مشاور عالی سازمان بهزیستی در امور سالمندان، با انتقاد از نگاه کلیشهای و نادرست جامعه نسبت به سالمندی، تأکید کرد که دوران سالمندی الزاماً مترادف با ناتوانی و بیماری نیست و سالمندان میتوانند همچنان فعال، یادگیرنده و مؤثر باشند؛ موضوعی که نیازمند بازنگری فرهنگی، آموزشی و رسانهای در کشور است.
به گزارش ایسنا، احمد دلبری، با اشاره به اینکه تصویر ذهنی رایج از سالمندی با ناتوانی گره خورده است، گفت: بخشی از جامعه – اعم از جوانان، میانسالان و حتی خود سالمندان – این تصور اشتباه را دارند که سالمندی برابر با ناتوانی، بیماری، از کارافتادگی و سرباری است. این دیدگاه عمدتاً بر پایه تجربههای شخصی محدود از چند سالمند بیمار در اطراف فرد شکل میگیرد و سپس بهاشتباه به کل سالمندان جامعه تعمیم داده میشود.
وی با بیان اینکه کلیشههای سنتی رایج ریشه در ساختار فرهنگی، اجتماعی و رسانهای جوامع دارند، گفت: این مسئله فقط مختص ایران نیست. طبق گزارش سال ۲۰۲۱، بیش از ۶۰ درصد تصاویر رسانههای جهانی از سالمندان، بازنمایی ناتوانی، انزوا یا وابستگی است؛ در حالیکه واقعیت بسیار متفاوتتر است.
دلبری افزود: واژه «سالمند» از ترکیب «سال» و «مند» تشکیل شده است. در زبان فارسی، «مند» معمولاً به معنای برخوردار بودن از ویژگی واژه پیش از خود است؛ بنابراین «سالمند» میتواند به معنای فردی باشد که به سالهای زندگی دست یافته، حیات طولانی دارد و از سلامت نسبی برخوردار بوده که به این سن رسیده است. در ایران، بیش از ۷ هزار نفر بالای ۱۰۰ سال سن دارند؛ اینها نهتنها زنده ماندهاند، بلکه بسیاری از آنها از کیفیت زندگی خوبی نیز برخوردارند.
وی با اشاره به برخی باورهای غلط رایج گفت: در بدترین حالت ممکن، تنها حدود ۱۲ درصد سالمندان ممکن است دچار بیماری آلزایمر شوند؛ یعنی نزدیک به ۹۰ درصد از سالمندان، هیچگاه این بیماری را تجربه نمیکنند. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، افراد از حدود دو سال قبل از بازنشستگی، وارد دورههای آموزشی برای آمادگی روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت دوران سالمندی میشوند اما در کشور ما، افراد بلافاصله پس از بازنشستگی خانهنشین میشوند و همین انزوا و غفلت، آنها را در معرض آسیبهای بیشتر قرار میدهد.
مشاور عالی سازمان بهزیستی در امور سالمندان در ادامه با انتقاد از بازنمایی رسانهای کلیشهای از سالمندان در آثار تلویزیونی، گفت: بهطور مثال در سریال پایتخت یک و دو، کاراکتر باباپنجعلی بهعنوان سالمندی با آلزایمر معرفی شد. فارغ از نیت طنزآمیز سازندگان، این تصویر ذهنی نادرست در مخاطب تقویت شد که سالمندان بهطور کلی دچار زوال عقلاند، در حالیکه این مسئله فقط بخش کوچکی از جمعیت سالمند را دربرمیگیرد.
وی با تاکید بر نقش حیاتی سالمندان در خانواده و جامعه گفت: سالمند ستون خانواده است، نه باری بر دوش آن. بسیاری از جملاتی که به سالمندان گفته میشود – مانند «این کارها برای جوانهاست» یا «شما دیگر یاد نمیگیرید»، ریشه در باورهای سنتی محدودکننده دارد. این در حالی است که انسان موجودی یادگیرنده در تمام طول عمر است. گیرایی ممکن است در سنین بالا متفاوت باشد، اما یادگیری و رشد، هیچگاه متوقف نمیشود.
رئیس انجمن علمی طب سالمندی ایران با استناد به دادههای جهانی اظهار کرد: براساس برخی بررسیها، بیش از ۷۰ درصد جوایز نوبل توسط افراد بالای ۶۰ سال دریافت شدهاند؛ این موضوع تأکیدی است بر این که دوران سالمندی میتواند دوره شکوفایی ذهن و تجربه نیز باشد.
دلبری با اشاره به شکاف میان سن بازنشستگی و امید به زندگی در کشور گفت: میانگین سن بازنشستگی در ایران حدود ۵۲ سال و امید به زندگی حدود ۷۵ سال است؛ یعنی تقریباً یکسوم عمر افراد به دوران پس از بازنشستگی اختصاص دارد. اگر برای این بازه مهم برنامهریزی نشود، هم فرد و هم جامعه آسیب میبیند.
وی تأکید کرد: اگرچه درجاتی از افت جسمی در دوران سالمندی طبیعی است، اما سلامت فقط جسم نیست. ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی سلامت در دوران سالمندی حتی میتوانند ارتقاء یابند. مطابق مدل علمی نشاط روانی، نمودار شادی در انسان حالت U دارد؛ یعنی در کودکی در اوج است، در میانسالی افت میکند، و مجدداً در سالمندی بهبود مییابد.
مشاور عالی سازمان بهزیستی در امور سالمندان خاطرنشان کرد: متأسفانه هنوز در ایران، عصا نماد سالمندی تلقی میشود، در حالیکه تجربه، دانش و خرد باید نماد سالمندی باشند. طبق آمار، تنها حدود ۲۰ درصد سالمندان با محدودیت در فعالیتهای روزمره مواجهاند.
دلبری افزود: مطالعات دانشگاه Yale نشان داده که افرادی که نگاه منفی به سالمندی دارند، بهطور میانگین ۷.۵ سال کمتر عمر میکنند. بنابراین نوع نگرش ما، مستقیماً بر کیفیت و طول عمر تأثیر دارد.
وی در پایان، با اشاره به تهدید فزایندهی انزوا در دوران سالمندی گفت: سالمندی از رگ گردن به ما نزدیکتر است. سالمندان امروز کشور، شریفترین نسل این سرزمیناند اما متأسفانه زیرساختهای لازم برای حمایت از آنان فراهم نیست. هنوز جای شبکه سالمندی، سازمان ملی سالمندان، و بسیاری از برنامههای ساختاریافته در این حوزه خالی است. در حالیکه طبق پیشبینیها، ایران تا سالهای ۱۴۱۰ و ۱۴۲۰ بهسوی یکی از پرشتابترین روندهای سالمندی در جهان پیش خواهد رفت.