قمار ترامپ و برگ برنده ايران

فرارو یکشنبه 17 فروردین 1404 - 11:41
به ادعای گروهی از تحلیل‌گران ترامپ با پیروی از استراتژی مختص به خود به دنبال دستیابی به مذاکره یا حتی توافق است با این حال تلاش دارد تا با تکیه بر تاکتیک ادعایی چماق و هویج به هدفش برسد؛ گزاره‌ای که تهران آن را به عنوان خط قرمز خود ترسیم کرده و تاکید دارد تحت فشار رایزنی نخواهد کرد.

ایران بر رایزنی غیرمستقیم با امریکا تاکید دارد، با این حال دونالد ترامپ در آخرین اظهارنظر ادعایی‌اش مدعی است که تهران خواهان گفت‌و‌گو‌های مستقیم است و ادعا می‌کند که مذاکرات باید به‌طور دوجانبه برگزار شود. پیش‌تر نیز آکسیوس به نقل از منابعی مدعی شد که واشنگتن در حال بررسی پاسخ تهران است و ممکن است درخواست ایران برای مذاکرات غیرمستقیم را بپذیرد.

به گزارش اعتماد، در همین حال لورا روزن، خبرنگار مشهور امریکایی نیز با انتشار یادداشتی به نقل از منابع ایرانی مدعی شد احتمال دارد اگر روند مذاکرات غیرمستقیم به خوبی طی شود بستر برای رایزنی‌های مستقیم میان طرفین هموار شود. در شرایطی که اظهارات متناقض رسانه‌های غربی و نیز مواضع دوپهلوی مقامات امریکایی بر پیچیدگی پیش‌بینی آینده تنش‌ها میان تهران و واشنگتن افزوده، گروهی از ناظران بر این باورند که اعزام بمب‌افکن‌های امریکایی به اقیانوس هند با هدف نمایش قدرت صورت گرفته است.

به ادعای این گروه از تحلیلگران ترامپ با پیروی از استراتژی مختص به خود به دنبال دستیابی به مذاکره یا حتی توافق است با این حال تلاش دارد تا با تکیه بر تاکتیک ادعایی چماق و هویج به هدفش برسد؛ گزاره‌ای که تهران آن را به عنوان خط قرمز خود ترسیم کرده و تاکید دارد تحت فشار رایزنی نخواهد کرد.

در مقابل گروهی دیگر با ابراز نگرانی جدی از رویکرد ماجراجویانه ساکن کاخ سفید، بر این باورند که اگر خواسته‌های واشنگتن آن‌گونه که مدنظر رییس‌جمهوری است، برآورده نشود، شاید بستر برای رویارویی نظامی هموار شود؛ گزینه‌ای پرهزینه برای منطقه و ایالات متحده.

به این بهانه با هدف تحلیل شرایط پیش روی تهران و واشنگتن و نیز آینده تنش‌ها میان دو طرف در زیر سایه فشار‌ها و اظهارات متناقض با عبدالرضا فرجی‌راد استاد ژئوپلیتیک، آریا برزن محمدی تحلیلگر مسائل خاورمیانه، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل امریکا و حسن بهشتی‌پور پژوهشگر مسائل بین‌الملل گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

به باور فرجی‌راد ادعا‌های اخیر ترامپ نشان می‌دهد که ایران و امریکا در حال حرکت به سمت مذاکرات مستقیم هستند، مشروط به آنکه واشنگتن رویکردی برابر و متمرکز بر مسائل هسته‌ای اتخاذ کند. این در حالی است که محمدی ضمن تاکید بر اینکه ترامپ تمایلی به جنگ فراگیر در منطقه ندارد، اشاره کرد که ایران باید از فرصت مذاکرات مستقیم بهره ببرد و مواضع خود را به صورت شفاف مطرح کند تا از اتهامات رسانه‌های غربی جلوگیری شود.

ابوالفتح، اما تاکید کرد که مهم‌تر از شکل مذاکرات، نتیجه این گفت‎وگو‌ها و نیز وجود توازن بین امتیازات طرفین است. او همچنین درباره آرایش نظامی منطقه به واسطه تحرکات اخیر واشنگتن بیان کرد: احتمال حمله نظامی بستگی به نتیجه مذاکرات و ارزیابی امریکا از هزینه‌ها دارد.

بهشتی‌پور، اما از زاویه‌ای متفاوت بر این باور است که امریکا حتی با مذاکره غیرمستقیم نیز مشکلی ندارد؛ اما ضروری است که ایران برای افکار عمومی توضیح دهد که چرا مذاکره مستقیم صلاح نیست. مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

عبدالرضا فرجی‌راد: ترامپ به دنبال نمایش قدرت است، نه رویارویی با ایران

عبدالرضا فرجی‌راد، استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به سوال در باب نتایج رویکرد‌های ادعایی اخیر ترامپ در قبال آغاز مذاکرات احتمالی با تهران گفت: با توجه به اظهارات مقامات ایرانی و همچنین سخنان دونالد ترامپ-به‌ویژه آخرین ادعایی که وی در جریان سفر اخیر خود مطرح کرد-می‌توان نتیجه گرفت نامه‌ای که از سوی ایران به ترامپ ارسال شده، تاثیرگذار بوده است.

به باور فرجی‌راد بر اساس اطلاعات موجود، طرف امریکایی چند روزی است که این نامه را دریافت کرده و می‌توان چنین تحلیل کرد که روند ورود به مسیر گفت‌و‌گو میان ایران و امریکا به تدریج در حال شکل‌گیری است. در ابتدا مقامات ایرانی اعلام کردند که مذاکرات غیرمستقیم با امریکا را پذیرفته‌اند. البته زمانی که مقامات امریکایی نیز از چنین رویکردی سخن می‌گفتند، در نهایت به صورت غیرمستقیم اشاره داشتند که این مذاکرات، آزمایشی برای سنجش رفتار واشنگتن است.

این استاد ژئوپلیتیک در ادامه گفت: به عبارتی می‌توان نتیجه گرفت که اگر ایالات متحده مذاکرات را بر اساس خواسته‌های ایران، یعنی در چارچوب یک گفت‌وگوی برابر و متمرکز بر مساله هسته‌ای (و نه سایر موضوعات نظیر توانمندی موشکی) بپذیرد، احتمال آغاز مذاکرات مستقیم میان تهران و واشنگتن وجود خواهد داشت. به نظر می‌رسد که طرف امریکایی پذیرفته است که در حال حاضر، مذاکرات صرفا حول محور مسائل هسته‌ای باشد. علاوه بر این، برخی مقامات ایرانی در اظهارات خود به امکان تعریف پروژه‌های اقتصادی مشترک با امریکا اشاره کرده‌اند.

به باور فرجی‌راد این موضوع برای ترامپ نیز حایز اهمیت است، چراکه سیاست اقتصادی او بر افزایش تعرفه‌ها، تقویت تولید داخلی و رشد صادرات امریکا متمرکز است.

به باور این استاد دانشگاه، ترامپ به دنبال آن است که به جای واردات گسترده از سایر کشورها، تولیدات داخلی امریکا را افزایش دهد و به بازار‌های جهانی صادر کند. این مساله یکی از اولویت‌های اقتصادی دولت ترامپ به شمار می‌رود و زمانی که امریکا از برجام خارج شد، ادعا کرد که این توافق بیشتر به نفع روسیه، چین و اروپا بوده و ایالات متحده از آن بهره‌ای نبرده است.

فرجی‌راد در ادامه خاطرنشان کرد: از این رو معتقدم که اگر مذاکرات آغاز شود، حتی اگر در مراحل نخست به صورت غیرمستقیم باشد، شواهد نشان می‌دهد که امریکا و شخص ترامپ تمایلی به ورود به یک درگیری نظامی ندارند و تحرکات اخیر آنها نیز این رویکرد را تایید می‌کند. این رفتار خاص ترامپ است، نه فقط در قبال ایران، بلکه در روابط با سایر کشور‌ها نیز از ادبیات خاصی استفاده می‌کند؛ خواه در برابر اروپا، روسیه، چین و کانادا، خواه در قبال همسایه جنوبی خود مکزیک.

فرجی‌راد همچنین تاکید کرد که در نهایت، اگر وضعیت فعلی را با هفته گذشته مقایسه کنیم، به نظر می‌رسد که شاهد حرکتی رو به جلو هستیم. هر چند این روند کند پیش می‌رود، اما مستقل از صحت و سقم اخبار منتشر شده، به نظر می‌رسد که هر دو طرف خود را برای مذاکره آماده می‌کنند.

فرجی‌راد در باب احتمال انجام یا عدم انجام مذاکرات مستقیم متذکر شد که مذاکرات اولیه ممکن است به صورت غیرمستقیم آغاز شود، چراکه ایران نیز این شیوه را پذیرفته است. با این حال در صورتی که نماینده ترامپ رویکردی مبتنی بر مذاکره برابر اتخاذ و از نگاه از بالا و رویکرد تحمیلی پرهیز کند، مذاکرات غیرمستقیم می‌تواند به سادگی به یک گفت‌وگوی مستقیم تبدیل شود.

این استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به دیگر سوال در باب اینکه آینده معادلات منطقه را با توجه به استقرار تجهیزات نظامی گسترده در منطقه و اقیانوس هند چگونه ارزیابی می‌کند، گفت: ترامپ از همان ابتدا، هم درخواست مذاکره و رسیدن به توافق را مطرح کرد و هم برقراری روابط مطلوب با مردم ایران را در دستور کار خود قرار داد. با این حال، همزمان مدعی شد که در صورت عدم توافق، به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله نظامی خواهد کرد. چنین فردی با این ویژگی‌های رفتاری، به دنبال نمایش قدرت است تا این پیام را القا کند که اگر ایران وارد مذاکره نشود، امریکا از ابزار زور استفاده خواهد کرد.

به باور فرجی‌راد نکته مهم دیگر این است که استقرار تجهیزات نظامی امریکا در منطقه و اقیانوس هند، صرفا به ایران مرتبط نیست. بخشی از این تحرکات نظامی به درگیری‌های امریکا با حوثی‌ها و نبرد‌های سنگینی که میان دو طرف جریان دارد، بازمی‌گردد. در حال حاضر، انواع ناو‌ها و هواپیما‌های نظامی امریکا در دریای سرخ و تنگه باب‌المندب مستقر شده‌اند و این تجهیزات، صرفا با هدف تهدید ایران به کار گرفته نشده‌اند.

فرجی‌راد در ادامه خاطرنشان کرد: بخشی از این توان نظامی در خلیج‌فارس مستقر است، اما شاهد افزایش محسوس فعالیت‌های نظامی درون خلیج‌فارس نیستیم. ممکن است برخی تحرکات در پایگاه‌های نظامی امریکا در بحرین در حال انجام باشد، اما عمده این عملیات در مناطقی همچون اقیانوس هند، جزیره دیگو گارسیا و دریای سرخ متمرکز شده است. بنابراین این تحرکات لزوما به معنای وقوع یک درگیری نظامی قریب‌الوقوع نیست به‌ویژه در شرایطی که بحث مذاکره نیز در میان است.

به باور این استاد ژئوپلیتیک اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر اینکه «نامه‌نگاری‌ها را فراموش کنید» و احتمال برگزاری مذاکرات مستقیم، نشان‌دهنده این است که زمینه‌هایی برای گفت‌و‌گو در حال شکل‌گیری است. به نظر می‌رسد که او از ایران سیگنال‌هایی دریافت کرده است، خواه از طریق اظهارات مقامات رسمی کشور که رویکردی دیپلماتیک و حساب شده اتخاذ کرده‌اند، خواه از طریق پیام‌هایی که ممکن است از طریق واسطه‌هایی، به‌ویژه عمان منتقل شده باشد.

فرجی‌راد همچنین تاکید کرد که این احتمال وجود دارد که پاسخ ایران به نامه امریکا حاوی این پیام بوده باشد که چنانچه واشنگتن رویکردی مبتنی بر مذاکره برابر در پیش گیرد، مذاکرات می‌تواند در مسیر مثبتی پیش برود و حتی در نهایت به گفت‌و‌گو‌های مستقیم منتهی شود.

آریا برزن محمدی: ایران باید همزمان دیپلماسی و بازدارندگی نظامی خود را تقویت کند تا از اشتباهات محاسباتی جلوگیری شود

آریا برزن محمدی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به سوال در باب واکنش احتمالی دولت امریکا به درخواست اخیر تهران در رابطه با مذاکره غیرمستقیم گفت: در بررسی واکنش ترامپ به پاسخ ایران باید چند نکته را مدنظر داشت؛ نخست اینکه ترامپ دیگر یک سیاستمدار ناشناخته و غیرقابل پیش‌بینی نیست؛ او اکنون در دومین دوره ریاست‌جمهوری خود قرار دارد و سیاست‌های او برای تحلیلگران تا حد زیادی آشکار شده است.

به باور محمدی ترامپ تمایلی به آغاز یک جنگ فراگیر در منطقه ندارد و حداقل تا این لحظه، شخصیتی که تحلیلگران از او می‌شناسند، نشان نمی‌دهد که به دنبال درگیری گسترده‌ای در خاورمیانه باشد؛ لذا از منظر عقلانی نیز امریکا وارد قماری نخواهد شد که هزینه‌های سنگینی بر اقتصاد این کشور تحمیل کند و در نهایت، نتیجه‌ای معکوس از آن بگیرد. بنابراین اهداف اولیه ترامپ با توسل به گزینه نظامی محقق نمی‌شود و حتی می‌تواند نتیجه‌ای عکس داشته باشد، به‌ویژه در زمینه‌های حساس مانند پرونده هسته‌ای.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه در ادامه ضمن اشاره به چرایی استقرار گسترده بمب‌افکن‌های B-۵۲ و هواپیما‌های استراتژیک در جزیره دیگو گارسیا خاطرنشان کرد که به نظر می‌رسد این اقدام بخشی از دیپلماسی «قایق‌های توپ‌دار» باشد؛ رویکردی که ریشه آن به قرن شانزدهم بازمی‌گردد، زمانی که قدرت‌های استعماری مانند پرتغال و بریتانیا از تهدیدات نظامی برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌بردند. اکنون نیز سیاستی که ترامپ در پیش گرفته، از همین الگو تبعیت می‌کند.

محمدی در ادامه گفت: با این همه، اما پرسش اساسی این است که ایران چگونه باید واکنش نشان دهد تا به اشتباه محاسباتی ترامپ در باب ضعف ادعایی ایران و خطای محاسباتی در مورد اینکه تهران منعطف نیست و دیپلماسی را به عنوان ابزاری موثر برای حل‌وفصل مسائل نمی‌پذیرد، پایان دهد.

به باور محمدی برای پایان دادن به این دو خطای ادراکی ترامپ و دولت او، ایران باید همزمان در دو مسیر حرکت کند: تقویت بازدارندگی نظامی که تاکنون نیز اقدامات مهمی در این زمینه انجام شده است و تشدید دیپلماسی و ارسال پیام‌های شفاف که نشان دهد ایران، ضمن حفظ منافع خود، آمادگی ورود به یک صلح عادلانه را دارد؛ صلحی که منافع هر دو طرف، از جمله اقتصاد ایران و سیاست‌های ایالات متحده را تامین کند.

این کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه تاکید کرد که من گمان می‌کنم ترامپ مذاکرات غیرمستقیم را به عنوان یک آزمون اولیه خواهد پذیرفت تا ببیند این روند به کجا ختم می‌شود، اما در نهایت، او به چیزی کمتر از مذاکرات مستقیم رضایت نخواهد داد. دلیل این موضوع بسیار ساده است و آن هم عنصر زمان است.

به باور محمدی زمانی که امریکا برای رسیدن به نتیجه در اختیار دارد، محدود است و این محدودیت به عواملی همچون مکانیسم ماشه، تحولات منطقه‌ای و همچنین توانمندی‌های هسته‌ای ایران مرتبط می‌شود. بر همین اساس، به نظر می‌رسد که امریکایی‌ها احساس می‌کنند زمان زیادی ندارند تا بتوانند به یک نتیجه و خروجی مشخص در مذاکرات با ایران دست پیدا کنند. شاید همین عامل، دلیل اصلی شتاب واشنگتن برای مذاکرات مستقیم باشد.

محمدی در ادامه خاطرنشان کرد: از سوی دیگر تاکنون سودی در مذاکرات غیرمستقیم مشاهده نشده است. به نظر می‌رسد که با توجه به اینکه پیام جمهوری اسلامی ایران همواره منطقی، عقلانی و در چارچوب احترام متقابل و دفاع از منافع ملی بوده است، مذاکرات مستقیم می‌تواند گزینه مفیدتری باشد. به‌ویژه اگر این مذاکرات در شرایطی انجام شود که در‌ها نیمه‌باز باشد و برخی اخبار آن به رسانه‌ها راه پیدا کند.

به باور این کارشناس مسائل خاورمیانه این شفافیت باعث خواهد شد که افکار عمومی، هم در ایران و هم در امریکا، به وضوح مشاهده کنند که ایران رویکردی منطقی دارد و پیشنهاداتی ارایه می‌دهد که به نفع هر دو طرف است. چنین روندی می‌تواند اثرگذاری کارزار اهریمن‌سازی از ایران که توسط نتانیاهو و متحدان او دنبال می‌شود را تا حد زیادی کاهش دهد. محمدی در ادامه تاکید کرد که در مقابل، اما اگر مسائل در چارچوب‌های بسته پیش برود و کنش ایران به‌گونه‌ای باشد که دیپلماسی غیرمستقیم و مبهم در پیش گرفته شود، نتیجه این خواهد بود که پیشنهادات ایران به صورت دقیق مشخص نمی‌شود و روایت‌سازی در اختیار رسانه‌های غربی قرار می‌گیرد؛ رسانه‌هایی که طبیعتا در جهت منافع ایران عمل نمی‌کنند.

محمدی در پاسخ به دیگر سوال در این باب که چه شرایطی باید فراهم شود تا ایران از خواسته اصلی خود مبنی بر مذاکره غیرمستقیم عقب‌نشینی کند، گفت: اساسا مذاکره مستقیم مساله‌ای نیست که در قالب امتیاز به طرف مقابل داده شود، بلکه بیشتر یک نمایش قدرت و اعتمادبه‌نفس از سوی ایران است. ایران هیچ ابایی ندارد که مستقیما و رودررو با طرف امریکایی مذاکره کند و به صراحت خواسته‌های خود را مطرح سازد. بنابراین این مساله به هیچ‌وجه به معنای امتیاز دادن به طرف مقابل نیست.

به باور این تحلیلگر مسائل خاورمیانه، زمانی می‌توان گفت که مذاکره نکردن خود یک موضع‌گیری دیپلماتیک است که یک کشور، اساسا طرف مقابل را به رسمیت نشناسد و حتی وارد مذاکرات غیرمستقیم هم نشود. اما امریکا کشوری است که عضو سازمان ملل است و ما نیز مانند سایر کشورها، این بازیگر را به رسمیت می‌شناسیم. درست است که روابط دیپلماتیک رسمی در حد سفارتخانه نداریم و ارتباطات از طریق دفتر حافظ منافع انجام می‌شود، اما این مساله به هیچ‌وجه به این معنا نیست که نباید مستقیما با امریکا مذاکره کنیم. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، مذاکرات مستقیم می‌تواند مزایای بسیار زیادی داشته باشد و اگر این مذاکرات انجام شود، جمهوری اسلامی ایران نیز باید از این فرصت بهره‌مند شود.

محمدی در ادامه خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم که نباید از یک مزیت مهم دیگر در مذاکرات مستقیم غافل شویم و آن تاثیرگذاری بر رسانه‌های پربیننده غربی، به‌ویژه رسانه‌هایی است که روی ذهنیت ترامپ و جمهوری‌خواهان تاثیرگذار هستند، رسانه‌ای، چون فاکس‌نیوز.

به باور محمدی نه تنها باید مذاکرات مستقیم را دنبال کنیم، بلکه مقامات ایرانی باید هرازگاهی در مصاحبه با رسانه‌هایی مثل فاکس‌نیوز، به‌ویژه با چهره‌ها و خبرنگاران برجسته‌ای مانند تاکر کارلسون حضور پیدا کرده و پیشنهادات و دیدگاه‌های ایران را مطرح کنند.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه همچنین تاکید کرد که در این راستا، دو کار باید انجام شود: اول، هزینه‌های هرگونه ماجراجویی نظامی برای مردم امریکا باید به وضوح مشخص شود تا آنها درک کنند که عبور از خط قرمز‌ها می‌تواند هزینه‌های سنگینی به دنبال داشته باشد و ضرر‌های هنگفتی به منافع امریکا و متحدانش در منطقه وارد کند. دوم، فواید تعامل مثبت و عادلانه با ایران باید شفاف‌سازی شود تا نشان داده شود که این نوع تعامل می‌تواند منافعی برای مالیات‌دهندگان امریکایی به دنبال داشته باشد.

به باور محمدی در واقع می‌توان گفت که ایران باید یک سیاست «چماق و هویج» متناسب با خود را طراحی و اجرا کند؛ به این معنا که از یک سو، قدرت خود را نشان دهد و از سوی دیگر، مزایای همکاری و تعامل مثبت را نیز برای طرف مقابل روشن کند.

امیرعلی ابوالفتح: راهبرد امریکا ترکیبی از فشار نظامی و دیپلماتیک است

امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال مبنی بر واکاوی مواضع اخیر دونالد ترامپ در واکنش به پاسخ ایران به نامه اخیرش گفت: در مورد واکنش ترامپ باید گفت که او اخیرا در پاسخ به پرسش یک خبرنگار تاکید کرد: «نامه‌نگاری‌ها را فراموش کنید.»

وی افزود که مذاکرات غیرمستقیم فرآیندی زمانبر است، اما معتقد است که ایران تمایل به مذاکرات مستقیم دارد. توجه داشته باشید او از طرف خود این مساله را مطرح نکرده است. مدعی شده که تصور می‌کند چنین تمایلی در ایران وجود دارد.

به باور ابوالفتح تمامی قرائن و شواهد نشان می‌دهد که دولت امریکا علاقه‌مند به مذاکرات مستقیم است، در حالی که ایران همچنان به گفت‌و‌گو‌های غیرمستقیم اولویت می‌دهد. با این حال، نشانه‌ها و گزارش‌های غیررسمی منتشر شده از سوی برخی مقامات ایرانی حاکی از آن است که اگر روند مذاکرات غیرمستقیم به درستی پیش برود، تهران برای ورود به گفت‌و‌گو‌های مستقیم مشکلی نخواهد داشت. شاید همین اظهارات، ترامپ را به این نتیجه رسانده که ایران نیز به مذاکرات مستقیم متمایل شده است.

این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفت: در هر صورت، از دیدگاه من، بحث بر سر شیوه مذاکره-مستقیم یا غیرمستقیم-چالشی انحرافی است. آنچه اهمیت دارد، نتیجه مذاکرات است، نه شکل آن. روش مذاکره به خودی‌خود اصالت ندارد، هر چند که ترجیحات تهران و واشنگتن در این زمینه متفاوت است. با این حال، نباید منافع ملی را به این مساله گره زد، چراکه در نهایت آنچه تعیین‌کننده خواهد بود، خروجی مذاکرات است، نه نحوه انجام آن.

ابوالفتح در ادامه تاکید کرد: چنانچه تامین منافع کشور ایجاب کند، مذاکرات مستقیم نیز باید در دستور کار قرار گیرد. درگیر شدن در بحث‌های تکراری درباره شیوه مذاکره، به باور من، فاقد کارایی است و تمرکز اصلی باید بر شرایط طرفین، مطالبات ایران و امریکا، حاشیه مانور موجود و سناریو‌های پیش‌رو باشد. پرسش اساسی این است که تا چه اندازه می‌توان انتظار داشت که نتیجه‌ای مطلوب و در راستای منافع ملی از این مذاکرات حاصل شود.

این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوال در باب احتمال ارایه تضمین‌هایی برای انجام مذاکرات مستقیم تهران با واشنگتن از سوی طرف مقابل گفت: در حال حاضر، مذاکرات در مرحله تعیین شیوه برگزاری قرار دارد. این مرحله شامل موضوعاتی مانند زمان و مکان آغاز گفت‌وگوها، ترکیب تیم‌های مذاکره‌کننده و محل اقامت هیات‌هاست، مسائلی که در نهایت، فرعی تلقی می‌شوند. این در حالی است که بحث «تضمین» ارتباط مستقیمی با محتوای مذاکرات دارد، هر چند که در عمل، هیچ تضمینی وجود ندارد، چراکه دونالد ترامپ حتی توافقی را که خود با مکزیک و کانادا امضا کرده بود، لغو کرد؛ چه رسد به ایران. بنابراین مساله کلیدی، نه تضمین، بلکه توازن میان امتیازات ارایه شده و دریافت شده توسط ایران است، یعنی میزان برابری میان آنچه امریکا از ایران مطالبه می‌کند و آنچه در مقابل ارایه می‌دهد.

این کارشناس مسائل امریکا در ادامه خاطرنشان کرد: زمانی که این توازن برقرار باشد، طرفین رضایت بیشتری خواهند داشت و احتمال پایبندی به تعهدات افزایش می‌یابد. در غیر این صورت، هیچ سند، یادداشت یا مصوبه‌ای-نه از سوی کنگره امریکا، نه شورای امنیت ملی و نه مجلس شورای اسلامی ایران-نمی‌تواند اجرای توافق را تضمین کند. تنها عامل موثر، رضایت متقابل طرفین از مفاد توافق است.

به باور ابوالفتح بنابراین در هر حال، ما هنوز به این مرحله نرسیده‌ایم و کشور درگیر تعیین شیوه مذاکرات است. اگر از این مرحله عبور کنیم، باید بررسی کرد که چه موضوعاتی قابلیت مذاکره دارند، در چه حوزه‌هایی امکان مانور وجود دارد، چه مسائلی می‌توانند محور گفت‌و‌گو باشند و چه مواردی به عنوان خطوط قرمز ایران تعریف شده‌اند. به همین دلیل، بحث «تضمین» در مراحل پایانی مذاکرات مطرح خواهد شد، نه در ابتدای مسیر.

این تحلیلگر مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوالمبنی بر معنا و پیام تغییر آرایش نظامی منطقه همزمان با دعوت به مذاکره از سوی واشنگتن گفت: به اعتقاد من، دولت امریکا همزمان دو گزینه درگیری نظامی و مذاکره را مدنظر دارد و آرایش نظامی کنونی واشنگتن نیز با همین دو هدف انجام شده است.

ابوالفتح در ادامه تاکید کرد: در صورتی که مذاکرات به نتیجه مطلوب امریکا برسد، احتمال ورود به فاز نظامی کاهش خواهد یافت. اما اگر ایالات متحده به این جمع‌بندی برسد که راهی برای توافق با ایران وجود ندارد و در عین حال، حمله نظامی را کم‌هزینه ارزیابی کند، احتمال اقدام نظامی علیه ایران مطرح خواهد شد.

به باور ابوالفتح امریکا هم برای جنگ و هم برای مذاکره وارد منطقه شده و در همین راستا، بمب‌افکن‌های خود را مستقر کرده است. تفاوت دونالد ترامپ با سایر مقامات امریکایی در این است که او به صورت آشکار اعلام می‌کند که صلح، مذاکره و توافق را از طریق قدرت و فشار به دست می‌آورد. در همین راستا، اعمال تعرفه‌های تجاری نیز قابل ارزیابی است؛ او مدعی است که با افزایش تعرفه‌ها، سایر کشور‌ها را به پای میز مذاکره می‌کشاند.

این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفت: در مورد ایران نیز رویکرد مشابهی دنبال می‌شود. نمی‌توان گفت که واشنگتن صرفا به دنبال درگیری نظامی است یا استقرار تجهیزات نظامی تنها با هدف نمایش قدرت صورت گرفته است. هر دو هدف باید در کنار یکدیگر تحلیل شوند، چراکه راهبرد کنونی امریکا مبتنی بر ترکیب فشار نظامی و دیپلماتیک است.

حسن بهشتی‌پور: امریکا دنبال جنگ نیست، اما برای به دست آوردن امتیاز گزینه فشار را انتخاب کرده است

حسن بهشتی‌پور، پژوهشگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به سوال در باب اینکه چه پیش‌بینی از آینده تنش‌های تهران و واشنگتن با توجه به نامه‌نگاری‌های اخیر می‌توان داشت، گفت: امریکا با مذاکره غیرمستقیم مخالفت نمی‌کند. ترامپ نیز ترجیح می‌دهد از طریق مذاکره به اهداف خود برسد.

به باور بهشتی‌پور این طرف ایرانی است که باید برای افکار عمومی توضیح دهد چرا مذاکره مستقیم عقلانی، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست، اما مذاکرات غیرمستقیم نتیجه‌بخش و عاقلانه است؛ فراموش نکنیم ایران در دوره شهید رییسی این مسیر را انتخاب کرد و راه به جایی نبرد.

بهشتی‌پور در ادامه گفت: مساله دوم نیز در رسانه‌های امریکا مطرح شده که ترکیبی است از سیاست تهدید و تشویق به مذاکره تا از یکسو واشنگتن بتواند بدین طریق امتیاز بیشتری به دست آورده و از سوی دیگر به افکار عمومی در بخش دیپلماسی عمومی بگوید که واشنگتن اهل گفت‌و‌گو و پیدا کردن راه‌حلی از طریق دیپلماسی از موضع قدرت است. در این شرایط ایران نیز باید بر پیدا کردن راه‌حل‌ها از طریق گفت‌و‌گو‌های مقدماتی تاکید کرده و برای افکار عمومی دیپلماسی مقاومت را تبیین کند.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به دیگر سوال در باب احتمال انجام مذاکرات مستقیم میان تهران و واشنگتن گفت: تاکید می‌کنم امریکا برای رسیدن به خواسته‌های خود از هرگونه مذاکره استقبال می‌کند، اما مطلوب ترامپ نقش‌آفرینی شخصی و بهره‌برداری‌های شخصی برای دستاورد‌سازی است.

به باور بهشتی‌پور، اما رویکرد رسانه‌ای ایران در برابر امریکا دو اشکال اساسی دارد؛ اول آنکه برای افکار عمومی زیاده‌خواهی‌ها و تهدید‌های امریکایی‌ها برجسته می‌شود تا مثلا نشان دهیم که چرا نباید وارد مذاکره شد در حالی که اتفاقا رسانه‌ها باید به جای پرداختن به تهدید‌ها و بزرگ کردن چماق امریکایی، دیپلماسی مقاومت را تبیین کنند و نشان دهند ایران قادر است با این دیپلماسی به اهداف خود برسد.

بهشتی‌پور همچنین تاکید کرد که دادن پیام روشن به دنیا مبنی بر اینکه ایران دنبال جنگ نیست و می‌خواهد از طریق دیپلماسی به تحریم‌های ظالمانه علیه ملت ایران پایان دهد، گزاره مهمی است. در این میان انجام اصلاحات اقتصادی زیربنایی نیز مکمل موفقیت دیپلماسی مقاومت خواهد بود.

 این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در ادامه درباره مفهوم دیپلماسی مقاومت گفت: این واژه یک مفهوم گسترده است و به هیچ‌وجه محدود به مسائل هسته‌ای نمی‌شود. هدف اصلی آن، مقابله و خنثی کردن فشار حداکثری امریکا از طریق تحریم‌های حداکثری است. در واقع دیپلماسی مقاومت یک استراتژی چند وجهی است که شامل ابعاد مختلفی به شرح زیر می‌شود: بعد سیاسی و دیپلماتیک که یکی از موارد آن تقویت روابط با متحدان است. بدان معنا که ایجاد و تقویت روابط با کشور‌هایی که با سیاست‌های امریکا مخالف هستند یا از تحریم‌ها حمایت نمی‌کنند، می‌تواند به کاهش اثرات تحریم‌ها کمک کند. دوم استفاده از سازمان‌های بین‌المللی است که در این مورد نیز استفاده از سازمان‌هایی مانند سازمان ملل متحد برای محکوم کردن تحریم‌ها و تلاش برای لغو آنها ضروری است. سوم مذاکره و گفت‌و‌گو است؛ بدین شرح که تلاش برای مذاکره با امریکا و سایر کشور‌ها برای رسیدن به توافقاتی که منافع ایران را تامین کند، صورت گیرد.

به باور بهشتی‌پور مورد دوم اقتصادی است که خود مواردی را شامل می‌شود: اول تقویت اقتصاد مقاومتی به معنای کاهش وابستگی به نفت و توسعه بخش‌های دیگر اقتصاد مانند کشاورزی، صنعت و فناوری. مورد دوم توسعه تجارت با کشور‌های غیرتحریمی، به معنای افزایش تجارت با کشور‌هایی است که از تحریم‌ها تبعیت نمی‌کنند. مورد سوم نیز استفاده از ابزار‌های دور زدن تحریم‌هاست. به عبارتی دیگر به معنای استفاده از روش‌های قانونی و غیرقانونی برای دور زدن تحریم‌ها و تامین نیاز‌های اقتصادی کشور است.

این پژوهشگر مسائل بین‌الملل در ادامه به بعد نظامی و امنیتی دیپلماسی مقاومت اشاره کرد که این بعد نیز مواردی را شامل می‌شود از جمله افزایش توان بازدارندگی به معنای تقویت توان نظامی و امنیتی برای جلوگیری از هرگونه حمله احتمالی. مورد دوم نیز حمایت از گروه‌های مقاومت است به معنای حمایت از گروه‌های مقاومت در منطقه برای مقابله با نفوذ امریکا و متحدانش. بعد رسانه‌ای و فرهنگی نیز از دیگر ابعاد دیپلماسی مقاومت است که این بعد نیز شامل مواردی است؛ اول تبیین مواضع ایران برای افکار عمومی داخلی و بین‌المللی و مقابله با پروپاگاندای امریکا. مورد بعدی تقویت همبستگی ملی است که این عامل نیز می‌تواند منجر به ایجاد همبستگی ملی برای مقابله با تحریم‌ها و فشار‌های خارجی شود.

بهشتی‌پور در پاسخ به دیگر سوال  در باب تشریح چالش‌های احتمالی دیپلماسی مقاومت گفت: این چالش‌ها نیز شامل موارد متعددی خواهد بود از جمله محدودیت منابع که البته تحریم‌ها باعث محدود شدن منابع مالی و اقتصادی می‌شود که می‌تواند اجرای دیپلماسی مقاومت را دشوار کند. چالش بعدی نیز اختلاف‌نظر‌های داخلی است که اختلاف‌نظر در مورد تاکتیک‌ها و استراتژی‌های دیپلماسی مقاومت می‌تواند باعث تضعیف آن شود.

به باور بهشتی‌پور فشار خارجی یکی دیگر از چالش‌های دیپلماسی مقاومت است که در این راستا امریکا و متحدانش به اعمال فشار بر ایران ادامه می‌دهند که می‌تواند اجرای دیپلماسی مقاومت را پیچیده کند.

بهشتی‌پور در ادامه خاطرنشان کرد: در مجموع، دیپلماسی مقاومت یک استراتژی پیچیده و چند وجهی است که نیازمند یک رویکرد همه‌جانبه و هماهنگ است. موفقیت این استراتژی به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله: توانایی ایران در حفظ همبستگی داخلی، ایجاد روابط با متحدان و اتخاذ سیاست‌های اقتصادی و نظامی موثر.

این پژوهشگر مسائل بین‌الملل در پاسخ به سوال دیگر در باب احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و امریکا گفت: از نظر من شرایط تحمیل جنگ به ایران بیش از هر زمان دیگری است، اما تمام این تحرکات با هدف گرفتن امتیاز بیشتر از ایران در پای میز مذاکره است. آنها دنبال جنگ نیستند، اما اگر ایران سیاست تعامل با نظام بین‌الملل را در پیش نگیرد شاهد حملات به مراکز هسته‌ای ایران خواهیم بود.

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.