عصر ایران ؛ خدیجه جعفری - انتخاب «رائد فریدزاده» در مقام ریاست سازمان سینمایی در دولت مسعود پزشکیان، حاوی این پیام به اهالی سینما بود که سینمای ایران از ریلگذاری فاجعهبار سه ساله گذشته خارج خواهد شد و به تنظیمات گذشته، دست کم دوران مطلوب حجتالله ایوبی، بازخواهد گشت و برای ایجاد تغییرات بزرگ همه نگاهها معطوف به شیوه جشنواره فیلم فجر بود.
با اینکه سید عباس صالحی وزیر دولت دوازدهم، هدایت وزرات ارشاد دولت چهاردهم را برعهده دارد اما سازمان سینمایی فعلی، با طرحریزی و سیاست گذاری وزیر ارشاد دولت دوازدهم هیچ شباهتی ندارد و همچنان سیاستهای اقلیتگرای دولت قبلی دنبال میشود.
مصداق این محافظهکاری در اجرای جشنواره چهل و سوم فجر مشهود است. تاسیس بخش جنبی خارج از مسابقه نشان داد که سیاستهای محافظهکارانه سازمان سینمای گذشته همچنان دنبال میشود و سینمای اجتماعی آلترناتیو، فرصت احیای مجدد نخواهد داشت.
نپذیرفتن فیلم «پیرپسر» در بخش مسابقه با دستاویزهای قانونی و آیین نامهای که میتوانست برگ برنده این جشنواره باشد، اسیر همان سیاستهای نمایشی سازمان سینمایی قبلی شد و حتی در بخش طراحی شده خارج از مسابقه فیلم نمایش داده نشد تا اهالی سینما تفاوت آشکاری میان مدیریت فریدزاده و خزاعی قائل نشوند.
منوچهر شاهسواری در جشنواره فیلم فجر بیش از آنکه دبیر سیاستگذار این جشنواره باشد نقش ضربهگیر دو جانبه را برای فریدزاده ایفا میکرد. شاهسواری با استفاده از ابزار صنفی بدنه قهرکرده از فجر را به این جشنواره بازگرداند و از طرفی یک سرویس دهنده واقعی به فیلمهای ارگانی بود.
در ادامه سیاستهای توجه به فیلمهای ارگانی، میراث قابل انکار مدیریت پیشین، طراحی نمایش آثار بخش جنبی با اینکه مورد استقبال رسانههای پایداری و نزدیک به جبهه اصولگرایان بود، اما برای سینماگران اجتماعی و بخش خصوصی حاوی یک پیام بود: شما همچنان برای سازمان سینمایی دردسرساز هستید و این سازمان طالب فیلمهای شما نیست."
اهدای جوایز به آثار ارگانی، راهبرد اصلی مدیریت پیشین سازمان سینمایی بود. با این حال در حوزه اکرانهای عمومی، روی نمایش پیوسته کمدیهای مبتذل و سرویس دهی به چند دفتر تولید خاص متمرکز بود . از این شرایط هر دو گروه مبتذل سازی تجاری و تولیدکنندگان ارگانی بسیار راضی بودند.
در جشنواره فیلم فجر «نهادنوازی» برجسته شد تا رئیس سازمان سینمایی، به واسطه تلفنهای گلایه آمیز صاحبان آثار ارگانی به وزیر ارشاد مورد ملامت قرار نگیرد.
قبل از آغاز سال نو، خبری به صورت شایعه در میان برخی رسانهها منتشر شد که حامد جعفری تهیه کننده انیمیشنهای سینمایی به عنوان رییس بنیاد سینمایی فارابی قرار است مشغول به کار شود.
انتشار خبر محتمل بودن حضور جعفری در بنیاد سینمایی فارابی بر تمام ارزیابی فعلی از نحوه عملکرد فریدزاده میتواند صحه گذارد. سوابق جعفری را در مقام یک تهیه کننده بررسی کنیم دو گزاره کاملا برجسته است، ارگانی بودن و ارگانیک بودن.
چهرههای ارگانی و ارگانیکی نظیر حامد جعفری شاید به نظر برسد که بر اساس ترسهای کاملا آشکار فریدزاده انتخاب میشوند.اما انتخاب جعفری را در مقام هدایت کننده بنیاد سینمایی فارابی نشات گرفته از سیاست وفاق است؟ این تصمیم ماحصلهای سیاست های بازدارنده فریدزاده است؟
از طرفی میتوان این احتمال را هم در نظر گرفت که او رئیس سازمان سینمایی است که بیش از آنکه مدیریت کند، توسط گعدههای شناخته شده سینمای اداره میشود.
اما میتوان بر اساس روابط رئیس سازمان سینمایی این حدس را مطرح کرد که حامد جعفری گزینه تحمیل شده اصولگرایان به سازمان است. چون در شکلی عجیب رسانههای همواره منتقد سازمان سینمایی غیرهمسو، معمولا رسانههای اصولگرایان و نزدیک به حاکمیت هستند.
هر کسی که نام حامد جعفری را در گوگل جستجو می کند با دیدن تصاویر او با چنین تحلیلی مواجه میشود که در پشت پرده فریدزاده، طی بده بستانهایی مشغول تبدیل سازمان سینمایی به شعبه دوم سازمان اوج است.
با این حال خبر شایعه حضور حامد جعفری در سازمان اوج در آخرین روزهای سال مطرح کردند تا واکنشهای رسانهای را مورد ارزیابی قرار دهند تا او به عنوان مدیر این سازمان در آغاز سال نو فعالیتش را در مقام رئیس بنیاد سینمایی فارابی آغاز کند.
رسانههای مستقل نیز در قبال این سیاستها سکوتکردهاند و رسانههای نزدیک به تفکر جعفری همچون ایام جشنواره روتیترها و تیترهایشان در مسیر تمجید از این سازمان سینمایی قرار دارد.