به گزارش اقتصادنیوز، والدیا دیسکاشن کلاب با انتشار یادداشتی مدعی شد، اوراسیا به طور جدایی ناپذیری با فرآیندهای اصلی تأثیرگذار بر جهان پیوند خورده است. به نوشته این وبگاه، سیاست فعلی روسیه در اوراسیای بزرگ محصول تعامل دو فرآیند است که برای اقتصاد ملی و موقعیت بین المللی اش با اهمیت می باشد. اولاً، استراتژی این بازیگر بخشی از "محور نگاه به شرق" در مقیاس بزرگ است -گزاره ای که سیاست خارجی و استراتژی اقتصادی خارجی مسکو، که در اوایل دهه 2010 به تصویب رسید برمنای آن تعریف شده است. هدف اصلی این "محور" گسترش سیستم تجارت و روابط اقتصادی میان کشورهای آسیایی است آن هم در در شرایطی که غرب، بالاخص اتحادیه اروپا، موقعیت مسلط را در میان شرکای خارجی روسیه اشغال کرده است. مخاطرات سیاسی این وضعیت برای مسکو در طول تنش هایش با اتحادیه اروپا و همچنین فشار بروکسل در جریان مذاکرات در مورد الحاق روسیه به سازمان تجارت جهانی ، عریان تر شده است.
واکاوی ریشه نگاه به شرق در روسیه
این وبگاه در ادامه ادعا کرد، در پایان دهه 2000، کشورهای آسیایی نشان دادند که در قیاس با اروپا بهتر می توانند با تحولات اقتصادی جهانی آینده کنار بیایند. در بحبوحه بحران اقتصادی جهانی 2008-2011، اکثر کشورهای آسیایی موقعیت مطمئنی از به دست آورده و علاوه بر این، برای کالاهایی که بخش عمده صادرات روسیه را تشکیل میدادند تقاضا داشتند. در آن بازه زمانی مصرف و طبقه متوسط در آسیا در حال رشد بود، به این معنی که روسیه می توانست بازارهای ثانویه قبلی را در بلندمدت مهم بداند. به رسمیت شناختن این امر در سطح سیاست دولتی یک دستاورد مهم قلمداد شد، زیرا ماهیت روابط خارجی روسیه را به طور اساسی تغییر داد. علاوه بر این، این امر به عنوان تأییدی بر توانایی مسکو جهت تصمیم گیری های غیر متعارف عمل کرد - چرخشی به شرق، که هیچ کس در اروپا نمی توانست به طور جدی از روسیه انتظار آن را داشته باشد.گسترش تدریجی روابط با چین، توسعه خاور دور را به یک وظیفه مهم برای روس ها تبدیل کرد. اکنون سرمایهگذاریهای انجامشده در این جغرافیا به دلیل حجم تجارتی که از اقیانوس آرام روسیه عبور می کند توانسته جنگ اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه روسیه را بی اثر جلوه دهد. به عبارت دیگر، «محور نگاه به شرق» واکنش طبیعی روسیه به فرصتهای جدید بود، نه «فرار از اروپا». در آن بازه زمانی سیاست روسیه در آسیا برای این کشور فرصت ساز شد. از طرفی دیگر، آرزوهای روسیه برای ادغام با اوراسیا مستقیماً با ملاحظات امنیتی اش نیز مرتبط بود؛ ملاحظاتی که جدی ترین چالش غرب بود، اما مشروط به فعل و انفعال های این بازیگران نبود.
پشت پرده خیز مسکو برای اوراسیای بزرگ
این وبگاه در ادامه یادداشت ادعایی اش آورد، سیاست روسیه در قبال اوراسیا منعکس کننده وضعیت درگیری در روابط روسیه و غرب است که پس از فوریه 2022 به یک رویارویی نظامی ترکیبی تبدیل شد.کل فضای اوراسیا به استثنای اروپا منطقه ای است که توسط کشورهای دوست روسیه محاصره شده که مبارزه با مسکو هدف سیاست خارجی شان نیست.حتی در خاور دور، ژاپن و کره جنوبی بدیهی است که وظیفه رویارویی با مسکو را که ایالات متحده مصرانه به آنها تحمیل می کند، بر دوش بگیرند. در آسیا، تنها دو کشور - ژاپن و سنگاپور - پس از آغاز درگیری مسلحانه در اوکراین، تحریمها را علیه روسیه اعمال کردند. دیگر کشورهای منطقه از سیاست دوستانه یا خیرخواهانه خنثی پیروی کردند.در شرایطی که تعامل روس ها با برخی از شرکای سنتی اش در غرب قطع شده، فضای آسیای مرکزی می تواند برای منافع اقتصادی این کشور فرصت ساز شود. در عین حال، تأثیر درگیری در اروپای شرقی بر سیاست روسیه در اوراسیا بزرگ دوچندان است. از یک سو، تمایل روسیه برای توسعه روابطش با بازیگران این منطقه را افزایش داده. این امر بهویژه در تماسهای فشردهتر با همسایگان اوراسیا، حتی در مقایسه با آنچه در دهه گذشته مشاهده شده، آشکار میشود. به عبارت دیگر، در پس زمینه درگیری با غرب، ساخت اوراسیا بزرگ نه تنها منعکس کننده مقاصد کلی سیاسی است، بلکه منعکس کننده منافع مادی واقعی روس ها است.
آسیای مرکزی آمادگی میزبانی از آمریکا را ندارد!
از سوی دیگر، رویارویی نظامی و سیاسی با اوکراین باعث ایجاد نوعی عدم اطمینان در بین شرکای روسیه در اوراسیا شده وموجب گشته تا این گروه از بازیگران به دنبال بازتعریف موازنه ای ظریف میان روسیه و غرب باشند. علاوه بر این تقریباً همه کشورهای اوراسیا بزرگ، کشورهایی با اکثریت جهانی هستند و آینده خود را با منابع توسعه که شکل مدرن جهانیسازی را در اختیارشان قرار می دهد، پیوند زدند. همسایگان نزدیک روسیه در آسیای مرکزی و شرکای این کشور در آسیای جنوب شرقی نیز تحت فشار رقابت قدرت های بزرگ جهانی یعنی روسیه و غرب و همچنین چین و ایالات متحده قرار دارند. این مقوله باعث ایجاد درجه ای از نااطمینانی در مورد آینده می شود که به سختی می توان آن را با مزایای موقعیت بی طرفانه فعلی جبران کرد. بازیگران این جغرافیا از تضعیف احتمالی توان روسیه هراس دارند، اما از نظر مفهومی برای میزبانی از حضور ایالات متحده به عنوان یک بازیگر موازنه ساز خارجی آمادگی زیادی ندارد. همچنین در هر دو بخش اوراسیا بزرگ این نگرانی وجود دارد که تشدید تضادهای چین و آمریکا، غرب را به فعالیت های خرابکارانه و دامن زدن به درگیری های داخلی برانگیزد. این امر به ویژه در مورد کشورهای آسیای مرکزی صادق است، جایی که ظهور ناآرامی های داخلی می تواند به چالش امنیتی جدی برای روسیه و چین تبدیل شود.
در تقابل این پسزمینه، روسیه در سال 2024 بر تقویت روابط با کشورهای منفرد در اوراسیا بزرگ از طریق اعضای بریکس متمرکز شد. در این میان، ابتکاراتی با اهمیت منطقهای اوراسیا در پشتوانه قرار گرفت ژ شد. نزدیکی با چین و هند، که اکنون دو قدرت قدرتمند اوراسیا محسوب می شوند، در اولویت قرار گرفت. همه این ابتکارات تعریف شده در حوزه سیاست خارجی بود که انگیزه های ادغام - تقویت روابط تجاری و اقتصادی را در هم آمیخت، اما به مسائل امنیتی نیز پرداخت. در این میان سفرهای دولتی به ازبکستان و قزاقستان سطح نسبتاً بالایی از روابط دوجانبه با این کشورها را تأیید کرد که اکنون با رشد تجارت و سرمایه گذاری روسیه در منطقه تقویت شده است.بعد دوم سیاست اوراسیا روسیه در سال 2024 فرصت هایی است که ریاست مسکو در بریکس برایش هموار کرد. اصلاً تعجب آور نیست که اجلاس اکتبر بریکس در کازان به رویداد مهمی در تقویت دستور کار اوراسیا به دلیل موقعیت جغرافیایی این منطقه در جهان تبدیل شد، امروزاوراسیا به طور جدایی ناپذیری با فرآیندهای اصلی تأثیرگذار بر جهان پیوند خورده است. بریکس به نوبه خود بستری برای توسعه استراتژی هایی برای دستیابی به نظم جهانی جدید است. دقیقاً این نظم است که در آن امکان تسلط قهرآمیز گروه محدودی از دولت ها به حداقل می رسد، از همین رو به ادعای گروهی از ناظران تحققش برای آرایش اوراسیا مناسب تر به نظر می رسد. بنابراین، سیاست جهانی روسیه در سال 2024 نیز در جهت ساخت اوراسیا بزرگ عمل کرد.