گروه فرهنگ خبرگزاری فارس؛ حوزه تاریخ: در روزهایی که مزین است به نام فناوری ملی هستهای و درست در زمانی که آمریکا و همپیمانانش همه تلاششان را خرج تضعیف برنامه هستهای ایران میکنند، مرور تاریخ هستهای شدن ایران راهگشاست و عبرتآموز؛ تاریخی که گواهی میدهد همین آمریکایی که حالا همه هم و غمش توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران و محدودکردن آن است، روزگاری خودش حامی پروپاقرص هستهای شدن پهلوی بود چون پای پول و منفعت خودش در میان بود. شاید بعد از خواندن این چند خط توی دلتان به سبک نقی معمولی بگویید مگه میشه؟ مگه داریم؟ این گزارش جمعوجور خلاصهای از هزارتوی تاریخ است که هم برای مردم ایران و هم برای دولتمردان در آستانه مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا عبرتآموز است و پیدا میکند پرتقال فروش را!
تاریخ می گوید تاسیس مرکز اتمی دانشگاه تهران در سال 1335 اولین قدم ایران برای استفاده از علم و تکنولوژی هسته ای بود. اما نه به پیشنهاد خودش که به پیشنهاد آمریکا. یکی دو سال بعد از تاسیس مرکز اتمی دانشگاه تهران هم، آمریکا پیشنهاد ساخت یک رآکتور اتمی را داد. در آن سال ها آمریکا حامی پر و پا قرص هسته ای شدن ایران بود. اصلا آمریکا بود که پای اولین رآکتور اتمی را در ایران باز کرد. پیشنهاد ساخت رآکتور اتمی توسط آمریکا در ایران در سال هایی مطرح شده بود که آمریکا هیروشیما را با بمب هسته ای بمباران کرده بود و آیزنهاور برای رد گم کردن و تطهیر چهره آمریکا در فضای بین الملل، «طرح اتم برای صلح» را مطرح کرد تا دید مردم دنیا را نسبت به انرژی هسته ای تغییر دهد. این تطهیر چهره آنقدر برای آمریکا مهم بود که برای تبلیغ انرژی هسته ای مثلا صلح آمیز و تبلیغ طرح اتم برای صلح، پیشنهاد هسته ای شدن را به ایران داد اما به یک شرط، به شرطی که خودش همه کاره باشد و ایران هیچ کاره.
اخراج کارشناسان ایرانی در حساس ترین مرحله نصب اولین راکتور اتمی در ایران!
رآکتور اتمی، سوخت هسته ای می خواست. آمریکا تامین سوخت هسته ای این مرکز را گردن گرفت و سوخت هسته ای با غنای 93 درصد را برای اولین رآکتور اتمی ایران تامین کرد. در حالی که اورانیوم با درصد غنای 90 درصد اورانیوم تسلیحاتی بود.خاطره ای از دكتر علي اصغر آزاد از بنيانگذاران سازمان انرژي اتمي ايران در خصوص راه اندازی رآکتور اتمی دانشگاه تهران نقل شده که پیام های پیدا و پنهان بسیاری دارد؛ «طبق قرار داد بين دانشگاه تهران و كمپاني A.M.F كليه عمليات نصب ماشين آلات و وسايل كنترل راكتور بعهده كمپاني بود و كليه كارهاي ساختماني بناي راكتور به عهده مقاطعه كاران ايراني .از زمان آغاز کار همه روزه تعداد محدودی از کارشناسان ایرانی عملیان نصب رآکتور را دنبال می کردند اما در آخرین و حساس ترین مرحله نصب، بدون هیچ مقدمه ای کارشناسان ایرانی از محوطه رآکتور اخراج شدند و اجازه حضور به آنها داده نشد. حتی ابلاغ شد که دفتر کارشناسان ایرانی به فضای باز خارج مرکز منتقل شود. از آن روز تا زمانی که عملیات نصب تمام شد و آماده تحویل به مرکز اتمی شد، کارشناسان ایرانی اجازه ورود به محدوده را پیدا نکردند.»
دلار دلارش کنید و خرج ما کنید تا برایتان 23 نیروگاه هسته ای بسازیم
از سال 1353 دولت وقت ایران، سرعت انجام فعالیتهای هستهای را افزایش داد. قیمت نفت هم به دلیل شوک نفتی در سال 1973 افزایش پیدا کرد و ایران آنقدر دست و بالش پر شد که قرارداد ساخت 23 نیروگاه اتمی را با کشورهای آمریکا و فرانسه و آلمان امضا کرد و نهتنها صدا از هیچ یک از این کشورها در نیامد و چوب لای چرخ ایران نگذاشتند بلکه استقبال هم کردند و حتی به ایران این توصیه را هم نکردند که به کجا چنین شتابان! زیربنای صنعتی کشورت در حال حاضر توان توسعه هستهای با این سرعت را ندارد. در آن سالها پهلوی رویای ساخت 23 نیروگاه اتمی با ظرفیت 23 هزار مگاوات را داشت اما صفر تا صد روی آمریکا و اروپا حساب کرده بود و نقش خودش هیچ بود. هیچِ هیچِ هیچ و پول زیادی در جیب آمریکا میرفت. فقط یکی از پروژهها 6 میلیارد دلار عاید دولت آمریکا میکرد.
اگر پول هسته ای شدنت جیب من را پر کند، من هستم!
ایران اختیار صفر تا صد ساخت نیروگاههای هستهای را به آمریکا و کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان داده بود مثلاً در یکقلم در سال 1353 برای ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم یک میلیارد دلار به فرانسه داد. آمریکا و غرب که سالهاست سر ساخت نیروگاههای هستهای با ایران چانهزنی میکنند و از هیچ تلاشی برای محدودکردن فعالیتهای هستهای ایران و نابودکردن آن فروگذار نمیکنند . چپ و راست میگویند ایران با منابع غنی نفتی و گازی نیازی به نیروگاه هستهای ندارد، چطور میشود که با رؤیاپردازی هستهای ایران قبل از پیروزی انقلاب هیچ مخالفتی نمیکنند که هیچ، ایران را تشویق هم میکنند؟ قبل از انقلاب، طرف قرارداد ساخت همه نیروگاههای هستهای، آمریکا و اروپا بودند و آمریکا و فرانسه و آلمان بیشترین سهم را داشتند. در این سالها آمریکا و اقمار وابسته به آمریکا دندانتیز کرده بودند برای جذب دلارهای بیحدوحصر کشوری که به آن میگفتند جهان سوم و از کنارش حسابی میخوردند و جیبهایشان را پر میکردند. مثلاً فقط از یک قرارداد 6 میلیارد دلار ایران به جیب آمریکا میرفت. از طرفی ایران هم پیمان با آمریکا بود. رابطه نزدیک با رژیم صهیونیستی داشت و با قدرتمندترین کشور بلوک شرق یعنی شوروی همجوار بود و همه این دلایل کافی بود برای اینکه آمریکا مشتاق باشد ایران را هستهای کند اما به این شرط که پول هستهای شدن ایران در جیب خودش برود و فرمان انرژی هستهای ایران دست او باشد تا هر جایی که میخواهد به نفع خودش از آن بهرهبرداری کند. به این شرط در آن زمان با هسته ای شدن ایران موافقت می کرد.
*حالا که ما نیستیم، هسته ای بی هسته ای!
انقلاب اسلامی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی به پیروزی رسید، عملیات ساخت نیروگاهها هم متوقف شد و آمریکا و غربیها دبه کردند و همه تعهدات خودشان را فراموش کردند. البته ایران هم اجازه نمیداد سیر تا پیاز امکانات و منابع را دست آمریکاییها بدهد. جنگ تحمیلی هم که شروع شد، آمریکا و غرب، عراق را شانتاژ کردند تا به تأسیسات هستهای موجود در ایران حمله کند. این وسط صدام هم سنگ تمام گذاشت و در چند نوبت حمله، آسیبهایی به ساختمانهای موجود وارد شد. اما این تازه آغاز راه پر فراز و نشیب هستهای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
*ما می توانیم
ایران بعد از 8 سال جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی و هزار و یک مشکل ریز و درشت دیگر توسعه آرام هستهای تحت نظارت آژانس بینالمللی را این بار نه با اتکا به غرب و اروپا که باتکیهبر توان داخلی از سر گرفت اما آمریکا و اروپا، ماه و خورشید و فلک را به کار گرفتند که جلوی پیشرفت ایران را بگیرند که هستهای نشود. از فشار و تحریم اقتصادی و ترور دانشمندان گرفته تا انواع امتیازات رنگارنگ به کشورهای غربی برای محدودکردن دانش هستهای ایران و انواع حملههای سایبری و خرابکارانه. اما بعد از سال ها تلاش و مرارت، بالاخره در 20 فروردین 1385 خبر دستيابى ايران به فناورى غنىسازى اورانيوم و راهاندازی يك زنجيره كامل غنیسازی توسط سانتريفيوژهاى ساخت ايران اعلام شد و مثل توپ صدا کرد.