به گزارش خبرآنلاین، شبکه اطلاعرسانی افغانستان در تحلیلی پیرامون مذاکرات ایران و آمریکا در عمان نوشت:
رشد فزاینده چین در سالهای پسین، اژدهای زرد را به اصلیترین تهدیدکننده هژمونی آمریکا در سالهای آینده بدل کرده است و طبیعی است که آمریکا، تمام امکانات و تلاش خود را در مسیر مهار چین به کار گیرد.
مواجهه با چین، انرژی و منابع زیادی را از آمریکا مصرف خواهد کرد و حجم هزینههای تحمیلی بر آمریکا به حدی است که هرگونه درگیری مستقیم آمریکا در یک جنگ مغلوبه با ایران (که خود مستلزم تقبل هزینههای بسیار کمرشکن خواهد بود) در حکم خودکشی است.
هرچند که شاید چین و روسیه از درگیری احتمالی ایران و آمریکا ناخشنود نباشند (چون میتواند یک سرعتگیر مهم در مسیر آمریکا به حساب بیاید) اما ایران و آمریکا هم با درک دقیق شرایط حاکم بر مناسبات بینالملل، علیرغم شاخ و شانه کشیدن برای یکدیگر، به خوبی واقفند که وقوع جنگ، به نفع هیچ یک از طرفین نیست و هر دو را آسیبپذیر خواهد نمود. با توجه به همین مسأله، به نظر میرسد که وقوع جنگ مستقیم و مغلوبه میان ایران و آمریکا، چندان محتمل نیست.
با درنظرداشت همین مطلب، به نظر میرسد مذاکرات میان طرفین که در عمان برگزار شد، علیرغم اینکه گفته شده با موضوع تواناییهای هستهای ایران است، بیش از آنکه در بردارنده گفتوگو پیرامون این مسأله باشد، به مسائلی فراتر از آن مرتبط بوده است.
آنچه که این گمانه را تقویت میکند این نکته است که مذاکرهکننده آمریکایی، هیچ تخصصی پیرامون مسائل فنی هستهای ندارد و اگر قرار بود این مذاکرات، پیرامون چینن موضوعی باشد، علیالقاعده باید یک مذاکرهکننده متخصص در مسائل فنی، چنین ماموریتی را عهدهدار میشد.
به هر صورت، موضوع مذاکره هرچه که باشد، اگر مذاکرات کنونی میان آمریکا و ایران با موفقیت به سرانجام برسد، احتمالا باید انتظار داشته باشیم که در بدل گشایشهای اقتصادی و سیاسی که آمریکا برای ایران قائل خواهد شد، ایران در سیاست تمایل به شرق خود تغییر ایجاد کند.
بر فرض که این مذاکرات به نتیجه هم نرسد، باز بعید است در شرایطی که آمریکا در مسیر یک تقابل تمام عیار با چین قرار دارد، خود را درگیر یک جنگ با شرایط باخت باخت با ایران کند.
اما آمریکا میتواند همچنان از ابزار تحریمهای کمرشکن از یکسو و تلاش برای ناامنسازی داخلی در ایران با استفاده از گروههای نیابتیاش استفاده نماید. اینجا است که نقش طالبان در همسایگی ایران به عنوان ظرف اصلی تحولات شرورانه برجسته میشود.
طالبان ظرفیت این را دارند که با فضا دادن به گروههای مختلف تروریستی، کل منطقه را به آشوب بکشند و از این حیث، یک ابزار بسیار کارآمد در دست آمریکا هستند. ابزاری که به دلیل ماهیت استخباراتی خود، ذاتا امکان تبدیل شدن به یک مجموعه آرام و کم خطر را ندارند حتی اگر ایران و روسیه و چین، با دست خود، کوزههای عسل در دهان این موجود بگذارند.
نکته پایانی این که عدم وقوع جنگ میان ایران و آمریکا تنها در یک صورت ممکن است دستخوش دگرگونی شود.
وقوع یک حادثه غیرمترقبه همراه با شیطنت، برای مجبور ساختن ایران و آمریکا به یک درگیری تمام عیار نظامی، ممکن است بتواند تمام فرضیههای فوق را به چالش بکشد. حادثهای که فقط اسرائیل قادر است آن را طراحی و اجرا کند و در یک اقدام دیوانهوار، واقعهای را رقم بزند که ایران و آمریکا ناگزیر از صفآرایی نظامی برابر یکدیگر شوند.