراندازند یا اینکه کم‌کم ناچار از خالی‌کردن عرصه خواهند شد.

 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.