فرارو- مدیریت استرس در محیطهای کاری و زندگی شخصی، مهارتی اساسی است که میتواند به بهبود عملکرد و سلامت روان افراد کمک کند.
به گزارش فرارو به نقل از اینک، مدیریت استرس به یک مهارت حیاتی برای حفظ سلامت شخصی و بهرهوری حرفهای تبدیل شده است. اگرچه استرس اغلب منفی ارزیابی میشود، اما در واقع میتواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند. درک تفاوت میان استرس مثبت (یوسترس) و استرس منفی (دیسترس) میتواند به ما کمک کند تا جنبههای مثبت استرس را به کار گیریم و اثرات منفی آن را کاهش دهیم. دکتر راکل مارتین، روانشناس با تحصیلات عالی از دانشگاه هاروارد، در شبکات اجتماعی خود درباره مدیریت استرس به ویژه برای کودکان صحبت میکند. او در یکی از ویدیوهای خود اشاره کرد: «تغییرات همیشه از ناراحتی ناشی میشود. رشد از ناراحتی میآید. به چالش کشیدن خود با ناراحتی همراه است.» دکتر مارتین توضیح میدهد دو نوع استرس وجود دارد: یوسترس و دیسترس.
یوسترس یک نوع استرس مثبت است که میتواند شما را تحریک کند و عملکردتان را بهبود بخشد. این نوع استرس معمولاً با احساسات هیجان و رضایت همراه است، مانند شروع یک شغل جدید یا پذیرش پروژهای چالشبرانگیز که به آن علاقه دارید. در طرف دیگر، دیسترس نوعی استرس منفی است که میتواند موجب اضطراب، ناراحتی و کاهش عملکرد شود. این نوع استرس معمولاً از وضعیتهایی ناشی میشود که بهعنوان تهدید یا فشار زیاد، درک میشوند مانند تهدید از دست دادن شغل، عدم تعادل میان کار و زندگی، یا بار کاری بیش از حد. تفاوت اصلی میان یوسترس و دیسترس در تأثیر آنها بر سلامت و عملکرد شماست. یوسترس مفید است و میتواند منجر به رشد و انگیزه شود، در حالی که دیسترس مضر است و میتواند موجب اضطراب، کاهش عملکرد و اثرات منفی بر سلامت جسمی و روانی شما گردد.
در واقع هر دو نوع استرس، یعنی یوسترس و دیسترس، نقشهای حیاتی در مدیریت استرس دارند. یوسترس به شما کمک میکند تا انگیزهتان را حفظ کرده و به چالشها پاسخ دهید. این نوع استرس میتواند شما را به سوی اهدافتان هدایت کند و به شما انگیزه دهد تا به بهترین نحو عمل کنید. از سوی دیگر، دیسترس نشان میدهد که مشکلی وجود دارد که نیاز به توجه دارد. این نوع استرس میتواند شما را وادار کند تا اقدامات لازم را انجام دهید و راهحلهایی برای مشکل پیدا کنید. هم کارکنان و هم مدیران باید ابعاد مختلف استرس را درک کنند و بدانند که چگونه میتوانند سطح استرس خود را بهطور مؤثر مدیریت کنند. شناسایی یوسترس میتواند به شما کمک کند تا از انرژی مثبت آن بهرهمند شوید، در حالی که رسیدگی به دیسترس میتواند از تبدیل شدن آن به یک مشکل عمده جلوگیری کند. د دکتر مارتین همچنین اشاره کرد که وظیفه والدین محافظت از فرزندشان در برابر ناراحتی نیست، بلکه وظیفه آنها آمادهسازی کودک برای مقابله با آن است. همین وظیفه بهطور مشابه برای مدیران نیز صدق میکند.
مدیران نقشی اساسی در راهنمایی و همکاری با کارکنان دارند تا در مدیریت استرس و مقابله با فشارهای کاری موفق شوند. کارکنان باید مهارتهای لازم برای مدیریت استرس و بار کاری خود را بیاموزند و آنها را بهطور مؤثر بهکار گیرند. در بسیاری از موارد، کارکنان بهطور دائم بار زیادی از وظایف را میپذیرند و همواره تحت فشار هستند. به نظر میرسد که این افراد قادر به تنظیم سرعت خود نیستند. از سوی دیگر، برخی مدیران از بار کاری تیم خود بیخبرند و نمیدانند که از کارکنان چه انتظاراتی دارند. همکاری، اینجا بهوجود میآید. برگزاری جلسات خصوصی بهطور منظم برای پیگیری وضعیت کارکنان، ارائه بازخورد و ارائه راهنمایی، فرصتی است تا مسیر را اصلاح کرده و از دیسترس به یوسترس منتقل شویم. همچنین، این جلسات فرصتی برای آگاهی دادن به کارکنان از منابع موجود برای حمایت از سلامت روان و رفاه آنها مانند برنامههای کمک به کارکنان و خدمات مشاورهای است.
همانطور که دکتر مارتین اشاره کرد، همدلی سنگ بنای مدیریت مؤثر تیم است. مدیران باید بهطور فعال به تیم خود گوش دهند و جلسات منظم تک نفره برای بحث در مورد مسائل کاری و رفاه شخصی کارکنان برگزار کنند. ایجاد فرهنگی که ارتباط باز و اعتماد را ترویج کند میتواند به کاهش استرس کمک کند. باید توجه داشت که اهداف در ابتدا سال تعیین میشوند، اما واقعیت این است که اولویتها ممکن است تغییر کنند. مدیران باید توانایی اولویتبندی مجدد را داشته باشند و با تعریف دقیق اهداف اصلی و تأکید بر فعالیتهای با بیشترین تأثیر، تیم را به سمت دستیابی به اهداف هدایت کنند. انعطافپذیری در تنظیم مهلتها و تنظیم انتظارات، به کاهش استرس و جلوگیری از فرسودگی شغلی کمک میکند. مدیران باید با درک هر فرد در تیم، کارها را بهطور منصفانه بین اعضای تیم تقسیم کنند و همچنین افراد را به یادگیری مهارتهای جدید و تقویت قابلیتهایشان ترغیب کنند تا در مواقع شلوغی بتوانند از یکدیگر حمایت کنند.
در نهایت، مدیریت انتظارات یکی از اصول کلیدی است. زمانی که تیم از انتظارات و دلایل آن آگاه باشد، احساس کنترل و آگاهی پیدا میکند که به کاهش استرس و افزایش بهرهوری کمک میکند. در نهایت، مدیریت استرس در محیط کار، بهویژه در مواجهه با فشارهای روزمره و چالشهای پیچیده، نیازمند رویکردی استراتژیک و هوشمندانه است. مدیران باید نقش راهنمایی و همدلی را بر عهده بگیرند و با شناخت و مدیریت صحیح استرسها، از کارکنان خود حمایت کنند. این روند نه تنها باعث افزایش بهرهوری و کارایی میشود، بلکه به سلامت روان و رفاه فردی کارکنان نیز کمک میکند.