عصر ایران- اگرچه در چهارمین روز دی ماه 1402 سرانجام وعدۀ رفع فیلتر پیام رسان با کلی چک و چانۀ رییس جمهور پزشکیان با شورای عالی فضای مجازی محقق شد و در پی مصاحبه مفصل مجلۀ تایم با دونالد ترامپ بار دیگر بر سر این که نماینده ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک ملاقات کرده یا نه بحث درگرفت اما خبر پر سرو صدا موضوعی دیگر بود.
جیمی کارتر رییس جمهوری آمریکا در سال انقلاب ایران هم در همین ماه در 100 سالگی درگذشت ولی آنچه در کانون بحثها قرار گرفت برنامه تلویزیونی در شبکه افق بود که ذوق جماعتی را در صدا و سیما نشان داد وقتی به هادی عامل گزارش گر کشتی کفن اهدا کردند که به منزله نشانی بر ستیز یک جریان با شادی و زندگی تلقی و تفسیر شد.
در بیست و پنجمین روز هم شوک خبر خودکشی سید ابراهیم نبوی روزنامه نکاز مشهور طنز پرداز دهه های 70 و 80 خورشیدی که نزد دوستان به "داور" شهرت داشت همه را تحت تأثیر قرار داد.
روایت دی 1403 و واپسین روزهای سال 2024 میلادی با شمارش معکوس برای بازگشت ترامپ با این اشاره باید آغاز شود که اسراییل همچنان در غزه آدم میکشت و حالا بایدن در واپسین روزها منفعلتر از قبل شده بود:
رفع فیلتر واتس آپ
خبر رفع فیلترینگ واتساپ و گوگلپلی در چهارم دی اگرچه خوشحال کننده بود و گام اول در رفع فیلترینگ و از منظری گام دوم رییس جمهور پزشکیان (با احتساب ابلاغ نکردن قانون جریمههای حجاب) به حساب میآمد اما برخی به طعنه گفتند ما دنبال رفع فیلترینگ اینستاگرام و تلگرام بودیم نه واتساپ و گوگلپلی و کوه، موش زاده چرا که واتساپ در قیاس با تلگرام مثل گاری است در مقابل بنز و تنها خاصیت اقدام انجام شده این است که برویم در واتساپ و پیام بدهیم بیا تلگرام!
وجه دردناک ماجرا این بود که رییس جمهوری ناچار باشد رفع فیلترینگ را نه با فرمان یا ارایۀ لایحه به مجلس که با چانه زنی با یک شورای عالی پیش ببرد آن هم در حالی که مردم با استفاده از فیلترشکن خود رفع کرده اند و بحث تنها بر سر کاهش هزینه ها و دردسرهای استفاده کنندگان است وگرنه کیهان هم با چهار هزار عضو در تلگرام حضور دارد!
دیدار با ماسک در مصاحبه با ترامپ
28 آبان نیویورکتایمز خبر داده یا ادعا کرده بود «ایلان ماسک»، میلیاردر آمریکایی و متحد ترامپ با «امیر سعید ایروانی» نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد در «مکانی مخفی» در نیویورک دیدار کرده تا درباره راههای کاهش تنشها بین ایران و ایالات متحده گفتوگو کنند.
خود ماسک هم به درخواست برای اظهار نظر پاسخ نداده بود اما نیویورکتایمز به نقل یکی از مقامات ایرانی نوشت این ماسک بود که درخواست این ملاقات را داد و سفیر محل دیدار را انتخاب کرد. به نوشته روزنامه آمریکایی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد هم اعلام کرد: به طور علنی درباره این نشست اظهار نظر نخواهد کرد.
بعد از سه روز سکوت ابتدا سخنگوی وزارت خارجه و نه دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل و سپس شخص عباس عراقچی وزیر خارجه در تلویزیون دیدار را تکذیب کردند. در حالی که در داخل برخی گفتند چون هنوز ترامپ مستقر نشده و ماسک هنوز مقام دولتی نیست و بر ترامپ نفوذ دارد و نگاه تجاری دارد و آمریکایی تبار نیست ( زاده و بالیده آفریقای جنوبی) می توانست گزینه مناسبی باشد.
نقل اتفاق یا شایعهای در اواخر آبان در دی ماه به این خاطر است که دو سه هفته مانده به بازگشت ترامپ مجله تایم یک مصاحبه مفصل با او انجام داد و از جمله دربارۀ این دیدار پرسید و پرسش و پاسخ جالبی رقم خورد:
* تایم: میتوانم بپرسم که آیا ایلان ماسک به دستور شما با ایرانیها دیدار کرده یا نه؟
-ترامپ: اطلاعی دربارۀ این دیدار ندارم.
* تایم: گفته میشود که او با ایرانیها دیدار کرده است.
-ترامپ: نمیدانم. چیزی به من نگفته.
مرگ کارتر در 100 سالگی
دهم دی ماه جیمی کارتر آشناترین رییس جمهوری آمریکا برای ایرانیان در 100 سالگی و در آستانۀ سال نو میلادی درگذشت. هر چند جیمی کارتر 44 سال بعد از پایان ریاست جمهوری نیز در این جهان زیست اما احتمالاً در تمام این 44 سال به آن 444 روز میاندیشید که فکر و ذکر او چگونگی آزادی 52 گروگان آمریکایی در ایران بود که به قصد مجازات آمریکا به خاطر 25 سال دخالت در امور ایران در اختیار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و بعدتر دولت ایران بودند و به موجب توافقی در الجزایر آزاد شدند درست هنگامی که رونالد ریگان سوگند ریاست جمهوری ادا میکرد.
هدف اصلی بازگرداندن شاه بود و طبعا با مرگ او در مرداد ۱۳۵۹ قضیهٔ گروگانگیری سالبه به انتفای موضوع شده بود (یعنی اصل قضیهای که به خاطر آن کاری انجام میدهیم دیگر موضوعیت نداشته باشد) اما ادامه یافت تا مجلس برای پایان بحران تدبیری بیندیشد.
مرگ کارتر در دی ماه سب شد رسانه های مختلف در داخل و خارج به موضوعات تاریخی همچون انقلاب 57، شعارهای حقوق بشری کارتر، فشار او به شاه برای گشایش فضای سیاسی، سفر به تهران در دی 56 و ستایش شاه و اهانت به امام خمینی با اطمینان خاطر از حمایت آمریکا و گروگان گیری پرداختند. برای مرگ هیچ رییس جمهور دیگر آمریکا چنین بحث هایی درنگرفته البته تا کنون چرا که وقتی مرگ سراغ ترامپ بیاید هم ایرانیان قصه ها دارند از روزی که از برجام خارج شد و اقتصاد ایران را که داشت نفسی تازه می کرد به مغاک انداخت و اگر مذاکرات غیر مستقیم کنونی به نتیجه برسد و بهبودی حاصل شود.
اهدای کفن
چنان که در عنوان و آغاز روایت آمده پرسر وصداترین اتفاق دی ماه این بود که در یک برنامه تلویزیونی از شبکه کاملا ایدیولوژیک که برنامه های آن ایده آل زوج جبلی- جلیلی است مجری برای گزارشگر کشتی همین صدا و سیما - های عامل- که شور زندگی دارد و آن را در کلمات خود جاری می کند اعلامیه ترحیم صادر و به او کفن اهدا کرد و میهمان بیچاره را بسیار رنجاند.
واکنش ها به این خاطر بود که احساس شد صدا و سیمای جمهوری اسلامی که به ارگان جبهه پایداری تنزل یافته با مرگ و اندوه بیشتر نسبت دارد تا با زندگی.
آش آن قدر شور شد که 26 دی پیمان جبلی رییس سازمان صدا و سیما گفت: بنده نیز در این خصوص تذکر دادم و از نگاه بنده این کار نیز با هر هدف و تحت هر عنوانی خطا بود.
از عذرخواهی و قول دل جویی اجتناب کرد اما گفت:
بی سلیقگی یی بوده که اتفاق افتاده است. به شخصه این موضوع را نمی پسندم. این برنامه ۵۲ قسمت داشته و ۵۲ مهمان در آن حضور داشته اند. چند نفر از این موضوع دلگیر شدند. من هم تذکر دادم. با این شیوه و با هر هدفی تحت هر عنوانی این کار اشتباه بود.
مجری اما به جای عذرخواهی گفت: میخواستیم به مرگ توجه دهیم و این که همه بدانیم عاقبت کار همین است. آقای عامل اما در خود برنامه به درستی گفته بود این را به کسانی یادآور شوید که حق را ناحق میکنند نه به من که عمری با صداقت زندگی کردهام و از مرگ هم نمیهراسم.
انتقاد اصلی این بود که این رفتار را با صاحب قدرت و منصب انجام نداده بودند وگرنه اگر به یکی از چسبیدگان به قدرت کفن اهدا کرده بود تا به یاد آورند مرگی هم در کار است اتفاقا استقبال می شد منتها در صدا و سیما تنها سراغ افراد خاصی می توان رفت.
لس آنجلس در آتش و آه غزه
وقوع آتش سوزی گسترده در ایالت کالیفرنیای آمریکا و مشخصا شهر ایرانی نشین لس آنجلس از اخبار دیگر دی ماه بود که توجه ایرانیان را خاصه آنان که بستگان و عزیزانی در آن سامان دارند به خود جلب کرد.
وزنامۀ کیهان در شمارۀ شنبه 22 دی 1403 اما با این تیترها آتشسوزی گسترده در کالیفرنیای آمریکا و مشخصا شهر لُسآنجلس را پوشش داد: آه کودکان غزه گرفت/ کالیفرنیا در محاصرۀ آتش و دود/ آمریکا 150 میلیارد دلار خسارت دید
کیهان نوشت: "آه کودکان مظلوم غزه و مادران فلسططینی دامان آمریکا را گرفت تا وضعیتی مشابه صحنههای آخرالزمانی در غزه بر ایالت کالیفرنیا هم حاکم شود و مصداق این ضربالمثل فارسی باشد که "هر که باد بکارد توفان درو میکند."
این روزنامه مشخصاً سخنان جیمز وودز بازیگر آمریکایی را یادآور شد که "خواستار کشتن قاطع مردم غزه بود" و "پس از سوختن خانهاش مثل بچهها گریه و زاری میکرد."
روزنامه شهرداری تهران هم تعبیر "چوب خدا" را به کار برد و رسالت از لس آنجلس به عنوان "شهر عبرت" یاد کرد. این واکنش ها منحصر به رسانه های اصول گرا نبود. اعتماد هم تعبیر "خوشه های خشم" را به کار برد.
مرگ طنز پرداز در غربت
25 دی خبر تکان دهنده خودکشی یا مرگ خودخواسته سید ابراهیم نبوی روزنامه نگار طنزپرداز مشهور دهه های 70 و 80 خورشیدی بود که در پی آن 20 سال را در غربت به سر برد و به لحاظ سیاسی آب او با براندازان و سلطنت طلبان و مجاهدین و مارکسیست های خارج از کشور به یک جو نمی رفت و از حیث رسانه ای هم ذائقه نسل تازه تغییر کرده و احساس می کرد روح او در انزوا ذره ذره تراشیده می شود و کاری کرد که نباید.
علی ربیعی دست یار اجتماعی رییس جمهور پزشکیان تا خبر را شنید نوشت:
«سید ابراهیم نبوی به زندگی خود پایان داد. طنزنویس و پژوهشگر حوزهٔ ادبیات بود. در جایْجای خانهاش میشد کتاب دید.هیچ نقطهای از خانهاش خالی از کتاب نبود. با آن که ناراضی و منتقد بود اما هیچ گاه نه تنها به دام بدخواهان ایران نیفتاد بلکه حتی آنها را نیز از نیش قلم خود در امان نگذاشت و آنجا هم تنها بود. ای کاش مسیر برگشت به کشور برای او و دیگرانی که دل در گرو ایران دارند فراهم بود....»
همین حد از واکنش و اظهار تأسف را هم امیر حسین ثابتی نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی برنتافته و بر دستیار اجتماعی رییس جمهوری تاخته که چرا از مرگ «طنزنویس هتاک» اندوهگین شده و لابد انتظار داشته پایْکوبی میکرده است!
البته ثابتی تقصیری نداشت. او متولد ۱۳۶۷- سال پایان جنگ ایران و عراق - است حال آن که قبل از تولد او ابراهیم نبوی در وزارت کشور آن هم در دوران آقای ناطق نوری مسؤولیت سیاسی داشته اما میتوانست از همکار و همفکر خود - مهدی کوچکزاده- بپرسد تا بداند زندگی او با طنزنویسی در مطبوعات دوم خرداد شروع نشد بلکه دانشجوی پر شر و شور انقلابی در دانشگاه شیراز بوده است.
مجری سابق که حالا در ژست نمایندگی است حتی خبر نداشت که نبوی برای روزنامه همان صدا و سیمایی که نردبان ترقی ظاهری او شد هم می نوشته چندان که حسین انتظامی یادآور شد:
«سید ابراهیم نبوی پس از آزادی از زندان در ١٣٨٠ به روزنامهٔ جامجم دعوت شد و در طنز همچنان درخشید. در گونههای متفاوت ادبی، نبوغ داشت و در پژوهش طنز، بیمانند بود. بارها پیغام داده بود میخواهد به وطن برگردد و هزینهاش را هم بپردازد.
مرگ غمبار او میتواند تلنگری برای یک سیاست باشد: بازگشت چهرههای فرهنگی هنری و حتی سیاسی که روزگاری در خیمهٔ «دیگری» بودهاند و بعدها راه خود را از بدخواهان جدا کردهاند. در این برهه، اختلافات و کینهها را کنار بگذاریم. ایران میتواند فصل مشترک باشد.»
راز مرگ او را دو دختر او در نخستین پیام فاش کردند: «پدرمان در یک دههٔ اخیر افسرده و دلْتنگِ ایران بود ولی ناممکن بودن زندگی در وطن، بار سنگینی را دوش او گذاشته بود. او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید.»
خوش بختانه پیکر او به تهران منتقل شد و هر چند امکان مراسم تدفین در قطعه هنرمندان یا نام آوران یا برگزاری مراسم عمومی فراهم نشد اما در خاک ایرانی که عاشقانه دوستش می داشت آرام گرفت و آیین های محدودی از جمله در تارنمای انصاف نیوز و مراسم افطار انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران به یاد او برپا شد.