پیشنهاد روزنامه اصولگرا برای عبور از بحران‌ها

فرارو یکشنبه 17 فروردین 1404 - 13:01
«آنچه امروز می‌توان از آن دفاع کرد، میانه‌روی است؛ میانه‌روی در سیاست، در روشنفکری و در هرگونه کنش سیاسی و حتی انتقادی. جامعه ایران با چالش‌ها و موانع متعددی در رابطه میان دولت و ملت روبه‌رو است. در چنین شرایطی، هرگونه تندروی مانند ریختن نفت بر آتش بحران‌هاست. در شرایط فعلی، تندروی چیزی جز تخریب جامعه نیست. برای عبور از بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، چاره‌ای جز اتخاذ رویکردی متعادل نداریم.»

روزنامه فرهیختگان در یادداشتی با عنوان «میانه‌روی؛ مسیری برای بازگشت به جامعه» با توجه به وجود بحران‌های مختلف سیاسی و اقتصادی در کشور، سیاست پیش گرفتن میانه‌روی در رتق و فتق همه امور را راهکار ارتباط با مردم دانسته است.

این روزنامه در این زمینه نوشت: آنچه امروز می‌توان از آن دفاع کرد، میانه‌روی است؛ میانه‌روی در سیاست، در روشنفکری و در هرگونه کنش سیاسی و حتی انتقادی. جامعه ایران با چالش‌ها و موانع متعددی در رابطه میان دولت و ملت روبه‌رو است. در چنین شرایطی، هرگونه تندروی مانند ریختن نفت بر آتش بحران‌هاست. در شرایط فعلی، تندروی چیزی جز تخریب جامعه نیست. برای عبور از بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، چاره‌ای جز اتخاذ رویکردی متعادل نداریم. بنابراین، ضروری‌ترین تصمیم برای جامعه ایرانی در وضعیت کنونی، انتخاب راه میانه‌روی است که لازمه آن نیز تقویت مدارای سیاسی- اجتماعی است.

اما میانه‌روی از زمینه و بطن جامعه شکل می‌گیرد و معیار میانه‌روی باید از خود جامعه گرفته شود؛ بازگشت به جامعه، ضرورتی انکارناپذیر است. جامعه واجد ظرفیت‌هایی است که می‌تواند معیاری برای زیست اجتماعی متعادل فراهم کند. ارزش‌ها، باور‌ها، نگرش‌ها و نیاز‌های اجتماعی گروه‌ها و اقشار گوناگون جامعه به ما نشان می‌دهند که چگونه می‌توان چهارچوبی برای میانه‌روی ترسیم کرد. امروزه با تکثر جهان‌بینی‌ها و نگرش‌های مختلف در جامعه مواجهیم. در چنین فضایی، مدارا با این تنوع اجتماعی نه‌تنها راهی برای برون‌رفت از وضعیت کنونی، بلکه کلید ساختن جامعه‌ای پایدار است.

جامعه ایرانی با بحران‌های متعددی مواجه است؛ دشواری‌های اقتصادی، نابرابری‌های فزاینده، کاهش سطح رفاه عمومی، افزایش بی‌اعتمادی و ناامیدی اجتماعی و گسترش نارضایتی اجتماعی. در چنین فضایی، دو گرایش افراطی شکل گرفته است؛ عده‌ای که به تغییرات سریع و بنیادین باور پیدا کرده‌اند و گروهی به انفعال و پذیرش وضعیت موجود گرایش یافته‌اند. اما هیچ‌یک از این دو مسیر، راه‌حلی پایدار برای خروج از بحران‌ها عرضه نمی‌کنند. آنچه می‌تواند کشور را از این وضعیت دشوار خارج کند، رویکردی مبتنی بر میانه‌روی و الزامات آن یعنی گفت‌و‌گو، مدارا و اصلاحات تدریجی است.

اقتصاد ایران در سال‌های اخیر شرایط سختی را تجربه کرده است. تورم، بیکاری، رکود، کاهش ارزش پول ملی و افزایش هزینه‌های زندگی، فشار شدید و فزاینده‌ای بر اقشار مختلف جامعه وارد کرده است. در چنین موقعیتی، افکار عمومی نسبت به آینده اقتصادی بدبین شده و اعتماد مردم به تصمیم‌گیری‌های کلان کاهش یافته است. این شرایط، نه‌تنها بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشته، بلکه شکاف میان جامعه و حاکمیت را نیز بیش از پیش افزایش داده است. یکی از مهم‌ترین پیامد‌های جدی این وضعیت، افزایش طرد اجتماعی است. بسیاری از مردم، به‌ویژه جوانان و طبقات فرودست، احساس می‌کنند که عملاً در سیاست‌گذاری‌ها نادیده گرفته شده‌اند. نتیجه این وضعیت، گسترش ناامیدی، کاهش سرمایه اجتماعی و میل به مهاجرت است. اما آیا راه‌حل، تغییرات ناگهانی و بی‌برنامه است؟

به نظر می‌رسد اصلاحات اقتصادی باید واقع‌بینانه و مبتنی بر توان داخلی باشد. پس میانه‌روی در سیاست‌گذاری اقتصادی نیز ضرورت دارد. به این معنا که سیاست‌های کلان، متناسب با واقعیت‌های زندگی مردم و نیاز‌های جامعه تدوین شوند؛ به‌جای تصمیمات افراطی - چه در کنترل اقتصاد و چه در آزادسازی بی‌قیدوشرط - یک مسیر متعادل اتخاذ شود؛ فساد اقتصادی ریشه‌یابی شود و شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها افزایش یابد تا اعتماد عمومی بازگردد و به‌جای شعار‌های عوامانه، برنامه‌های عملی برای کاهش فقر و شکاف طبقاتی، ایجاد اشتغال و حمایت از تولید داخلی ارائه شود.

افکار عمومی تنها زمانی به سیاست‌های کلان اعتماد خواهد کرد که این سیاست‌ها، بازتابی از دغدغه‌های واقعی آنها باشد. وقتی جامعه احساس کند که سیاست‌گذاران درکی واقعی از مشکلات مردم ندارند، حتی اصلاحات مفید نیز با مقاومت عمومی مواجه خواهند شد. بنابراین، یکی از مهم‌ترین چالش‌های امروز دولت - ملت ایران، ناهماهنگی میان سیاست‌گذاران و افکار عمومی است. سیاست‌ها و تصمیمات بدون در نظر گرفتن روان‌شناسی اجتماعی، اغلب با مقاومت گسترده روبه‌رو می‌شوند.

باید توجه داشت که افکار عمومی نه‌تنها یک عامل منفعل نیست، بلکه می‌تواند در موفقیت یا شکست یک سیاست نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کند. در سال‌های اخیر، شکاف میان تصمیم‌گیران و جامعه عمیق‌تر شده است.

این شکاف از طریق نبود گفت‌وگوی واقعی، انحصار و محدودیت‌های رسانه‌ای و تلاش برای کنترل افکار عمومی از طریق روش‌های دستوری تشدید شده است. نتیجه این وضعیت، افزایش بدبینی عمومی و کاهش مشارکت اجتماعی بوده است. پس، میانه‌روی در سیاست‌گذاری اجتماعی نیز ضرورت دارد. به این معنا که افکار عمومی جدی گرفته شود و سیاست‌ها با درک واقعی از خواسته‌های مردم تنظیم شوند؛ گفت‌و‌گو جایگزین تقابل شود و فضا برای مشارکت واقعی جامعه در تصمیم‌گیری‌ها فراهم گردد؛ از سرکوب انتقادات و بی‌توجهی به خواسته‌های جامعه پرهیز شود و نقد‌های سازنده به‌عنوان یک فرصت اصلاحی در نظر گرفته شوند.

همچنین، یکی از مهم‌ترین پیامد‌های شکاف اقتصادی و بی‌اعتمادی عمومی، افزایش طرد اجتماعی است. طرد اجتماعی زمانی رخ می‌دهد که گروه‌ها و اقشاری از جامعه اعم از طبقات فرودست، جوانان، زنان، اقلیت‌های مذهبی و قومی و حتی برخی از نخبگان فکری و سیاسی، احساس کنند که در فرایند‌های تصمیم‌گیری نادیده گرفته شده‌اند و سهمی در اکنون و آینده کشور ندارند.

طرد اجتماعی تهدیدی برای همبستگی ملّی است و میانه‌روی می‌تواند به کاهش طرد اجتماعی کمک کند. در واقع اگر سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بر مبنای عدالت، شفافیت و مشارکت عمومی طراحی شوند، می‌توانند به بازسازی پیوند‌های اجتماعی کمک کنند.

در چنین شرایطی، روشنفکران و نخبگان فکری نیز می‌توانند نقش کلیدی در ترویج میانه‌روی، داشته باشند، اما متأسفانه، بخشی از روشنفکران نیز به دو قطب افراطی گرایش پیدا کرده‌اند؛ عده‌ای که فقط بر نقد‌های رادیکال تأکید دارند و گروهی که کاملاً به محافظه‌کاری منفعلانه روی آورده‌اند. این وضعیت باعث شده که روشنفکری ایرانی نتواند نقشی سازنده در مدیریت بحران‌های اجتماعی ایفا کند.

پس، میانه‌روی در روشنفکری نیز ضرورت دارد. به این معنا که روشنفکران به‌جای صرفاً انتقاد تند یا تأیید مطلق، توصیف‌ها و تحلیل‌های منصفانه و واقع‌گرایانه ارائه دهند؛ دچار احساسات‌گرایی و پوپولیسم نشوند؛ به همه اقشار جامعه و نه صرفاً گفتمان‌های نخبه‌گرایانه توجه کنند؛ و نقشی واسطه‌ای میان مردم و حاکمیت ایفا کنند و از طریق تعامل، به کاهش شکاف‌های اجتماعی کمک کنند، نه اینکه خودشان آتش‌بیار معرکه شوند. در دوره‌های بحران، اگر روشنفکران میانه‌روی نکنند، مخاطبان آنها به‌سوی دو قطبی‌های خطرناک و رادیکالیسم گرایش پیدا خواهند کرد. بنابراین، روشنفکری مسئولانه به‌عنوان یکی از ابزار‌های مهم میانه‌روی، می‌تواند به کاهش تنش‌ها و بازسازی اعتماد اجتماعی کمک کند.

در نتیجه، میانه‌روی، تنها مسیر معقول عبور از بحران‌هاست. ایران کنونی در نقطه‌ای حساس قرار دارد. شکاف‌های اقتصادی، بی‌اعتمادی عمومی و گسترش طرد اجتماعی، کشور را با چالش‌های پیچیده‌ای مواجه کرده است. در چنین شرایطی، راهی جز انتخاب مسیر میانه‌روی وجود ندارد. سیاست‌های افراطی، چه در حوزه اقتصاد و چه در عرصه اجتماعی، فقط باعث تشدید بحران‌ها خواهد شد.

تصمیم‌گیران سیاسی باید با اتخاذ میانه‌روی، افکار عمومی را جدی بگیرند، اصلاحات را با درک واقعیت‌های جامعه پیش ببرند و از قطبی‌سازی بیشتر جامعه بپرهیزند. اگر سیاست‌گذاران، نخبگان و روشنفکران بتوانند به‌سمت یک گفتمان میانه‌رو حرکت کنند، می‌توان امید داشت که ایران از چرخه بحران‌های پی‌درپی عبور کرده و به سمت توسعه‌ای پایدار و عادلانه حرکت کند.

نویسنده: مسعود زمانی‌مقدم، جامعه‌شناس

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.