فوزیه در خرداد ۱۳۲۴ بعد از هفت سال ایران را به مقصد مصر ترک گفت. در اواخر ازدواج، شاه بسیار مشغول کارهای کشور بود و از فوزیه دور شده بود. از طرفی محمدرضا پس از ازدواج با فوزیه نیز بیبند و باری را کنار نگذاشت؛ به طوری که یکی از دلایل جدایی فوزیه از وی پس از تولد شهناز، فساد محمدرضا و ناپایبندی او به قوانین زندگی مشترک بود.
به گزارش هفت صبح، محمدرضا در هنگام زندگی با فوزیه، با دختری به نام دیوانسالار هم رابطه داشت و در لسآنجلس خانهای وسیع و زیبا با امکانات مدرن در اختیار او گذاشته بود.
القصه… فوزیه نیز با وجود آدمهای بسیار در اطرافش بهخاطر روحیه خاص، منزوی بود و احساس تنهایی میکرد. محمدرضا و فوزیه سعی داشتند ولیعهدی به دنیا بیاورند، به همین دلیل بر فوزیه استرس زیادی بود که پسری بهدنیا بیاورد اما جز شهناز آنها نتوانستند صاحب فرزندی شوند. بین آنها مشکلات کوچکی بهوجود آمده بود. فوزیه از شاه خواست مدتی برای استراحت به مصر برود. شاه اجازه داد اما بدون شهناز…. فوزیه مدتی بعد از رسیدن به مصر به برادرش اعلام کرد که قصد جدایی دارد.
ملک فاروق بعد از مشاهده روح و جسم خسته خواهر با تصمیم او موافقت کرد. با اعلام رسمی طلاق در ۲۴ مهر ۱۳۲۷ در تهران، این ازدواج سیاسی رسما خاتمه یافت. ثبت رسمی طلاق در مصر سه سال زودتر انجام شده بود.بعد از مدتی قصه عشقی جدید برای فوزیه بهوجود آمد. او دوباره عاشق شد… اسماعیل شیرینبیک از بستگان او بود و در رشته اقتصاد در لندن فارغالتحصیل و در بازگشت وارد ارتش مصر شده بود. آنها با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو فرزند بهنامهای نادیا و حسین شدند.
اسماعیل از نظر اخلاق و رفتار، مرد فوقالعادهای بود و در تمام زندگی فوزیه را حمایت میکرد. کودتای مصر برای فوزیه تلخ و سخت بود؛ تمام اموالش مصادره شد اما آنها کمتوقع بودند و نسبت به همه چیز رضایت داشتند. آنها برای زندگی به منزل پدر اسماعیل رفتند . شاهزاده خانم بسیار کمحرف بود و غم را همیشه در دل خود نگه میداشت و اگر ناراحتی داشت، روبهروی کسی داد نمیزد، به اتاقی میرفت در را قفل میکرد و داد میزد.