آیا عصری جدید در خاورمیانه شکل می‌گیرد؟

الف دوشنبه 27 اسفند 1403 - 04:50
وبگاه میدل ایست آی در گزارشی می نویسد: «جنگ غزه و سقوط بشار اسد در سوریه، تا حد زیادی منطقه خاورمیانه را تکان داده اند با این حال، همانطور که تجربیات تاریخی نشان داده اند، شواهد زیادی در مورد تداوم روندهای موجود به جای ایجاد تغییرات شگرف، قابل مشاهده هستند.»

به گزارش الف؛ وبگاه "میدل ایست آی" در گزارشی با اشاره به روند تحولات منطقه در طی ماه های اخیر، به طور خاص سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که آیا خاورمیانه در آستانه ظهور نظمی جدید است؟ میدل ایست آی استدلال می کند که برخلاف لفاظی های صهیونیستها و آمریکا، بسیاری از تحولات جاری در منطقه، چندان هم جدید نیستند و در گذشته نیز نمونه های آن ها مشاهده شده است. از این رو، حداقل تجربیات تاریخی این واقعیت را مورد اشاره قرار می دهند که روند تحولات بجای ایجاد تغییرات عمیق، بیش از همه به تداوم روندهای پیشین گرایش دارد. 

میدل ایست آی در گزارش خود می نویسد: «پس از آغاز جنگ اسرائیل علیه نوار غزه، بسیاری از تحلیلگران این نکته را بیان کرده و می کنند که نظم منطقه ای در خاورمیانه دستخوش تغییر و تحولات عمیقی می‌شود. تحلیلگران مختلف، شواهد گوناگونی را نیز در راستای اثبات این ایده مطرح می سازند. به عنوان مثال آن ها به سقوط نظام بشار اسد در سوریه، تشدید تحرکات ترکیه در سطح منطقه و اشغال بخش هایی از خاک سوریه و لبنان توسط اسرائیل اشاره می کنند. 

البته که بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و رویکردهای جدید دولت آمریکا به معادلات منطقه ای نیز تا حد زیادی در راستای تایید این ایده که خاورمیانه به سمت یک نظم جدید حرکت می کند، قرار دارد. با این حال این سوال مطرح می شود که حقیقتا تا چه اندازه می توان این تحولات را جلوه هایی از زایش یک نظم جدید در خاورمیانه دانست؟ 

شماری از این تغییر و تحولات چندان هم بی سابقه نیستند. شاید پیشروی های اخیر اسرائیل و یا سطح ویرانی ها در غزه و لبنان جدید باشند با این حال، تاکتیک های نظامی به هیچ عنوان جدید نیستند. حماس و حزب الله از بسیاری جهات شبیه به سازمان آزادی بخش فلسطین در دهه های 1970 و 1980 هستند. در آن دوره نیز اسرائیل با اقدامات مختلف خود و اشغالگری‌اش، سعی در نابودسازی این جنبش داشت. اکنون هم اسرائیل به دنبال نابود‌کردن گروه های مذکور و ایجاد مناطق حائل به نفع خود است. 

با این حال، در حالی که اسرائیل سازمان آزادیبخش فلسطین را مجبور کرد که لبنان را ترک کند، جنگ سال 1982 این رژیم علیه لبنان موجب ایجاد یک گروه مخالف جدید یعنی حزب الله شد. موضوعی که در نهایت نه امنیت بیشتری را برای اسرائیل ایجاد کرد و نه تسلط آن بر شامات را تضمین کرد. در واقع، به جای اینکه شاهد تقویت سلطه منطقه ای اسرائیل باشیم، در آن دهه(دهه 1980)، اسرائیل تا حدی در پرونده اشغالگرگری‌اش غرق شد که در نهایت مجبور به عقب‌نشینی و سازش شد. 

البته شرایط زمانی و مکانی متفاوت است با این حال، این ناکامی ها توضیح‌دهنده ظرفیت محدود اسرائیل به ویژه از منظر نظامی بوده اند. موضوعی که سوال های زیادی را در مورد اینکه این رژیم تا چه حد می تواند برتری نظامی را به سلطه منطقه ای‌اش تبدیل کند، ایجاد کرده است. 

ایران هنوز قدرتمند است

طرح استدلال های مختلف با محوریت این مساله که ایران در وضعیت کنونی در حال عقب‌نشینی است، چندان نباید جدی گرفته شود. هنوز فاصله زیادی تا ضعیف شدن ایران در سطح منطقه وجود دارد. این کشور همچنان نفوذ قابل ملاحظه ای در عراق دارد و متحدان آن در یمن از دلِ درگیری های ماه های اخیر، قدرتمندتر از قبل ظاهر شده اند. حماس و حزب الله با برخی چالشها رو به رو شده اند با این حال هنوز زنده هستند. در عین حال، ایران در حال ارتباط گیری با گروه های مختلفی است که می توانند در آینده سوریه ایفای نقش موثر داشته باشند. 

باید توجه داشته باشیم که موقعیت منطقه ای آمریکا نیز مثل گذشته نیست. اولویت های اصلی سیاست دولت ترامپ در قبال منطقه یعنی حمایت گسترده از اسرائیل و تشدید تحریم‌ها علیه ایران، رویکردهایی بوده اند که بسیاری از روسای جمهور پیشین آمریکا نیز به آنها اقبال داشته اند و به هیچ وجه جدید نیستند. 

اینکه ترامپ می گوید مایل به کنترل گرفتن نوار غزه است، موضوعی جدیدی است با این حال، باید صبر کرد و دید که آیا این موضوع یک طرح جدی است یا نه صرفا یک کارت برای برای چانه‌زنی با حماس و رهبران عربی است. ورای اسرائیل و ایران، ترامپ تا حد زیادی علایق خود و دولتش را معطوف به خارج از خاورمیانه کرده است. 

با این حال، به طور همزمان، برخی تغییرات اخیر می توانند تحولات تازه ای را رقم بزنند. سقوط نظام سیاسی سابق سوریه رویدادی است که تا حد زیادی شبیه به سقوط صدام حسین در عراق است. تحولی که به کل سیاست داخلی و خارجی عراق را دگرگون کرد. 

درست به همین دلیل است که هنوز هیچ ادارک روشنی در مورد آینده سوریه وجود ندارد. همانطور که تحولات خونینِ چند روز اخیر اثبات کرده اند، امکان دارد که سوریه غرق در درگیری های بیشتر شود. موضوعی که تا حد زیادی تحقق صلح و ثبات را به یک امر دشوار برای سوریه تبدیل می کند. در لبنان نیز هنوز شرایط باثباتی ایجاد نشده و مشخص نیست در آینده در این کشور چه خواهد شد. 

سازگاری با واقعیت های جدید

تبدیل شدن سوریه به متحد اصلی ترکیه و تقویت این احتمال که آنکارا در خاک سوریه اقدام به ایجاد پایگاه‌های نظامی کند، یک تغییر مهم دیگر در سطح منطقه خاورمیانه است. یکچنین بروندادی می تواند نفوذ ترکیه را در شامات تقویت کند و در عین حال بر سطح تنش ها میان ترکیه و اسرائیل نیز بیفزاید. 

با این حال، در این رابطه نیز فضا کاملا مبهم است. نفوذ منطقه ای ترکیه از سال 2002 که حزب عدالت و توسعه در این کشور قدرت را به دست گرفته رو به فزونی بوده است و ترکیه اکنون در کشورهایی نظیر قطر، لیبی، سومالی، شمال عراق و شمال سوریه، حضور مستقیم نظامی دارد. ترکیه اکنون دولت سوریه را نیز از یک رقیب سنتی به متحد خود تبدیل کرده است با این حال، باید توجه داشته باشیم که این مساله با توجه به موقعیت کنونی ترکیه، و نه در طول زمان ایجاد شده است. از این رو، تحولی باثبات نیست. 

اضافه بر این ها، توافق میان کُردهای دموکراتیک سوریه و رئیس جمهور موقت این کشور احمد الشرع جهت ادغام نیروهای کُردی در ارتش سوریه و همچنین تاکید اخیر عبدالله اوجالان رهبر زندانی گروه پ ک ک مبنی بر خلع سلاح این گروه، رویدادهای مهمی هستند. با این حال، هنوز بسیار زود است که بخواهیم این تحولات را مقدمه ای برای تحولات تازه و پایدار قلمداد کنیم. 

حال با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، باید پرسید ایا واقعا خاورمیانه در آستانه ظهور یک نظم جدید است؟ همانطور که پروفسور "فرد هالیدی" اشاره می کند، هر دهه یک مرتبه، تحولات مختلف چشم‌اندازهای ژئوپلیتیکی را تغییر می دهند و همین مساله برخی تحلیلگران را وامی دارد تا از ظهور شرایط تازه سخن بگویند. 

به عنوان مثال در سال 2011 بهار عربی، و یا در سال 2001، جنگ اعلامی آمریکا علیه تروریسم و یا در سال 1991، جنگ خلیح فارس و همچنین در سال 1979، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همه و همه تحولاتی بودند که از ظهور یک نظم منطقه ای جدید حکایت داشتند. با این حال، همانطور که فرد هالیدی می گوید، ورای وقوع تحولات شگفت‌انگیز، روند تحولات منطقه ای بیش از آنکه به تغییر گرایش داشته باشد، عمدتا معطوف به تداوم برخی روندها بوده است.  

کاملا محتمل است که این موضوع را در شرایط کنونی منطقه نیز شاهد باشیم. جنگ غزه و پیامدهای بعدی آن در لبنان وسوریه، ظاهرا دست ترکیه و اسرائیل را تقویت کرده اند و به ادعای برخی موجب تضعیف ایران و متحدانش شده اند. در عین حال، بازگشت ترامپ به کاخ سفید، آمریکا را بیش از گذشته به اسرائیل نزدیک کرده و روند مخالفت های آمریکا با ایران را تشدید کرده است. با این حال، اینکه چگونه قرار است این تحولات تازه، از سابقه گذشته جدا شوند و روندهای تازه ای ایجاد کنند، به هیچ وجه معلوم نیست و به نظر می رسد که در مورد آن اغراق می شود. 

اغلب کشورها نظیر مصر به دنبال سازگاری با شرایط تازه هستند و سیاست های محوری آن ها تغییر چندانی نکرده است. اسرائیل سابقه بسیار بدی در استفاده از قدرت نظامی برای توسعه نفوذ منطقه‌ای‌اش دارد. ترکیه در حال گسترش نفوذ منطقه ای اش است. این در حالی است که برخلاف برخی تحلیل ها، ایران بیرون از میدان نیست و همچنان بازیگری مهم است. 

تردیدی نیست که منطقه شاهد برخی تغییرات بوده است با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا واقعا در مسیر تحقق یک نظم جدید منطقه ای هستیم یا خیر. آنچه در این میان مهم است تحولاتی است که خارج از منطقه خاورمیانه روی می دهند: پاسخ جهانی به ریاست جمهوری ترامپ بسیار مهم است. هرگونه بازتعریف مناسبات اتحاد تاریخی میان آمریکا و اروپا و یا تقویت مجدد موقعیت روسیه در صحنه جهانی، می‌توانند تاثیرات پیش‌بینی نشده‌ای را در سطح منطقه از خود برجا بگذارند.»

لینک: 

https://www.middleeasteye.net/opinion/has-middle-east-reached-dawn-new-era

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.