به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، بحران زباله در مازندران و گیلان از کنترل خارج شده است.تعطیلات نوروزی آغاز شده و میلیونها مسافر بار دیگر به شمال کشور هجوم آوردهاند. اما پشت این تعطیلات خوش و خرّم، فاجعهای زیستمحیطی در حال رخ دادن است: انبوهی از زبالههایی که جنگلها، سواحل و رودخانههای مازندران و گیلان را خفه میکنند!
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که وقتی سفر نوروزیتان تمام شد، زبالههایتان به کجا میروند؟ جواب ساده است: زیر درختان جنگلهای هیرکانی، در دل دریای خزر، یا روی زمینهای کشاورزی که محصولاتش را مصرف میکنید!
کوههایی از زباله در جنگلهای مازندران و گیلان، بوی تعفن در روستاها، و رودخانههایی که شیرابههای سمی در آنها جریان دارند؛ این تصویری است که بهزودی جای شالیزارهای سرسبز را خواهد گرفت. بحران پسماند در این دو استان دیگر یک «مشکل» نیست، بلکه یک اَبَرتراژدی ملی است که سلامت میلیونها ایرانی را تهدید میکند.
برای دههها، مدیران شهری و مسئولان دولتی چشمشان را بر روی این بحران بستند، اما حالا حقیقتی تلخ آشکار شده است: شمال ایران در زباله دفن میشود!
رودخانههایی که روزی آب زلالشان کشاورزی و حیات را در منطقه حفظ میکردند، حالا به نهرهای زهرآگینی تبدیل شدهاند که مواد سمی و فلزات سنگین را به زمینهای کشاورزی و منابع آب آشامیدنی میبرند. با هر بارندگی، هزاران لیتر شیرابه زباله در دل خاک نفوذ میکند و سلامت نسلهای آینده را به خطر میاندازد.
اگر تصور میکنید که دریا زبالهها را با خود میبرد، اشتباه میکنید. پلاستیکهایی که امروز در ساحل رها میشوند، دهها سال در محیط باقی میمانند و وارد زنجیره غذایی آبزیان و در نهایت سفره غذایی مردم میشوند. شمالیها ماهی سفید میخورند، اما آیا میدانند که این ماهیها در آبهای آلوده به زباله پرورش یافتهاند؟
در نبود راهکارهای اصولی برای مدیریت پسماند، سوزاندن زباله به یک راهکار رایج تبدیل شده است! هر روز، هزاران تن زباله در جنگلهای هیرکانی آتش زده میشود، دود سیاه و گازهای سمی در هوا پخش میشوند و مردم محلی را با مشکلات تنفسی، سرطان و بیماریهای قلبی روبهرو میکنند.
مازندران و گیلان سالانه میزبان بیش از ۳۰ میلیون گردشگر هستند، اما این گردشگران چیزی بیش از پول به این مناطق میآورند: سیل زباله!
در تعطیلات نوروز، حجم زباله در این استانها ۳ تا ۵ برابر افزایش مییابد، اما آیا زیرساختی برای مدیریت این حجم از زباله وجود دارد؟ نه!
سالها سوءمدیریت باعث شده است، پروژههای مدیریت پسماند یا شکست خوردهاند یا اصلاً به مرحله اجرا نرسیدهاند. نیروگاههای زبالهسوز به دلایل مالی و فنی هرگز به بهرهبرداری نرسیدهاند. هنوز هم زبالهها بهصورت مخلوط دفن یا در طبیعت رها میشوند.سکونت بیبرنامه در شمال، بدون توسعه زیرساختهای لازم، بحران را تشدید کرده است.
این بحران به این سادگی حل نمیشود، اما اگر همین امروز اقدامی جدی انجام نشود، شمال ایران به یک فاجعه محیطزیستی تمامعیار تبدیل خواهد شد. اولویت اول، توقف دفن و سوزاندن زباله در جنگلها است.دولت باید با یک برنامه اضطراری، نقاط بحرانی را شناسایی کرده و از دفن غیراصولی زباله جلوگیری کند. ایجاد و توسعه مراکز بازیافت پیشرفته مرحله بعدی است.کشورهای موفق در مدیریت پسماند، روی تفکیک زباله از مبدأ و بازیافت صنعتی سرمایهگذاری کردهاند. ایران چرا نمیتواند؟
بدون مشارکت مردم، هیچ برنامهای موفق نخواهد شد. مسافران باید یاد بگیرند که زبالههای خود را جمع کنند، نه اینکه آن را در طبیعت رها کنند.
بسیاری از کشورها استفاده از کیسههای پلاستیکی را محدود کردهاند. چرا مازندران و گیلان نباید از این قانون تبعیت کنند؟
شمال را نجات دهید!
امروز اگر اقدامی انجام نشود، فردا دیگر شمالی باقی نخواهد ماند! مازندران و گیلان، جواهری درخشان در طبیعت ایران بودند، اما حالا به زبالهدانی بزرگی تبدیل شدهاند.تا دیر نشده، چارهای بیندیشیم!