شاید بتوان گفت بزرگترین مشکل کشور ، امروژ، حکمرانی اقتصادی و تدبیر معیشت و زندگی مردم است. در سالهای اخیر هم وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم بدتر شده است، مشکلات مالی گریبان جمعیت قابل توجهی را گرفته و قدرت خرید آنها را به قدری پایین آورده که در این ایام پایانی سال طبق رسوم دیرینه توان خرید پوشاک و ... نو را برای خانواده خود ندارند. این وضعیت در برخی از اقشار به خرید مایحتاج زندگی رسیده است.
بعد از انقلاب اسلامی، اقتصاد ما به شدت دولتی شد، بعدها که شروع به خصوصیسازی شد هم مسائل و معضلات به جای اینکه حل شود، به شکلی تشدید شد.
نکته ای که می خواهیم در این نوشته بر روی آن تأکید کنم فضای رقابتی در اقتصاد است. در اقتصاد رقابتی دنیای معاصر تنها مدیران علمی و توانمند میتوانند دوام بیاورند. در ابتدای عصر صنعتیشدن هر کس که کسبوکاری راه میانداخت، خودش مدیر آن بود، به تدریج وقتی فضا رقابتی شد مالکیت از مدیریت جدا شد، مالکان فهمیدند که مدیریت علم و هنری است که هر کسی صاحب آن نیست، برخی از مالکان توانایی مدیریت نداشتند اگرچه سرمایه گذار و مؤسس شرکت بودند. بنابراین به تدریج مدیریت علمی در دنیا رواج یافت.
بعد از یکی دو قرن از این وضعیت، در کشور ما هنوز این شکل از مدیریت رواج نیافته است، بازار سنتی و انحصاری است و به حمایت دولت نیازمند است. خوانندگان محترم را به این موضوع توجه میدهیم که در همه گزارشها و مصاحبه های مردمی که از مناطق مختلف کشور در مورد هر مسئله اقتصادی تهیه میشود، مردم، کارآفرینان و حتی مدیران رده پایین فقط از دولت انتظار دارند که وارد عرصه شود و به هر طریقی به آنها کمک کند تا مشکلشان برطرف شود.
تکیه بیش از اندازه به دولت اگرچه ریشه در فرهنگ سیاسی ما ایرانیها دارد و در سالهای بعد از انقلاب تشدید شد، از سوی دولت هم بسیار استقبال میشود، چون دولت از این طریق می تواند قدرت خود را در همه عرصه ها نفوذ دهد که موجب گسترش قدرت او میشود.
نتیجه چنین عملکردی این خواهد شد که هر شرکتی به هر دلیلی (اعم از بیمدیریتی و بیلیاقتی و ...) ورشکست شود، دولت به هر طریقی سعی می کند این شرکت را سرپا نگه دارد تا عده ای شغل خود را از دست ندهند.
نتیجه نهایی این رویکرد تولید کالاها و خدمات بیکیفیت و گرانتر است، چون بنگاههایی که خود را با بازار هماهنگ نمیکنند با تکیه گاه دولت سرپا هستند و به هر شکلی کالا تولید کنند و یا خدمت ارائه دهند، جایگاهشان در بازار محفوظ است، خصوصاً اینکه دولت به هر شکلی اجازه ورود کالاهای خارجی را نمی دهد که بسیار باکیفیتتر و ارزانتر از بازار داخلی هستند.
بسیاری از شرکتها خصوصاً شرکت بازرگانی در کشوری مانند ایران که تورم دارد، خود به خود سود میکنند. کالایی را به A ریال میخرند و با گذر زمان کوتاه B ریال میفروشند، بدون اینکه تدبیری اندیشیده باشند و مدیریتی نشان داده باشند، اگر شرکت تولیدی و بازار انحصاری باشد که وضعیت بسیار ساده تر از این است، کالا را به هر قیمتی بفروشید باز تقاضا به اندازه ای زیاد هست که باید در نوبت قرار گیرند.(نگاه کنید به بازار خودرو در ایران)
امروزه در اقتصاد جهانی هر بنگاهی که کالا یا خدمتی که تولید میشود رقبای سرسختی دارد که سعی می کند همان کالا را با کیفیت بهتر و قیمتی ارزانتر ارائه دهد، وگرنه بازار را از دست میدهد و رقبا او را شکست میدهند. اگر شرکتی سالهاست که یکهتاز میدان بازار در حوزهای مثلاً خودرو، دارو یا لوازم خانگی و ... است به راحتی این موقعیت به دست نمیآید. شاید سالها حضور یک برند در رتبه برتر ما را به این فکر وادارد که کار سادهای است، اما واقعیت این است که حضور چندساله یک شرکت در رتبهبندی جهانی به مدیریت بالایی نیاز دارد.
سالهاست که دولت برای کمک به سرمایهگذاری، زمین و تسهیلات می دهد تا بتواند سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری ترغیب کند، علاوه بر این معافیت از مالیات یا استفاده از انرژیهای ارزان یا رایگان تا سالها بعد از راه اندازی شرکتها و کارخانهها ادامه دارد، اما نتیجه این اقدامات چیست؟ بازار انحصاری، کالاهای تقلبی و بیکیفیت با قیمت بالا!