دونالد ترامپ در دیدار با نتانیاهو، خبر از آغاز مذاکرات ایران در روز شنبه داد. هرچند برخی از رسانهها در داخل ابتدا این اظهارات ترامپ را جوسازی رسانهای خواندند اما بعد از ساعاتی این خبر توسط مقامات ایرانی نیز تائید و گفته شد روز شنبه در مسقط پایتخت عمان مذاکرات غیر مستقیم برگزار میشود. البته که این اطلاعرسانی نه از بابت صداقت آمریکا بلکه بدلیل خصوصیت شخصیتی ترامپ است که زیستاش در رسانه است و هر دستاوردی را برای فروش و عرضه به مدیا میخواهد. همین مسأله وارد مذاکره شدن با چنین فردی را بسیار مشکل میسازد. اصل یک مذاکره به محرمانگی آن است بویژه آنکه طرفهایی وجود دارند که مذاکره میان تهران و واشنگتن را به زیان منافع و اهداف شوم خود میدانند.
سابقه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا به دولت سیزدهم بر میگردد که به نتیجه نرسید و به گفته حجتالاسلام نبویان «حتی با تحویل ۴ زندانی قرار بود ۶ میلیارد دلار بدهی کره به ایران پرداخت شود اما به جای انتقال پول با هواپیما به ایران سیاست اشتباه واریز به حساب در قطر انجام شد» و تیم مذاکرهکننده هستهای ایران نتوانست دستاوردی از آن مذاکرات داشته باشد و هنوز یک دلار از آن پول به دست ایران نرسیده است.
امروز رفتن ایران پای میز مذاکره از این جهت است که ترامپ سعی داشت از ایران چهرهای ضد مذاکره و دیپلماسی بسازد و با بهانه دستیابی ایران به سلاح هستهای و ایرانهراسی اجماع جهانی علیه کشورمان ایجاد کند. بنابراین هدف اولیه ایران از ورود به مذاکرات راستیآزمایی نیت واقعی آمریکا درباره حلوفصل پرونده هستهای است. البته برخی از مقامات ایران بارها هشدار دادهاند که اگر ایران مجبور شود و راههای پیش روی خود بسته ببیند ممکن است دکترین هستهای خود را تغییر دهد. بنابراین آغاز این مذاکره نشانهای از عقلانیت ایران در تعامل با جامعه جهانی است و در صورت وجود اراده واقعی از سوی آمریکا، امکان دستیابی به نتایج مثبت وجود دارد..
اما آنچه که سرنوشت این مذاکرات را نامعلوم میسازد رفتار ترامپ و اظهارات متناقض و سیاستهای متغیر اوست. نگاه تهران نیز به رفتارهای گذشته ترامپ همچنان با بدبینی همراه است.
از سوی دیگر، تاکنون هیچ کشوری تجربه مذاکره با ترامپ را نداشته و پیش از این نیز ثابت کرده که تنها به دنبال یک عکس یادگاری برای شوآف رسانهای است و نه حل موضوع. همچنانکه به صورت غیرمنتظره درباره شروع مذاکرات ایران وآمریکا خبر میدهد و به دروغ آنرا مذاکره مستقیم مینامد. از نظر ایران شکل مذاکره، مهم نیست آنچه که اهمیت دارد، جدیت طرفین و نیات و اراده آنها در رسیدن به توافق دارای اولویت است و نه مستقیم و غیر مستقیم بودن آن.
با این حال سه سناریو پیش روی مذاکرات مسقط است. حالت اول اینکه ترامپ به دنبال عکس یادگاری باشد و با همین مذاکره بدون نتیجه، جشن پیروزی بگیرد. در این صورت نه جنگی میشود و نه تحریمها برداشته میشود و مسائل مشکلات بین دو کشور همچنان باقی میماند.
سناریوی دوم، اراده ترامپ برای حل موضوع است. همچنانکه عراقچی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران نیز تأکید کرده است «آمریکا این شانس را دارد که بالاخره یک رئیس جمهور صلح داشته باشد. » دراین صورت ضمن اینکه ایران صلحآمیز بودن صنعت هستهای خود را ثابت میکند، آمریکا نیز تحریمها علیه ایران را لغو خواهد کرد.
برای رسیدن به حالت سوم که علی لاریجانی اخیراً آنرا مطرح کرده است یعنی «امکان تعریف منافع اقتصادی مشترک بین ایران و آمریکا» راه زیادی پیش رو است و با توجه به سابقه بدعهدی آمریکا چنین سناریویی دور از دسترس است، مگر آنکه ترامپ، در عمل نیز تفاوت خود را با دیگر رؤسای جمهور آمریکا ثابت کند و بدون آنکه افسار خود را دست صهیونیستها بدهد از فرصت ایران برای پروژههای اقتصادی خود بهره ببرد.
البته ایران ثابت کرده که برای تمام گزینهها آماده است چه جنگ و چه مذاکره. همچنانکه رسانههای اسرائیلی اعتراف کردهاند: «ما سرگرم تعرفهایم، ایران پدافند میسازد، تهدید نظامی را دور میکند و تحریمها را با مذاکره خنثی میسازد. »
حال باید منتظر ماند و دید که آیا تیم ترامپ در انجام مذاکره جدی و با حسن نیت است و آیا آنکه این مذاکرات منافع ایران را تأمین میکند یا خیر؟ البته داشتن ابتکارعمل، هوشمندی و داریت در مذاکراه نیز در گرفتن نتیجه مؤثر خواهد بود.
همچنانکه تیم دیپلماسی دولت چهاردهم تاکنون با استفاده از تجربه ۸ سال دولت روحانی و با پرهیز از دوگانه دیپلماسی و میدان، توانسته بحرانها و مسائل خود را رتق و فتق کند و حال با همین استراتژی یک فرصت تاریخی برای بازسازی سیاسی، اقتصادی، معیشتی و دیپلماتیک کشور پیش روی خود دارد.