شمال نیوز: بیژن ایرانی/ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به تازگی در موضع گیری جنجالی که با بازتاب های گسترده ای نیز همراه شده، از در پیش بودن مذاکرات مستقیمِ ایران و آمریکا در سطوح عالی، در مسقط عمان خبر داده است. وی مدعی شده که این مذاکرات از روز شنبه آینده آغاز خواهد شد و در عین حال گفته که حصول توافق در قالب این مذاکرات به نفع ایران خواهد بود. این در حالی است که در نقطه مقابل، ایران هرگونه مذاکره مستقیم با واشینگتن را رد کرده و تاکید نموده که شکلِ مذاکرات صرفا غیرمستقیم خواهد بود.
سید عباس عراقچی وزیر خارجه ایران هم گفته فرصت و آزمون خوبی پیش آمده و اکنون توپ در زمین آمریکاییها است. در این میان، برخی به طور خاص یک سوال را مطرح می کنند و آن هم این است که چرا ترامپ تا این حد روی گزاره مذاکرات مستقیم با ایران مانور می دهد؟
اول اینکه ترامپ و تیم متحدش در قدرت، در ابتدا فکر می کردند که زمین بازی را آن ها در رابطه با تهران چیدهاند. از این رو، آن ها دوگانه مذاکره یا جنگ را پیش روی ایران قرار دادند. به زعم آنها اگر ایران مذاکره را انتخاب می کرد این به معنای ضعف و تسلیم کشورمان بود و اگر گزینه جنگ را انتخاب می کرد، هم در بُعد داخلی و هم بین المللی، با چالش های جدی رو به رو می شد.
با این حال، ایران به نحوی هوشمندانه زمین بازی را تغییر داد و مذاکره غیرمستقیم را مورد تاکید قرار داد. در این چهارچوب، ایران هم به جهان این پیام را مخابره کرد که اهل گفتگو و تعامل است و از جنگ و تنش استفبال نمیکند و هم به ترامپ و ترامپیست ها این پیام را داد که بنا ندارد در زمین طراحی شده از سوی آن ها گام بگذارد و قواعد بازی را خود می چیند. البته که پیشتر نیز تهران پالسی معنادار را در رابطه با رویکرد فعال خود به مذاکره و مواجهه با ترامپیست ها مخابره کرده بود.
در این راستا، ترامپ نامه خود را از کانال امارات به ایران رساند اما ایران، از کانال عمان یعنی همان کانال ارتباطی که مورد اعتماد وکشورمان است جوابِ ترامپ را داد. اکنون نیز قرار است مذاکرت غیرمستقیم در مسقط عمان برگزار شود. از این رو، اینکه شاهدیم ترامپ مدام بر مذاکرات مستقیم تاکید دارد، به نوعی تلاش وی برای فرار از این واقعیت است که ایران تاکنون در زمین مطلوبِ او بازی نکرده است.
نکته دوم اینکه تاکیدات ترامپ بر مذاکرات مستقیم با ایران آن هم در شرایطی که تهران آن را رد کرده، تا حد زیادی با شخصیت و فلسفه سیاسی کنش های ترامپ نیز همخوانی دارد. از یاد نبریم که ترامپ یک تاجر و شخصیتی رسانه ای است که صرفا از رهگذر تولید جنجال است که بقای خود را تضمینشده می یابد.
البته او صرفا در مورد ایران نیز این رویکرد را ندارد و اکنون می بینیم که در طیف متنوعی از موضوعات بینالمللی، ترامپ بیش از اینکه روی قدرت و توانمندی های خود و کشورش حساب کرده باشد، معطوف به شانتاژهای تبلیغاتی و رسانه ای است. از این رو، او با طرح یک ادعای خیالی در مورد انجام مذاکرات مستقیم با ایران، به نوعی سعی در جنجال سازی و زعم خودش هدایت مذاکرات به سمت و سویی دارد که مطلوب وی و متحدانش است.