روزنامه اعتماد: متاسفانه شاهد تداوم رفتارهای ناپسند و زننده در ورزشگاههای کشورمان هستیم؛ رفتارهایی که نه تنها به دور از شأن ورزش و اخلاق پهلوانی است، بلکه به کرامت انسانی نیز خدشه وارد میکند.
موضوع فحاشی به علیرضا بیرانوند دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه تراکتور در استادیومهای مختلف کشور به یک پدیده تکراری و آزاردهنده تبدیل شده است. در این میان، نقد فحاشی به خانواده هر فردی به خصوص در فضای ورزشی امری بدیهی و ضروری است و هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، اما فراتر از این نقد اخلاقی لازم است به تحلیل و بررسی ریشههای این پدیده و واکنشهای نامناسب به آن نیز پرداخته شود. نکته اول و بسیار مهم گستردگی این فحاشیهاست. وقتی میبینیم که از بازیهای ملی تا مسابقات لیگ برتر در شهرهای مختلفی مانند تهران و یزد و اراک و هر ورزشگاه دیگری، بیرانوند مورد هجوم فحاشی تماشاگران قرار میگیرد ادعای مضحک خداداد عزیزی، سرپرست تیم تراکتور مبنی بر اینکه چند نفر اجیر شدهاند تا بیایند به بیرانوند فحش بدهند به کلی بیمعنا و توهین به شعور مخاطب است.
آیا واقعا تصور میشود که در هر ورزشگاهی در سراسر کشور، عدهای سازمانیافته و با صرف هزینه اندک قادر به ایجاد این حجم از فحاشی هستند؟ این ادعا نه تنها غیرمنطقی است بلکه تلاش برای فرافکنی و سادهسازی یک مشکل ریشهدار است. واقعیت این است که این فحاشیها اگرچه ناپسند و محکوم هستند، اما نشات گرفته از احساسات خودجوش و خشم انباشته شده بخشی از هواداران فوتبال است که دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. نکته دوم، اظهارات عجیب و قابل تامل دادرس، رییس کمیته استیناف فدراسیون فوتبال است. وی در اظهارنظری عجیب عنوان کردهاند که «اگر رای پرونده بیرانوند را صادر میکردیم، به او فحش نمیدادند؟» این سخن نه تنها بیربط و غیرمنطقی است، بلکه نشاندهنده عدم درک صحیح از وظایف و مسوولیتهای کمیته استیناف و همچنین پدیده فحاشی در ورزشگاههاست. اولا، صدور رای پرونده بیرانوند وظیفه قانونی و سازمانی کمیته استیناف بوده و ارتباطی به احتمال فحاشی یا عدم فحاشی تماشاگران ندارد. کمیته استیناف باید براساس قوانین و مقررات به پروندهها رسیدگی کرده و رای خود را صادر کند فارغ از اینکه این رای چه واکنشی را در بین هواداران به دنبال داشته باشد. این کمیته نباید تصمیمات خود را برمبنای پیشبینی واکنشهای احتمالی هواداران تنظیم کند. وظیفه آنها اجرای قانون و عدالت است نه مهندسی افکار عمومی. ثانیا، حتی اگر فرض کنیم که صدور رای میتوانست تاثیری بر رفتار هواداران داشته باشد باز هم تاخیر یکساله در صدور رای پرونده بیرانوند هیچ توجیهی ندارد. کمیته استیناف به جای فرافکنی و ربط دادن فحاشی به عدم صدور رای باید پاسخگوی تاخیر غیرقابل قبول خود باشد. این تاخیر طولانی نه تنها بیاحترامی به حقوق باشگاهها و بازیکنان است، بلکه به بیاعتمادی هواداران به سیستم قضایی فوتبال نیز دامن میزند. وقتی کمیته استیناف میگوید که رای بعد از پایان لیگ صادر میشود این پیام را به هوادار منتقل میکند که رسیدگی به پروندهها در فوتبال ایران جدی گرفته نمیشود و تصمیمات مهم به دلایل گوناگون به تعویق میافتند. در شرایط فعلی، متاسفانه بخشی از هواداران پرسپولیس احساس میکنند که حق تیمشان در پرونده بیرانوند ضایع شده است. این احساس، چه درست باشد چه غلط، به دلیل تاخیر طولانی در صدور رای و ابهامات موجود در پرونده در بین آنها شکل گرفته است. در چنین فضایی، برخی هواداران ممکن است به شکل نادرست و غیرقابل قبولی خشم و نارضایتی خود را با فحاشی به بازیکن مورد نظر ابراز کنند. در واقع آنها تصور میکنند وقتی نهادهای قانونی در انجام وظایف خود ضعیف عمل میکنند خود باید اعمال قانون کنند!
باید توجه داشت که این رفتار به هیچوجه قابل توجیه نیست و ما قویا مخالف هرگونه فحاشی و رفتارهای توهینآمیز در ورزشگاهها هستیم و هدف از این متن، نه توجیه فحاشی، بلکه روشنگری و تحلیل ابعاد مختلف این پدیده است. لازم است خداداد عزیزی و سایر تصمیمگیرندگان فوتبال ایران، به جای سادهانگاری و فرافکنی به ریشهیابی مشکلات و اتخاذ تدابیر مناسب برای بهبود فضای ورزشگاهها بپردازند.
مسوولان فدراسیون فوتبال هم باید به وظایف خود عمل کرده و از اظهارات غیرمسوولانه و بیربطی که به تنشها دامن میزند، خودداری کنند. حل مشکل فحاشی در ورزشگاهها نیازمند رویکردی جامع و همهجانبه است که شامل آموزش، فرهنگسازی، اجرای قاطعانه قوانین و پاسخگویی مسوولانه نهادهای ذیربط باشد.