حُکمای سرزمین پارس و گاو خشمگین آمریکایی

عصر ایران جمعه 22 فروردین 1404 - 14:16
حُکمای ایران توانستند با اقتدار و انعطاف سیاسی، مذاکرات با طرف غربی و همچنین چین و روسیه را مدیریت کنند؛ امری که بر فضای سیاسی داخلی ایران نیز تأثیر گذاشت و شکاف و تنش میان محافظه ‌کاران مخالف مذاکره و اصلاح ‌طلبان مدافع آن را عمیق‌تر ساخت.
از: عمادالدین الحمرونی "استاد جغرافیایی سیاسی در پاریس"
مترجم: علی منتظری
 
روز شنبه ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در مسقط، هیئت ایرانی به سرپرستی وزیر امور خارجه، آقای عباس عراقچی، مذاکرات غیرمستقیمی را با هیئت آمریکایی به ریاست فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در امور خاورمیانه، درباره پرونده هسته‌ای ایران برگزار خواهد کرد.
 
نخستین تفاهم هسته‌ای میان ایران و غرب به سال ۲۰۰۳ بازمی‌گردد؛ زمانی که بیانیه‌ای با عنوان "بیانیه سعدآباد" در تهران صادر شد. این بیانیه پس از دیداری میان وزیر امور خارجه وقت ایران، کمال خرازی، و وزرای خارجه سه کشور اروپایی (تروئیکای اروپا) منتشر گردید. بر اساس این بیانیه، ایران به‌صورت داوطلبانه متعهد شد که غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کرده و به بازرسان بین‌المللی اجازه دهد از تأسیسات هسته‌ای تازه‌ تأسیس آن زمان در نطنز بازدید کنند. در مقابل، فرانسه، بریتانیا و آلمان تعهد کردند که پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع ندهند.
 
در ۲۴ فوریه ۲۰۰۴، ایران در بروکسل توافق‌ نامه‌ای با اروپایی‌ها امضا کرد که بر اساس آن متعهد شد ساخت سانتریفیوژها را متوقف کرده و تولید قطعات یدکی لازم برای این دستگاه‌ها را به حالت تعلیق درآورد. ریاست هیئت مذاکره‌کننده ایرانی را حسن روحانی بر عهده داشت و در مقابل، خاویر سولانا ریاست هیئت اروپایی را بر عهده داشت.
 
اما سومین توافق میان دو طرف، در ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ در پاریس امضا شد. در این توافق نیز ایران به ‌صورت داوطلبانه متعهد شد که تمامی فعالیت‌های هسته‌ای خود، از جمله غنی‌سازی اورانیوم، ساخت دستگاه‌ها و تأسیسات مرتبط، و همچنین تولید آن‌ها را به حالت تعلیق درآورد. افزون بر آن، تمامی آزمایش‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای نیز متوقف شد. در مقابل، کشورهای اروپایی وعده دادند که عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی را بپذیرند.
 
مذاکرات بیش از ده سال در شرایط و تحولات ژئوپولیتیکی طوفانی ادامه یافت و ایران پس از اشغال افغانستان و سپس عراق توسط آمریکا، بیش از پیش در محاصره نظامی و امنیتی قرار گرفت؛ به‌ گونه‌ای که ایالات متحده به همسایه ایران تبدیل شد و دست‌کم ۲۰۰ هزار سرباز آمریکایی در مرزهای شرقی ایران با افغانستان و غربی‌اش با عراق مستقر بودند. حضور نظامی آمریکا نگرانی‌های ایران را از احتمال هدف قرار گرفتن پس از عراق و افغانستان افزایش داد، به‌ ویژه پس از آن‌ که رئیس‌جمهور وقت آمریکا، جورج بوش پسر، ایران را به همراه کره شمالی و عراق در محور شر قرار داد و در سپتامبر ۲۰۰۲ از دکترین امنیت ملی جدید آمریکا با عنوان «مکتب بوش» پرده برداشت.
 
حُکمای ایران توانستند با اقتدار و انعطاف سیاسی، مذاکرات با طرف غربی و همچنین چین و روسیه را مدیریت کنند؛ امری که بر فضای سیاسی داخلی ایران نیز تأثیر گذاشت و شکاف و تنش میان محافظه ‌کاران مخالف مذاکره و اصلاح ‌طلبان مدافع آن را عمیق‌تر ساخت.
 
دور دوم مذاکرات در استانبول در سال ۲۰۱۲ یکی از مهم‌ترین مراحل مذاکرات بود؛ چراکه پایه‌های گفتگو میان دو طرف را تثبیت کرد. در پایان این دور، کاترین اشتون (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) حق ایران در غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت شناخت، مشروط بر پایبندی به محدودیت‌هایی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تعیین می‌کند، و در مقابل، مشوق‌های اقتصادی مطرح شد که مذاکرات درباره آن ادامه یافت.
 
در دور دوم مذاکرات آلماتی (آوریل ۲۰۱۳)، گروه ۱+۵ پیشنهاد خود را تجدید کرد و وعده داد بخشی از تحریم‌ها علیه ایران را لغو کند؛ به شرط آنکه ایران سه اقدام انجام دهد: تعلیق همه فعالیت‌های هسته‌ای در تأسیسات فردو، پذیرش بازرسی‌های بیشتر از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، و از بین بردن اورانیوم غنی‌شده با غنای ۲۰ درصد.
 
مذاکرات در انتظار نتایج انتخابات ریاست‌ جمهوری ایران در تابستان ۲۰۱۳ متوقف ماند. پس از اعلام پیروزی حسن روحانی و تغییر تیم مذاکره‌ کننده، دور جدیدی از مذاکرات در نیویورک (سپتامبر ۲۰۱۳) آغاز شد. پس از آن، دو دور مذاکره در ژنو (۷ و ۸ نوامبر ۲۰۱۳) برگزار شد، در حالی‌که مذاکرات محرمانه‌ای میان واشنگتن و تهران با میانجی‌گری عمان در جریان بود. این مذاکرات در دور سوم ژنو (۲۰ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۱۳) علنی شد و در همان دور، اعلام شد که دو طرف به توافق موقت دست یافته‌اند.
 
جمهوری اسلامی ایران موفق شد برنامه هسته‌ای خود را حفظ کرده و حق ایران در غنی‌سازی و توسعه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیزش را از سوی جامعه بین‌الملل به رسمیت بشناساند.
 
این توافق به‌عنوان یک پیروزی دیپلماتیک و استراتژیک مهم برای ایران در برابر اسرائیل و متحدان عرب آن زمان تلقی شد. در نتیجه، این کشورها تلاش کردند آن را با فشارهای امنیتی، اقتصادی، رسانه‌ای و سایر ابزارهای جنگ نرم به شکست بکشانند. آن‌ها همچنین برای رسیدن دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال ۲۰۱۷ فعالیت کردند، و او در ۸ مه ۲۰۱۸ رسماً خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای با ایران را اعلام کرد. این روند در نهایت به ترور سردار قاسم سلیمانی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۲۰ منجر شد؛ اقدامی که به منزله اعلام جنگ تلقی شد.
 
ایران توانست از این جنگ پیچیده ، به ‌واسطه استحکام نهادهای خود، و همچنین درایت و شجاعت رهبری که در وجود حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (دام ظله) متجلی است، و نیز پایداری مردم ایران با وجود شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی ، عبور کند.
 
برای دونالد ترامپ، ایران همچنان پرونده‌ای ناتمام از دوران نخست ریاست‌جمهوری‌اش به شمار می‌رود. کارشناسان و نزدیکان ترامپ نگران آن هستند که ایران به ‌زودی به مقدار کافی اورانیوم برای ساخت یک کلاهک هسته‌ای جنگی دست یابد.
 
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تخمین زده است که ذخایر ایران از اورانیوم غنی‌شده تا سطح ۶۰ درصد، به اندازه‌ای است که در صورت غنی‌سازی تا سطح نهایی، می‌تواند برای ساخت حدود شش بمب هسته‌ای کافی باشد. ترامپ در روزهای آغازین بازگشت به قدرت، سیاست پیشین خود یعنی «فشار حداکثری» بر ایران را از سر گرفت.
 
ترامپ ۲۰۲۵ با ترامپ دوره اول تفاوت دارد: او هیجانی‌تر، با اعتماد به ‌نفس بیشتر و در باور خود قوی‌تر شده است و چنین می‌پندارد که ایران امروز به هدفی آسان تبدیل شده است. او احتمال می‌دهد که بتواند برنامه هسته‌ای ایران را با گشایش اقتصادی، لغو تحریم‌ها و ادغام ایران در چرخه اقتصادی و تجاری جهانی و تسهیل سرمایه‌گذاری خارجی معامله کند. از همین رو، دوست نزدیک خود، استیون چارلز ویتکوف – میلیاردر آمریکایی، سرمایه‌گذار، توسعه‌دهنده املاک و وکیل – را انتخاب کرده است؛ کسی که بنیان‌گذار و رئیس گروه ویتکوف است.
 
رهبری ایران، سناریوی حمله نظامی دوجانبه آمریکا و اسرائیل را در نظر دارد و برای آن بازدارندگی لازم را آماده کرده و به همه طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی هشدارهای لازم را داده است، گرچه احتمال وقوع چنین حمله‌ای ضعیف است؛ زیرا شرایط منطقه‌ای و جهانی به نفع آمریکا نیست، هرچند رسانه‌هایش تهدید می‌کنند و نیروهایش را بسیج می‌کند. افزون بر این، ترامپ یک معامله‌ گر است، نه یک جنگ ‌طلب، و همچون تاجری عمل می‌کند که به‌دنبال رسیدن به یک توافق با تهران است.
 
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در مقاله‌ای که روز سه‌شنبه در روزنامه "واشنگتن پست" منتشر شد، نوشت: «ایران، گشایش ترامپ به‌ سوی خود را تلاشی واقعی برای شفاف‌ سازی مواضع و گشودن پنجره‌ای به‌ سوی دیپلماسی می‌بیند.» او همچنین نوشت: «ما نمی‌توانیم تصور کنیم که رئیس‌جمهور ترامپ بخواهد به رئیس‌جمهور آمریکایی دیگری تبدیل شود که درگیر یک جنگ فاجعه‌ بار دیگر در خاورمیانه شود.»
 
اکنون پرسش اینجاست: آیا حکمای سرزمین پارس خواهند توانست گاو خشمگین آمریکایی را رام کنند و پنجره‌ای برای بازگشت به مذاکرات دیپلماتیک جدی بگشایند تا به توافقی دست یابند که منافع عالی ملی را حفظ کرده و تحریم‌ها را لغو کند؟ عباس عراقچی و هیئت ایرانی دارای تجربه فنی و دیپلماتیک گسترده‌ای در این زمینه هستند و می‌توانند رمز بازی استیو ویتکوف را بشکنند؛ چراکه آمریکا، که اکنون در وضعیت ورشکسته و غرق در بدهی‌های سنگین قرار دارد، بیش از هر زمان دیگری به توافقی با ایران نیاز دارد تا از شدت‌گیری اقدامات نتانیاهو و همراهانش جلوگیری کرده و خود را برای مقابله با اژدهای چینی آماده کند.
پاریس، 11 آوریل 2025

 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.