تقریبا یک هفته از انتشار آهنگ «عمو نورزو» به خوانندگی شهرام ناظری، آهنگسازی تهمورس پورناظری بر روی اشعار پوریا سوری گذشته است و در این مدت با واکنشهای مختلفی مواجه شده است.
گروهی این اثر را تحسین کرده و آنرا منطبق با شرایط زندگی کنونی مردم ایران دانسته و گروهی دیگر آنرا اثری مایوس کننده و غیرمسولانه قلمداد کردهاند.
کامبیز نوروزی حقوقدان نامآشنا در یاداشتی تند درباره ترانه عمو نوروز نوشت: « فارغ از ارزش موسیقایی آن که دندانگیر نیست، یک مرثیهسرایی مایوس و غیرمسوولانه است. اگرچه مایل نیستم در مورد آقای ناظری چنین تعبیری به کار برم، اما این ترانه نهتنها دور از واقعیتهای پنهان و آشکار جامعه ایران است، بلکه زهر ناامیدی در رگ جامعه میریزد.
این ترانه ادامه همان ادا و اصول منحط قدیمی است که آدم اهل هنر و اندیشه باید قیافه غمگین بگیرد و ذکر مصیبت کند تا بزرگیاش نمایان شود.»
یادداشت کامبیز نوروزی با انتقادهایی هم روبهرو شد و سایت تابناک در واکنش به آن نوشت: «شهرام ناظری، به عنوان هنرمندی که همواره پیوندی با مردم داشته، این بار نه از «شمس و مولانا» که از عمو نوروز میخواند تا فریاد بیپناهی جامعهای را بازتاب دهد که در توفان تورم، فساد و حکمرانی اقتصادی ناکارآمد، نفسهایش به شماره افتاده است.»
شهرام ناظری بدون ترید یکی از خوانندههای سرشناس معاصر ایران است که سبک و سیاق شخصی خود را دارد، که آلبومها و آهنگهای زیادی با اشعارمولوی، حافظ، فردوسی، خیام و ... منتشر کرده است و از این حیث در موسیقی سنتی و اصیل ایرانی جایگاهی ویژه برای خود دارد، مخصوصا آثاری که در آنها موسیقی را با شعر مولانا بهطور گسترده تلفیق کرد.
درکنار این رویه ناظری با وفاداری به ریشههای موسیقی سنتی، نوآوریهایی هم داشته است، از جمله همکاری با آهنگسازان مدرنی مثل پسرش تهمورس پورناظری و تلفیق موسیقی ایرانی با سازها یا سبکهای دیگر.
در این اثر اخیر هم که برگرفته از ملودی و ریتم موسیقی اصیل و فولکلور کردی است اتفاقا باز یک نوع دیگر از همین نوآوری دیده میشود که موسیقی را با شعر پوریا سوری درآمیخته است که او به عنوان یک شاعر دغدغهمند اجتماعی شناخته شده است.
روزنامه اعتماد سال 1391 مطلبی دربارهٔ کتاب «تناسخ به درخت» پوریا سوری نوشته بود و در آن آمده بود: «نکته قوت اشعار این مجموعه آنجایی است که حتی در کلاسیکترین اشعار به جای توصیف چشم و لب و… معشوق، با شاعری متفکر و دغدغههایی اجتماعی و فرهنگی روبه رو هستیم که با تعاملی سازنده با جامعه پیرامون، شعری از لحاظ محتوا بسیار فراتر از آنچه ذائقه عام و جشنوارههای دولتی میخواهند رقم میزند.»
از طرف دیگر هم شیوه آهنگسازی تهمورس پورناظری هم کاملا شناخته شده است و بسیاری از آثار او برپایه موسیقی اصیل و سنتی است که رویکردی نو و متفاوت در ارائه و ترکیب سازهای مختلف در آن مشخص است.
در آهنگ عمو نوروز ملودی و ریتم بر اساس یک رقص کردی بسیار قدیمی منطقه کرمانشاهان است به اسم «سه جار» که در آن منطقه بسیار معروف است و اتفاقا نکته جالب توجه این است که چنین اشعاری بر روی چنین ملودی و ریتمی قرار گرفته است که در زمان شادی و عروسی اجرا میشود.
نکته قابل توجه دیگر در ارائه این اثر موزیک ویدئو آن است، شاید اگر این آهنگ را فقط گوش دهیم به اندازهای که موزیک ویدئو آن را میبینیم به آن اندازه تاثیرگذار نباشد، اما ویدئو آن با تم خالی از رنگ و به شکل سیاه و سفید همراه با سردرگمی و ناراحتی افرادی که در آن میبینیم پیام آنرا ضریبی چند برابر میدهد.
به هر حال هنرمند هم از دل جامعه بیرون آمده است و زندگی شخصی و هنری او هم طبیعتا متاثر از اتفاقات جامعه است. بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... همگی بر جامعه و هنرمندان جامعه تاثیرگذار است.
اتفاقا این که هنرمند دردهای جامعه را بدون پرده نشان دهد یک ارزش محسوب میشود و این امر باعث میشود هرچه بیشتر به فکر راه حل باشیم، از مردم عادی گرفته تا مسولان.
برعکس نظر کامبیز نوروزی باید گفت آهنگ عمو نوروز یک کنش مسولانه در ارتباط با جامعه است. با استدلال این مایوس کننده است، نمیتوان و نباید چشمها را بر دردهای جامعه بست.