سید عبدالجواد موسوی در وبسایت خبرآنلاین در یادداشتی با عنوان «اگر پلیس رحیمپور ازغدی را دستگیر کند» به توئیت اخیر سخنران مطرح کشور در توهین به مذاکرهکنندگان و حامیانش واکنش نشان داد.
او در این زمینه نوشت: هیچ آدم عاقلی از رحیم پور ازغدی توقع ندارد که به مخالفانش تهمت نزند و دروغ نبندد و یا خلاف ادب رفتار نکند. او سال هاست معلم و مرشد قبیلهای است که دروغ و تهمت و بی ادبی شغلشان است و بر مبنای تئوری اهریمنی: هدف و سیله را توجیه میکند، خودشان را مجاز به هر کاری میدانند. اما دست کم میتوان از او و همگنانش توقع داشت کمی خویشتن دار باشند.
این درست که:
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان/ آن گه شود پدید که نامرد و مرد کیست.
اما آن چه فعلا وزیدن گرفته است در حد نسیم است و نه باد مهرگان. کسی که در مقابل یک نسیم آرام این قدر دست و پایش را گم میکند فردا چه خواهد کرد؟
زرنگ ترهای این قبیله از همین الان دست به کار شدهاند. یکی به نعل میزنند و یکی به میخ تا وقتی که جهت باد کاملا مشخص شود. عقلایشان هم سکوت پیشه کردهاند تا ببینند روزگار چه تقدیری را برایشان رقم زده است، اما رحیم پور و اذنابش پیش از این چنان تند رفتهاند که جایی برای زرنگ بازی و عقلانیت باقی نگذاشتهاند. آنها یک امر عرفی و نسبی را تبدیل به بازی مرگ و زندگی و یا به قولی به امری ناموسی بدل کردهاند. طبیعی هم هست که وقتی موضوعی مثل عدم مذاکره را به امری قدسی بدل میکنی کار به این جاها میکشد.
رحیم پور الان فکر میکند همه هویتش و باورش و زندگی اش مورد هجمه قرار گرفته. به همین دلیل دیگر فکر نمیکند. حتی لحظهای به این نمیاندیشد که به عنوان عضوی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی با چنین لحنی سخن گفتن کار پسندیدهای نیست. حتی به قدر صدم ثانیه تامل نمیکند که به عنوان کسی که عمری از قرآن و نهج البلاغه دم زده نباید به این راحتی دروغ بگوید و سخنی را که ترامپ درموضوع دیگری گفته به جریان مذاکرات ربط دهد.
حتی یادش میرود که ساختار سیاسی کشور به عراقچی و دیگران اجازه نمیدهد که بی اذن عالیترین مقام سیاسی کشور دست به چنین کارهایی بزنند و علی رغم آن همه دعوی ولایت پذیری حرفهایی میزند که هیچ ربطی به دعاوی او ندارد. حال و روز رحیم پور و نظائر او درست مثل اراذل و اوباشی است که در هنگام خشم عنان اختیار از کف میدهند و عربده میکشند و رکیکترین دشنامها را بر زبان میآورند.
با این تفاوت که پلیس آن بندگان خدا را دستگیر میکند و آنها پس از دستگیری به اشتباهاتشان اعتراف میکنند، اما ظاهرا این جماعت مطمئنند که پلیس با آنها هیچ کاری ندارد.