به گزارش همشهری آنلاین، کیهان نوشت: دبیرکل سابق کارگزاران با انکار همه واقعیت تاریخی پیرامون فاجعه برجام گفت: مذاکره با آمریکا باید به نتیجه برسد، نه اینکه مثل دوران جلیلی هیچ اتفاقی نیفتد.
خبرنگار خبرآنلاین به کرباسچی گفته است: «به محض اعلام مذاکرات، فضاسازی علیه مذاکرات هم آغاز شده. مثلاً یکی از نمایندههای مجلس هشدار داده که آمریکاییها به تعهدات خود پایبند نبودند. به عنوان مقدمه تحلیل خود را بفرمایید.
کرباسچی در پاسخ میگوید: خوب باید مواظب باشند، اینکه حرف بدی نیست. اما باید دید با چه مقصودی میگویند. اگر واقعاً دنبال این هستند که گرفتاری برای مملکت درست شود و مذاکره نشود و همینگونه این وضعیت بحرانی «اقتصادی» و «روانی» مردم ادامه پیدا کند، خلاف است؛ اما اگر منظور واقعاً این باشد که تیم مذاکرهکننده دقت داشته باشند در تنظیم مطالب و در صحبتها حرف بدی نیست.
او در ادامه میافزاید: شاید نگاه آنها به همین تیمی است که قبلاً زمان آقای جلیلی و زمان آقای رئیسی بود و مدام میرفتند و برمیگشتند و هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ فقط میرفتند آنجا و وقت جلسه بعدی را تعیین میکردند. نباید اینگونه باشد، مذاکره باید طوری باشد که به نتیجه برسد.
مدیرمسئول روزنامه هم میهن همچنین در پاسخ این سؤال که به نظر شما نظام چقدر در پیشبرد این مذاکرات اراده دارد؟، گفت: اگر اراده نداشت که به اینجا منتهی نمیشد که جواب نامه را بدهند. نمیدانم مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات چقدر در ماهیت آن تاثیرگذار باشد، اما به هرحال با اصل مذاکره موافقت شده است. همین تبادل نظر، مذاکره و بیرون آمدن از فازهای امنیتی و نظامی تاثیرگذار است. همین امروز یک آرامش و به اصطلاح یک اعتمادی در بازار سرمایه و مبادلات ارز و طلا ایجاد شد که نشان میدهد بسیاری از مشکلات ناشی از جو روانی جامعه است. حالا درست است که اینها یقه آقای همتی بیچاره را گرفتند، او هم مقداری در دفاع از خود کوتاه آمد و آقای پزشکیان هم مقداری عنایت لازم را نداشت، اما معلوم است که با دو تا جمله که آن سمت دنیا گفته میشود و یک توئیت در ایران، ناگهان ۱۰-۱۵ درصد دلار و طلا پایین میآیند و بازار سرمایه یک جانی میگیرد.
کرباسچی افزود: این نشان میدهد که بسیاری از معضلات اقتصادی و گرفتاریهای ما روانی است. در واقع، بخش عمدهای از این مسائل مربوط به همین تشنجی است که یک عده دوست دارند دائماً همین شعارها را در مجلس و جاهای دیگر بدهند. اما از نظر مردم که میخواهند به آیندهشان اعتماد و زندگی آرامی داشته باشند این وضعیت مطلوب نیست.
درباره سخنان کرباسچی گفتنی است که اولاً در کمیسیون بررسی برجام، ظریف ادعا کرده بود تحریمها با برجام لغو میشود و آقای جلیلی با ارائه اسناد و شواهد دقیق کارشناسی ثایت کرده بود که تحریمها لغو نمیشود. گذر زمان ثابت کرد کدام طرف درست میگوید و چه کسی در توهم به سر میبرد. در حالی که آقایی روحانی ادعا کرده بود در روز اجرای توافق همه تحریمهای مالی و بانکی و اقتصادی لغو (و نه تعلیق) میشود و ظریف مدعی بود آمریکا نمیتواند توافق را زیر پا بگذارد و از توافق خارج شود، آمریکا به سادگی آب خوردن، توافق را پس از گرفتن همه امتیازات نقد زیر پا گذاشت و 850 تحریم در مرور زمان به 2 هزار تحریم رسید. این روند اسباب سرشکستگی بیسوادهای مغرضی مانند کرباسچی که امروز هم به جای شرمندگی و عذرخواهی از مردم، با دکتر جلیلی درشتی میکنند!
ثانیاً آقای کرباسچی مثل خیلی از هم طیفان مثلاً زرنگ خود، داستان را از میانه و اواخر آن تعریف میکند و به مشکلات اقتصادی که به مردم فشار میآورد استناد میکند و لغو تحریمها را چاره کار میداند. اما عمداً خود را به فراموشی میزند که دولت مورد حمایت او به نام لغو همه تحریمها و آوردن صدها میلیارد دلار پول بلوکه شده و سرمایه خارجی و بینیاز کردن مردم از پول یارانه، رکورد چند دههای تورم را شکست، رشد اقتصادی را منفی کرد، خزانه را خالی نمود و صدها هزار میلیارد تومان تعهد مالی و بدهی باقی گذاشت.
او نمیگوید مدعیان کاربلدی سیاست بینالملل و توافق فتحالفتوح(!) توافق فاجعهباری را امضا کردند که به تعبیر آقای صالحی « نه یک معاهده است، نه یک توافقنامه، بلکه تفاهم است»!!
بر اساس این فاجعه حقوقی که میتوان جنازه آن را به عنوان یک عبرت و توافق بسیار بد در آکادمیهای حقوق و روابط بینالملل تشریح کرد، طرف ایرانی متعهد به تکالیفی کاملاً الزامآور شد تا جایی که حتی جنازه آن (به عنوان قربانی طرف غربی و مقابل تعهد) میتواند به واسطه تعبیه مکانیسم ماشه، برای ایران دردسرساز باشد! اما برای طرف غربی هیچ الزام و تعهدی ایجاد نکند. بلکه شورای امنیت نیز که قطعنامهاش بنا بوده تضمین توافق باشد، نمیتواند نقش حمایتی از ایران ایفا کند، اما ضمناً با ماشه مذکور میتواند به نفع طرف غربی نقضکننده توافق عمل کند تا تحریمها یکجا و خودکار برگردد! امثال کرباسچی اگر سواد یا صداقت و حیا داشتند، امروز به جای لغزخوانی باید به خاطر قبول چنان توافقی و شرطی کردن اقتصاد به شیطنتهای غرب، از مردم عذرخواهی میکردند و دیگر به سمت اظهارنظر درباره این قبیل مسائل کارشناسی نمیرفتند. اما خب! تمام هنر این حضرات پر ادعا و بیمایه و آلوده به نفوذ این است که فیگور کاربلدی و دانشمندی بگیرند و ادای آدمهای دارای اعتماد به نفس را دربیاورند.
ثالثاً در دوران مدیریت جدید همین طیف، استارت افزایش قیمت ارز با حذف سامانه نیمایی زده شد.