به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یادداشتی نوشت: امید دولت ترامپ برای تعامل اقتصادی گسترده با روسیه، یا تلاشی است برای ترغیب مسکو در جریان مذاکرات صلح درباره جنگ سهساله این کشور در اوکراین، یا نوعی تسلیم پیشدستانه می باشد از سوی رئیسجمهوری که متأسفانه به نشان دادن پرچم سفید در برابر دشمنان آمریکا شهرت دارد.در هر دو صورت، کارشناسان این ایده را ناپخته، فاقد زمانبندی مناسب، محکوم به شکست و زیانبار میدانند.
این نشریه در ادامه آورده، تنها چهار هفته پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ولادیمیر پوتین را به اعمال تحریمهای اقتصادی سختتر در صورت عدم دستیابی به توافقی برای پایان جنگ در اوکراین تهدید کرد، اکنون خود رئیس جمهوری و تیمش در حال ارائه امتیازات اقتصادی به مسکو هستند. ترامپ شخصاً مذاکراتش با پوتین را ستود و درباره «معاملات بزرگ توسعه اقتصادی» با روسیه وعده هایی را داد.پس از مذاکرات اخیر با مقامات روسیه در عربستان سعودی، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا—که زمانی بهعنوان سیاستمداری جنگطلب در حوزه سیاست خارجی شناخته میشد—اعلام کرد که توافق صلح میان روسیه و اوکراین میتواند «فرصتهای بینظیری» برای همکاری میان آمریکا و روسیه ایجاد کند. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه—که ظاهراً اکنون کانال ارتباطی جدید او با مسکو است—نیز گفت که یک توافق صلح درباره اوکراین میتواند زمینهساز بازگشت کسبوکارهای آمریکایی به روسیه شود. مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا، به خبرنگاران گفت که تنها یک هفته دیپلماسی با مسکو میتواند به «روابطی بسیار سازنده و تثبیتکننده» با کشوری منجر شود که نامزد پیشین جمهوریخواه آن را «اصلیترین دشمن ژئوپلیتیکی» ایالات متحده خوانده بود.
این در حالی است که استیون پایفر، سفیر پیشین آمریکا در اوکراین و دیپلمات باسابقه، هشدار داد:«اگر روبیو و والتز هدایت این کشتی را بر عهده دارند، باید گفت که مستقیم بهسوی یک کوه یخ در حال حرکتاند».مشکل این نیست که عادیسازی روابط اقتصادی و کاهش تحریمها و نابودی هویت ملی اوکراین از اولویت های کرملین نمی باشد. مسئله این است که رفع تحریمها و بازگشت به وضعیت عادی به مسکو فرصت تنفس دهد تا مجدداً تسلیح شده و بار دیگر برای سلطه بر اوکراین تلاش کند، امری که در نهایت، بار امنیتی بیشتری را بر دوش ناتو و اروپا خواهد گذاشت—اروپایی که در کمتر از دو هفته مجبور شده بدون چتر امنیتی ایالات متحده، که ۷۵ سال برایش گسترده بود، به زندگی ادامه دهد.یکی از مسائل کلیدی این است که وعده آمریکا برای احیای روابط اقتصادی، عملاً به معنای کاهش تحریمهاست، آنهم درست زمانی که ایالات متحده و غرب بالاخره توانستهاند روسیه را به نقطهای برسانند که محدودیتها بر صادرات انرژی، واردات فناوری و جریانهای مالی، تأثیرات محسوسی گذاشته است. همانطور که اقلیدس قرن ها پیش توضیح داده درک اهرم فشار، یعنی چشم برنداشتن از انتهای نوک تیز چوبدستی.گذشته از این، ایده سرمایهگذاری در اقتصاد روسیه نیز محل تردید است. کشوری با نرخ بهره ۲۱ درصد، تورمی که از بحرانهای اقتصادی دوران بایدن نیز شدیدتر است، و از مشکلات زنجیره تأمین و نیروی کار که حتی اقتصادهای پویا را دچار چالش میکند—چه رسد به اقتصادی که دچار رکود و انجماد ساختاری است آیا مکانی امن برای سرمایه گذاری قلمداد می شود یا نه.
علاوه بر این، نبود حاکمیت قانون در روسیه یک واقعیت انکارناپذیر است—در این کشور، سرمایهگذاریها نه دارایی، جایگاههایی موقتی دارند. کسانی که مورد لطف کرملین قرار بگیرند، سر از اقامتگاههایی مجلل مانند سوچی درمیآورند، درحالیکه سایرین راهی سیبری میشوند. با چنین شرایطی، جای تعجب نیست که کسبوکارهای آمریکایی برای ورود به بازار روسیه تردید دارند. بااینحال، این مسئله مانع از آن نشد که روبیو و ویتکاف وعدههای اقتصادی به مسکو بدهند—اما این دولت جدید است و به نظر میرسد سادهلوحانه عمل میکند.در همین راستا کریگ کندی، بانکدار سابق سرمایهگذاری در روسیه که اکنون در مرکز دیویس دانشگاه هاروارد در حوزه مطالعات روسیه و اوراسیا فعالیت دارد، میگوید:«روسیه مثل یک قرار ملاقات عالی می باشد. آنها در ابتدا با ظاهری فریبنده وارد میشوند، اما بعد شما را به دست بوروکراتها و افراد قدرتمند میسپارند و کاملاً تحت فشار قرار میدهند»از خودروسازان گرفته تا شرکتهای فناوری اطلاعات و رستورانهای زنجیرهای، بیشتر شرکتهای غربی پس از حمله تمامعیار مسکو به اوکراین از روسیه خارج شدهاند، اگرچه برخی، مانند ایر صربیا، هنوز باقی ماندهاند. هزینههای این خروج برای روسیه سنگین است، اما برای شرکتهای غربی، چه در صورت خروج و چه در صورت ماندن، هزینه ها حتی سنگینتر است. آنها یا مجبور شدهاند برای خروج، «هزینههای خروج» گزافی را تحت عنوان مالیات پرداخت کنند یا در صورت بازگشت، با خطر انتقامجویی مواجه شوند. اقتصاد روسیه دیگر به سان اوایل دهه ۲۰۰۰، درگیر رونق منابع طبیعی و جذابیت سرمایهگذاری، نیست.
تحریمهای اقتصادی آمریکا نیز بهسادگی قابللغو نیستند. بسیاری از تحریمهای اعمالشده علیه روسیه از سال ۲۰۱۴، یعنی از زمان اولین حمله مسکو به اوکراین و الحاق کریمه، همچنان پابرجا هستند. برخی از این تحریمها، اگرچه نه همه آنها، توسط کنگره آمریکا تصویب شدهاند، بنابراین لغو آنها مستلزم همکاری یک کنگره کارآمد و همسو است. از سوی دیگر، شرکتهای آمریکایی—بهویژه بانکها—بهشدت از تجارت در کشورهایی که تحت تحریم بودهاند، گریزان هستند. برای درک این موضوع، کافی است از ایران بپرسید که چقدر طول کشید تا تجارت پس از امضای یک فرمان اجرایی، دوباره به حالت عادی بازگردد.از همه عجیبتر این است که اقتصاد روسیه به صادرات سوختهای فسیلی وابسته است، آن هم در شرایطی که طرحهای ترامپ برای تسلط انرژی آمریکا نیز به این منابع متکی است. اگر ترامپ برخی از تحریمهای روسیه را لغو کند—و برخی از محدودیتهای انرژی ممکن است در روزها یا هفتههای آینده منقضی شوند—او عملاً در تضاد با وعدهای که به رأیدهندگان داده بود، عمل خواهد کرد. اگر روسیه از محدودیتهای مالی رها شود، نخستین اقدامش صادرات عظیم گاز ارزان به اروپا خواهد بود—امری که آلمانیها را خشنود، اما ساکنان سواحل خلیج مکزیک در آمریکا را که امیدوار به صادرات گاز طبیعی به اروپا بودند، نگران خواهد کرد.ترامپ عاشق بازیهای ژئوپلیتیکی است، حتی اگر دیپلماتها و ناظران باسابقه از تصمیمات او مضطرب و نگران باشند. اقدامات او برای تصاحب گرینلند، پاناما، غزه و اوکراین هم نگرانکننده و هم معنادار است. اما حرکت دادن مهرهها روی صفحه بازی، بهمراتب آسانتر از جابهجایی واقعی افراد و تحولات در دنیای واقعی است.از همین رو استیون پایفر به درستی گفته است، «وقتی ۱۵ ساله بودم، بازی ریسک سرگرمکننده بود. اما فکر نمیکنم این بازی راهنمای مناسبی برای ژئوپلیتیک امروز باشد.»