فرارو- شاید نام حسن صباح را به وفور شنیده باشید، اما نام جانشین او را یا نشنیده یا کمتر شنیدهاید؛ این جانشین تا یک سال پس از سقوط قلعه الموت در برابر هلاکوخان پایداری کرد و سپس قلعهی تاریخی آن که در این مقاله دربارهاش صحبت میکنیم با سقوط مواجه شد.
به گزارش فرارو، سال ۴۸۹ هجری بود که کیابزرگ امید جانشین حسن صباح شد. در تاریخ جهانگشا آمده است که «کس به لمسر فرستاد و بزرگ امید را بخواند و به جای خویش تعیین کرد.» و آن کس کیا بزرگ امید بود که حتی سه پسر پس از او نیز به فرمانروایی رسیدند و نام «بزرگ» تا سال ۵۵٩ ق در تاریخ اسماعیلیان باقی ماند. در تمام این دوران که بزرگها در الموت فرمانروایی میکردند، یک قلعه داشتند و آن لمبسر بود.
ساختار این قلعه به صورتی بود که اسماعیلیان حتی پس از سقوط الموت توانستند تا یک سال در برابر هلاکو مقاومت کنند، بدون اینکه غذا یا آب کم بیاورند. در این نقطه پرسشی به وجود میآید؛ قلعه لمبسر چه ویژگیهایی داشت و حالا از آن چه باقی مانده است؟ در ادامه این مطلب نه تنها به این پرسشها پاسخ میدهیم بلکه همسفر به اسماعیلیان چرخی حوالی تاریخ آن دوران در الموت خواهیم زد.
در دل کوههای سرسخت الموت، قلعهای استوار و سترگ به نام لمبسر، که روزگاری نهفقط یک دژ نظامی، بلکه مرکز قدرت، ایمان و مقاومت بود. این قلعه که تاریخ بنای آن به پیش از اسلام بازمیگردد، در دورهای از تاریخ ایران به یکی از مهمترین سنگرهای فکری و نظامی اسماعیلیه بدل شد.
سرنوشت قلعه لمبسر با نامی گره خورده است: کیا بزرگ امید رودباری. او از شاگردان برجسته حسن صباح و جانشین وفادار او بود. با تسخیر این قلعه در سال ۴۸۹ هجری قمری، کیا بزرگ امید آن را به دژی نفوذناپذیر بدل کرد و بیست سال در آن سکونت گزید. لمبسر، در زمان او نهتنها دژ نظامی بلکه پایتختی پنهان برای جنبش اسماعیلیه بود؛ قلعهای که به "کلید قلاع گیلان" معروف شد.
در زمان سلطنت او، حملههای مکرر سلجوقیان از شرق، بهویژه توسط سلطان سنجر، نتوانست اقتدار این دژ را بلرزاند. کیا بزرگ امید توانست نهتنها از این حملات جان سالم بهدر ببرد، بلکه با بهرهگیری از خلأ قدرت پس از مرگ سلطان محمود، دامنه نفوذ خود را تا شمال گسترش دهد و با خاندانهای رقیب مانند باوندیان و علویان درآویزد.
با مرگ او در سال ۵۳۲ هجری، لمبسر همچنان در اوج بود؛ دژی که در سایهاش اسماعیلیان ۱۷۰ سال تمام، تاختوتازهای زمان را تاب آوردند. حتی پس از سقوط قلعههای دیگر به دست مغولان، لمبسر یک سال تمام در برابر ارتش هولاکوخان ایستادگی کرد. سرانجام، نه با شمشیر، بلکه با شیوع وبا درون دژ، آخرین مدافعان این سنگر تاریخی از پای افتادند و مغولان بر آن چیره شدند.
امروز، بقایای قلعهای که روزگاری قلب تپنده مقاومت اسماعیلیان بود، همچنان بر بلندای صخرههای الموت ایستادهاند؛ گواهی از شکوه، ایمان، و پایداری. قلعه لمبسر فقط یک بنای سنگی نیست، روایتی است از مردانی که در برابر طوفان تاریخ ایستادند و تا واپسین لحظه، باورشان را زمین نگذاشتند.
لمبسر یکی از مهمترین و مستحکمترین قلعههای تاریخی ایران است که در منطقهی الموت غربی، شمال شرق شهر رازمیان و در استان قزوین واقع شده است.
این دژ که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، پس از قلعه حسن صباح دومین قلعه مهم اسماعیلیه به شمار میرود و به لحاظ استحکام و موقعیت جغرافیایی، حتی از قلعه الموت نیز مقاومتر بوده است.
ساختار معماری آن به گونهای است که از سه طرف با پرتگاههای غیرقابل عبور و از یک سو با زمینی مسطح احاطه شده، و دو رودخانه نینهرود و لمهرود آن را همچون جزیرهای در دل کوهها در برگرفتهاند.
قلعه لمبسر نه تنها نقش نظامی کلیدی برای اسماعیلیه ایفا میکرد، بلکه به نظر میرسد مکانی برای ذخیره منابع، آموزش نیروها و فرماندهی دفاعی منطقه بوده است. نام این قلعه از ترکیب واژگان محلی گرفته شده و به معنای «بلندی صاف و هموار» است، که با شکل فیزیکی محل احداث آن کاملاً تطابق دارد.
برای رسیدن به قلعه لمبسر، ابتدا باید از شهر قزوین وارد جادهی زیبای الموت شوید و در دو راهی معلمکلایه–علیآباد، مسیر معلمکلایه و سپس قلعه الموت را ادامه دهید. پس از رسیدن به شهر رازمیان، حدود ۱۰ دقیقه دیگر با خودرو به سمت شمال شرق حرکت کنید تا به پای کوه برسید.
مسیر تا پای کوه ماشینرو است، اما از آنجا باید مسیر پیادهروی نسبتاً ملایمی را طی کنید. سازمان میراث فرهنگی در سالهای اخیر با ترمیم بخشی از راههای قلعه، پلههای سیمانی و آهنی برای دسترسی راحتتر گردشگران ساخته تا بازدید از این دژ تاریخی با سهولت بیشتری انجام شود.
قلعه لمبسر با وسعتی بیش از ۶ هکتار، بزرگترین دژ منطقه الموت بهشمار میرود و در ارتفاع ۱۲۲۵ متری از سطح دریا بر فراز کوهی مشرف بر درهی عمیق رودخانه نینهرود ساخته شده است.
معماری قلعه، نمونهای درخشان از مهندسی نظامی در دل طبیعت کوهستانی البرز است. ساخت آن با استفاده از مصالح بومی همچون سنگ و ملاط ساروج، بناهایی بسیار مقاوم پدید آورده است.
برخی قسمتها از ساروج یکپارچه تشکیل شده که ترکیبی از سنگ، آهک و خاکستر بوده و به استحکام فوقالعاده آن افزوده است. قلعه دارای طول ۴۸۰ متر و عرض ۱۹۰ متر است و سه قلعه کوچکتر، ورودیهای شرقی آن را محافظت میکردند.
ضخامت دیوارها در برخی بخشها تا ۱۰ متر میرسد و این ویژگی بههمراه وجود پرتگاههای طبیعی اطراف، قلعه را به دژی تقریباً تسخیرناپذیر تبدیل کرده است.
• بخش شمالی: جایگاه فرمانروای قلعه بوده و دیوارهایی به قطر ۱۲۰ سانتیمتر دارد. ساختمانهای اصلی قلعه نیز در همین قسمت، در محدودهای به طول ۳۵ متر و عرض ۲۵ متر قرار داشتهاند.
• بخش غربی: دارای بارویی کماستحکامتر بهسبب وجود پرتگاههای عمیق طبیعی است. در این قسمت، بر فراز هر برآمدگی کوه، برجهایی کوچک ساخته شده که فاصله آنها حدود یک متر است و نقش دفاعی داشتهاند.
• بخش شرقی: سالمترین و بلندترین باروی قلعه با ارتفاعی حدود ۱۰ متر در این قسمت قرار دارد که برای دیدهبانی بسیار مناسب بوده و دید وسیعی به اطراف دارد. این بخش مشرف به رودخانه است و محل استقرار اصلی محافظان بهحساب میآمده است.
• بخش جنوبی: دروازه جنوبی قلعه که نسبت به دروازه شمالی ۱۵۰ متر پایینتر قرار دارد، از سالمترین بخشهای قلعه باقیمانده است. این دروازه شامل دو ورودی پیدرپی با اختلاف ارتفاع شش متر بوده که با برجهای بلند و طاقهای سنگی محافظت میشدهاند. راه دسترسی به در دوم بهصورت مارپیچ طراحی شده و اتاق نگهبانی نیز در این بخش دیده میشود.
یکی از شگفتانگیزترین بخشهای قلعه لمبسر، سیستم آبرسانی آن است. آب مصرفی قلعه از طریق آبرویی که از رودخانه نینهرود منشعب میشد، تأمین شده و در آبانبارهایی که در دل سنگ بهصورت مکعب مستطیل تراشیده شده بودند، ذخیره میگردید. این آبانبارها ابعادی در حدود ۵ متر طول، ۱ متر عرض و ۱ متر عمق داشتند و در شرایط محاصره، نیاز ساکنان را بهخوبی تأمین میکردند. همچنین انبارهای ذخیره غلات در جنوب و شرق قلعه ساخته شده بودند که نشاندهنده برنامهریزی دقیق برای مقاومت در برابر محاصرههای طولانی است.
کاوشهای باستانشناسی اخیر نیز اطلاعات تازهای درباره بخشهای مختلف قلعه ارائه کردهاند. از جمله کشف ردیفی از اتاقهای مستطیلی با کاربری انبار و سربازخانه، شناسایی برج مدوری در غرب قلعه و کشف آثاری، چون سفالهای اسگرافیاتو، کاشیهای فیروزهای، آبی، سفید و سیاه از دوره اسماعیلیان تا صفوی. همچنین یک قطعه فلزی موسوم به «قطب» از اجزای اسطرلاب نیز در این منطقه یافت شده که اهمیت علمی و نجومی قلعه را در دوره اسماعیلیه نشان میدهد.
اگر بهدنبال اقامتگاهی نزدیک به قلعه لمبسر هستید، روستاهای اطراف بهترین انتخاباند. اقامتگاههای بومگردی این منطقه با فضایی ساده و دلنشین، شما را با سبک زندگی سنتی مردم الموت آشنا میکنند. از غذاهای محلی گرفته تا معاشرت با مردم مهماننواز منطقه، همه چیز شما را به دل یک تجربه ناب روستایی میبرد.
برای لذتبردن از قلعه لمبسر و طبیعت اطرافش، بهتر است در فصلهای معتدل مثل بهار و اوایل تابستان به این منطقه سفر کنید. طبیعت کوهستانی و سرسبز الموت در این زمانها، زیباییاش را تمامقد به نمایش میگذارد. اگر به دنبال آبوهوایی خنک و منظرهای چشمنواز هستید، این فصلها را از دست ندهید.
قلعه لمبسر در منطقه رازمیان قزوین قرار گرفته است و از انجایی که بر روی کوه و نقاطی بلند ساخته شده، حتی در این زمانه کمتر جایی در نزدیکی آن قرار دارد. البته رودخانههایی که آن را در بر گرفتهاند همچنان زیبا و پرآب بوده و محل جذابی برای پیکنیکهای ما در دل طبیعت هستند. اما، اگر بخواهیم در یک روز به چند جای مختلف سر بزنیم در نزدیکی لمبسر و در فاصلهای یک الی یک ساعت و نیمه میتوانیم جاذبههای گردشگری فراوانی را پیدا کنیم که چندی از آنها را در ادامه معرفی میکنیم.
روستای کامان که در مسیر جاده قزوین به الموت قرار دارد، یکی از جاذبههای گردشگری معروف قزوین و منطقه الموت بوده که در تمام فصول سال میزبان گردشگران است. این روستای کوهستانی و ییلاقی با باغهای گیلاس سرسبز و مناظری دیدنی، فضایی آرام و دلنشین دارد.
خانههای سنتی روستا با بالکنهای چوبی که به گلدانهای شمعدانی آراسته شدهاند، به زیبایی خود افزودهاند. مردم این روستا به کشاورزی، کرباسبافی و جوالبافی مشغولاند. روستای کامان همچنین با داشتن پیست اسکی، مقصدی ایدهآل برای علاقهمندان به ورزشهای زمستانی و برف است.
برای رسیدن به این روستا، باید وارد جاده قزوین به بهرامآباد شوید و پس از عبور از پارک راجین و روستای زرشک، به دو راهی کامان برسید. فضای روستا با درختان میوه و بیدهای بلند، به همراه نسیم دلانگیز و مه غلیظ، فضایی رؤیایی را به وجود میآورد. در فاصله ۵ کیلومتری از روستا و نزدیک به دره الموت، چشمهای زلال و پرآب قرار دارد که گردشگران بسیاری را به خود جذب میکند.
در منطقه کوهستانی الموت، چشمههای فراوانی وجود دارد که زیبایی خاصی به این نواحی بخشیدهاند. یکی از این چشمهها، سرچشمه نینهرود است که از دل سنگهای شمال روستای ویار میجوشد و به آبشارهای زیبا در منطقه الموت تبدیل میشود. همچنین سرچشمه خاررود که در روستای رشکین قرار دارد، یکی دیگر از چشمههای پرآب و زلال این منطقه است. طبیعت اطراف خاررود بسیار بکر و چشمنواز است و با جریان آب پرقدرت آن، جلوهای خاص به منطقه بخشیده است.
روستای مرگ، یکی از زیباترین و اسرارآمیزترین مناطق الموت است که همواره با مه سنگینی پوشیده شده است. پوشش گیاهی این روستا بهطور خاص و جذاب است و منظره آن به گونهای است که شما را به یاد یک تابلو نقاشی زیبا میاندازد. هوای پاک و معتدل این منطقه، آرامش و فراغت را به کسانی که از هیاهوی شهری خسته شدهاند، هدیه میدهد. این روستا در ارتفاعات الموت واقع شده است و از نقاط بلند آن میتوانید چشمانداز بینظیری از رودخانه شاهرود را تماشا کنید. در این ارتفاعات، حیواناتی مانند پلنگ، شاهین، عقاب و حتی خرس دیده میشوند. روستای مرگ باغهای فراوانی دارد و قلعههای قدیمی متعددی نیز در این منطقه قرار دارد. در پنج کیلومتری روستا، چشمهای زلال و پرآب جریان دارد که گردشگران را به خود جذب میکند.
نویسنده:طناز حسینی فر