به گزارش اقتصادنیوز، چین به یک قدرت جهانی تبدیل شده، اما در مورد چگونگی این اتفاق و معنای آن بسیار است. بسیاری استدلال می کنند که چین مدل توسعه خود را صادر کرده و آن را به کشورهای دیگر تحمیل می کند. اما چین به واسطه بازیگران و مؤسسات محلی اشکال، هنجارها و شیوه های محلی و سنتی را براساس طرح های خود تطبیق داده و جذب کرده و بدین طریق نفوذ خود را گسترش می دهد. بنیاد کارنگی مجموعه تحقیقاتی نوآورانه ای را در مورد استراتژی های تعامل چینی در هفت منطقه جهان - آفریقا، آسیای مرکزی، آمریکای لاتین، خاورمیانه و شمال آفریقا، اقیانوس آرام، آسیای جنوبیو آسیای جنوب شرقی اجرایی کرده؛ این پروژه از طریق ترکیبی از تحقیقات و گردهمایی استراتژیک، پویایی های پیچیده را بررسی کرده و بدین نتیجه دست یافته که بازیگران چینی به کارگران محلی کمک می کنند تا مهارت های خود را در آسیای مرکزی ارتقا دهند. این استراتژیهای تطبیقی چینی که با واقعیتهای محلی مطابقت دارند و در چارچوب آن کار میکنند، این واقعیتی است که عمدتاً توسط سیاستگذاران غربی نادیده گرفته میشوند.در نهایت، هدف این پروژه درک و بحث نقش چین در جهان و ایجاد ایده های سیاستی نوآورانه است. اینها می توانند بازیگران محلی را قادر سازند تا انرژی های چینی را برای حمایت از جوامع و اقتصادشان بهتر هدایت کنند. اقتصادنیوز یادداشت بنیاد کارنگی در این باره در سه بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.
اهرم تازه چین برای نفوذ در خلیج فارس
ایوان آ. فیگنباوم، معاون مطالعات، بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی در مقدمه این یادداشت آورده، در جریان سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی در دسامبر 2022، تفاهم نامه ای با هواوی امضا شد که شامل همکاری در محاسبات ابری، هوش مصنوعی (AI) و ساخت زیرساخت های با فناوری پیشرفته در شهرهای عربستان است. این توافق بخشی از یک "توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع" بود که زمینه ساز تحکیم روابط بین دو کشور شد. شی سفر خود را به عنوان یک "سفر با اهمیت" برای گشایش "عصر جدیدی" در روابط انرژی و فناوری با جهان عرب توصیف کرد.صنعت دیجیتال چین در خارج از کشور شهرت فزاینده ای پیدا کرده و چین به عنوان یک قدرت فناوری پیشرو در مرکز توجه قرار گرفته است. در طول چند دهه گذشته، آرزوی پکن برای رهبری فناوری جهانی، موجب شده این کشور در فناوریهای دیجیتال، از جمله هوش مصنوعی سرمایه گذاری بسیاری انجام دهد. چین در کنار پروژههای زیرساختی سنتی خود، فناوریهای دیجیتال اش را از طریق به اصطلاح جاده ابریشم دیجیتال (DSR) (shuzi sichou zhilu)، جزء دیجیتالی طرح کمربند و جاده (BRI) صادر میکند. پروژه ای که در سال 2015 در وایت پیپر چین راه اندازی شد، بر ایجاد زیرساخت های دیجیتالی مانند کابل های فیبر نوری، شبکه های جی 5 مراکز داده، شهرهای هوشمند، رایانش ابری و برنامه های کاربردی هوش مصنوعی تاکید دارد.
در همان بازه زمانی، اقتصادهای دیجیتالی پررونق پس از کاهش قیمت هیدروکربن در سال 2014، در راس دستور کار توسعه برنامه ریزان و سیاست گذاران در سراسر کشورهای نفت خیز خلیج فارس قرار گرفتند. این شوک اقتصادی بر آسیبپذیریهای اقتصادهای وابسته به نفت تاکید کرد و نیاز مبرم به تنوع برای تضمین رشد بلندمدت را برجسته کرد. در سال های اخیر، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) شاهد گسترش چشمگیر ردپای فن آوری دیجیتال چین بوده اند. در همین راستا موسسه سنتس تایم یکی از شرکتهای پیشرو در زمینه هوش مصنوعی چین، از تأسیس دفتر مرکزی تحقیق و توسعه اروپا، خاورمیانه و آفریقا (EMEA) خود در امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) خبر داد. به طور مشابه، علی بابا، غول تجارت الکترونیک چین، توافقاتی را برای ذخیره دادههای ابری در عمان منعقد کرده و قبلاً حضور قابل توجهی در عربستان سعودی داشته است.جهانی شدن صنعت دیجیتال چین به موضوعی برجسته و بحثبرانگیز تبدیل شده که اغلب در گزارشهای رسانهها، تحلیلهای اتاق فکر و کنفرانسهایی که اغلب سرمایه دیجیتال چین را مشکلساز میدانند، برجسته شده است. بسیاری از ادبیات موجود در مورد گسترش دیجیتالی چین در خارج از کشور آن را به عنوان تهدیدی برای به چالش کشیدن سلطه ایالات متحده بر اینترنت جهانی توصیف می کنند.
امپریالیسم دیجیتال از نوع چینی
ناظران معمولاً تصور می کنند که صنایع دیجیتال و فناوری اطلاعات و ارتباطات چین (ICT) به عنوان یک نهاد منسجم و قدرتمند عمل می کنند و به طور یکپارچه در حال صادرات اهرم های خود به عنوان یک مدل اینترنتی متمایز چینی برای کشورهای در حال توسعه هستند. در این دیدگاه، پکن مدلی صادر میکند که به آن «اقتدارگرایی دیجیتال»، «امپریالیسم دیجیتال» یا حتی مبهمتر «لنینیسم دیجیتال» لقب داده شده است؛ دیدگاهی که با وام های چینی تسهیل شده است. با این حال، این روایت پیچیدگیهای نحوه عملکرد این شرکتها را نادیده میگیرد، به ویژه در رابطه با دولتهای محلی، مقررات و موسسات. این وضعیت سؤالات مهمی را مطرح می کند: آژانس محلی چه نقشی در شکل دادن به چارچوب های حاکمیت دیجیتال در حال ظهور در منطقه ایفا می کند؟ آیا شرکت هایی که مقر آنها در چین است در پادشاهی های خلیج فارس متفاوت از رقبای غربی خود عمل می کنند؟ و آیا شرکتهای دیجیتال چینی در واقع یک کتاب بازی جداگانه در این باره ارائه می کنند؟
علیرغم چارچوبهای ضعیف حفاظت از دادهها و سابقه سانسور و نظارت دیجیتال در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، شرکتهای فناوری - صرف نظر از کشور مبداشان - از قوانین و مقررات محلی، از جمله پاسخ به درخواستهای دولت برای دسترسی به دادههای کاربر، پیروی میکنند. در حالی که این انطباق به عنوان پایبندی به چارچوبهای قانونی داخلی تعریف میشود، اما میتواند شیوههای استبدادی مانند نظارت جمعی و سرکوب مخالفان را امکانپذیر کند.این مقاله بر اهمیت آژانس محلی در شکلدهی به اثرات جهانی شدن صنعت فناوری چین تأکید میکند و نشان میدهد که چگونه سیاستهای کشورهای میزبان، ساختارهای حاکمیتی و اولویتهای استراتژیک نقشی محوری در مشارکت شرکتهای دیجیتال چینی و تقویت فرایند توسعه شان با لحاظ کردن یک مدل باز یا محدود کننده از حاکمیت اینترنت ایفا می کنند. به جای اینکه فرض کنیم شرکت های فناوری چینی به طور فعال مدل اینترنت چین در خارج از کشور را ترویج می کنند، این مقاله استدلال می کند که مدل دیجیتال چین ممکن است ناخواسته به مناطق دیگر گسترش یابد زیرا رهبران در جنوب جهانی داوطلبانه از شیوه های مشابه برای دنبال کردن اهداف خود یعنی حاکمیت داده ها و توسعه سریع دیجیتال استقبال می کنند. . دستاوردهای قابل توجه پکن در تقویت رشد سریع دیجیتال و در عین حال حفظ کنترل دقیق بر جمعیت خود به عنوان منبع قدرتمندی از الهام برای رهبران در سراسر جهان عمل می کند.