به گزارش اقتصادنیوز، آسیای مرکزی در پرتو جنگ اوکراین به یک منطقه کلیدی تبدیل شد. تعدادی از بازیگران خارجی از جمله ایالات متحده، آلمان، فرانسه، ژاپن، هند، ترکیه و سایرین، تعاملاتشان را با منطقه در قالبهای مختلف برای گسترش نفوذ خود آغاز کردند و متعاقباً رقابتها برای به دست آوردن «قلب و ذهن» کشورهای آسیای مرکزی تشدید شد.
دلیل اصلی چنین تحولی حول این محور استوار است که "روسیه در حال از دست دادن کنترل خود بر آسیای مرکزی است."
اکونومیست که عوامل دیپلماتیک، نظامی، انرژی و اقتصادی را ارزیابی میکند، توسل به چنین استدلال را منوط کرده به تجزیه و تحلیل کامل واقعیتهای حاکم بر این قاره. در همین راستا ژئوپلتیکال مانیتور یادداشتی را در این باره منتشر کرده و اقتصادنیوز این یادداشت را به سه بخش تقسیم کرده که بخش نخست آن با تیتر «انزوای پوتین در حیاط خلوتش؛ چرا آسیای مرکزی به روسیه پشت کرد؟/ رد پای چین و ترکیه در قلب آسیا» منتشر شده و بخش دوم آن در ادامه آمده است.
جنگ در اوکراین صفحه شطرنج ژئوپلیتیک آسیای مرکزی را تغییر داد و بر ماهیت چندوجهی و پیچیده روابط منطقه با مسکو تأثیر گذاشت. از یکسو، جنگ پوتین توسط کشورهای آسیای مرکزی حمایت نشد، از همین رو مسئله بهرسمیتشناختهشدن سرزمینهایی که به اشغال روسیه درآمدهاند، توسط بازماندگان شوروی مغفول ماند. از سوی دیگر، حجم تجارت با مسکو از زمان آغاز جنگ بهطور قابلتوجهی افزایش یافته که اغلب منجر به صادرات مجدد و دور زدن تحریمها میشود. این امر همزمان با تقویت روابط تجاری با اروپا و سایر بازیگران توسط آسیای مرکزی اجرایی میشود.
علاوه بر این، تحولات اخیر در ژئوپلیتیک آسیای مرکزی شامل منطقهگرایی رو به رشد است. چنین رویکردی محصول ابتکار عمل شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان، است که در سال ۲۰۱۶ استراتژی تازهای را برای حمایت از همکاری و اتصال منطقهای کلید زد. از همین رو، به واسطه جنگ اوکراین، همکاری نزدیک منطقهای، بهویژه در حوزههای امنیتی و دفاعی، با سرعت محقق شد. تلاش برای ساختن هویت جمعی منطقهای روند دیگری است که پس از سال ۲۰۲۲ تشدید شد.
بهطور کلی، درک نادرست غرب از منطقه اغلب با دو نکته مرتبط است. نخست، دستکمگرفتن نقش دو بازیگر اصلی، یعنی روسیه و چین، و منافع آنها. دوم، دستبالاگرفتن برنامههای سیاسی غرب با نادیدهگرفتن اولویتهای کشورهای آسیای مرکزی. چین و روسیه دارای منافع حیاتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی در منطقه هستند و هرکدام با استفاده از اهرمهای خود تلاش دارند تا این منافع را تأمین کنند. برای چین، آسیای مرکزی منبع فراوانی از مواد خام است، درحالیکه روسیه به دلیل میراث اقتصادی شوروی، از همکاری انرژی با منطقه سود میبرد و گاهی از این جغرافیا بهعنوان ابزاری برای اعمال نفوذ اقتصادی استفاده میکند.
بااینحال، چین بهتدریج از طریق طرح کمربند و جاده به قدرت اقتصادی مسلط در منطقه تبدیل میشود و دامنه نفوذ اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU) به رهبری روسیه را محدود میکند. در حوزه امنیتی، روسیه به دلیل حضور نظامی در برخی مناطق آسیای مرکزی از مزیت مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان همچنان اعضای سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) هستند.
در این میان باید توجه داشت که در برخی مواقع، سیاستهای غرب به دلیل ناتوانی در درک زمینههای فرهنگی و سیاسی منطقه، نمیتواند نتایج ملموسی به دنبال داشته باشد. سیاست خارجی غرب، بهویژه رویکرد ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به اصول مانوی پایبند بوده و برای کشورهای آسیای مرکزی از اصول حکمرانی خوب سخن میگوید. درحالیکه روابط با دیگر بازیگران اصلی را در چارچوب مبارزه بین خیر و شر، دموکراسی در برابر اقتدارگرایی تنظیم میکند.
این استراتژی اغلب به شکل تحریم و انتقاد از نقض حقوق بشر و کسریهای دموکراتیک اجرا شده و فشار بر دولتهای آسیای مرکزی برای همسویی با ارزشهای غربی را افزایش میدهد. تهدیدها از طریق مشارکت در گفتگو، توافقنامههای تجاری و کمکهای توسعه نیز اعمال میشوند. این همان رویکردی است که ولودومیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، از آن تحت عنوان «ترس کرملین از مواضع طرفدار روسیه» یاد میکند.
لازم به ذکر است که کشورهای آسیای مرکزی دیپلماسی چندلایه و مبتنی بر واقعیت را دنبال میکنند. به این معنا که نه از تحریمهای غرب حمایت میکنند و نه از روسیه سرپیچی. بنابراین، این مقطع زمانی، لحظهای بسیار مهم برای منطقه است تا فرصتهای جدیدی برای مشارکت کشف کند و بهتدریج از مدار روسیه خارج شود.
همزمان، تجزیهوتحلیل دادههای تجاری نشان میدهد که آغاز جنگ اوکراین، همکاریهای اقتصادی روسیه و آسیای مرکزی را تسریع کرده است. تنها در سال ۲۰۲۳، حجم کل تجارت به حدود ۴۴ میلیارد دلار رسید که به روسیه اجازه داد یکسوم کل گردش تجاری آسیای مرکزی را در اختیار داشته باشد.
علاوه بر این، یکی دیگر از تحولات مهم، استفاده از ارزهای محلی در تسویهحسابهای متقابل است که رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است. حجم کل عملیات تجاری آسیای مرکزی و روسیه با ارزهای ملی از ۵۰ درصد فراتر رفت که ترکمنستان بهتنهایی ۲۴ درصد از این میزان را به خود اختصاص داد. ولادیمیر پوتین بارها بر اهمیت ارزهای ملی در مبادلات تجاری درونمنطقهای تأکید کرده و آن را عاملی برای ثبات مالی و کاهش وابستگی به دلار آمریکا میداند.
در این میان، روسیه فعالانه به دنبال ایجاد مسیرهای تجاری جدید از طریق آسیای مرکزی است تا تحریمها را دور بزند. بهعنوانمثال، کریدور جنوبی یا کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) میتواند برای قرقیزستان و ازبکستان مزایای چشمگیری داشته باشد. مسیر دوم حتی میتواند به وضعیت محصور در خشکی ازبکستان پایان دهد.
مسکو برای دور زدن تحریمهای غرب، روابط اقتصادی مؤثری با کشورهای آسیای مرکزی تعریف کرده که منجر به رشد قابلتوجهی در منطقه شده و این کشورها را به همکاری گستردهتر با همتایان اروپاییشان ترغیب کرده است. بهعنوانمثال، قرقیزستان و قزاقستان شاهد افزایش چشمگیر واردات خودرو و قطعات یدکی از آلمان بودهاند که به ترتیب ۵۴۰۰ درصد و ۷۲۰ درصد افزایش داشته است.
میزان صادرات تجهیزات الکترونیکی بین قزاقستان و روسیه در دهماهه سال ۲۰۲۲ به میزان ۱۸ برابر افزایش یافت و به حدود ۵۵۰ میلیون یورو رسید. اخیراً، ازبکستان و قزاقستان در جریان اجلاس سال ۲۰۲۴ در کازان با گروه بریکس همصدا شدند. این وضعیت، مزایایی مانند سیستمهای پرداخت جایگزین و بازارهای صادراتی جدید را برای این گروه از کشورها به همراه خواهد داشت.