عصر ایران؛ فرزانه احمدی- تریلیهای مصالح که بازگشتند، باز هم خبر میانکاله داغ شد.
ماجرا به سال 1400 برمیگردد. وقتی پروژه ساخت یک پتروشیمی در مرتع حسینآباد استان مازندران در نزدیکی تالاب میانکاله کلید خورد. پس از آن اعتراض فعالان مدنی و مخالفت سازمان محیط زیست بالا گرفت و دادستان کل کشور دستور داد پروژه متوقف شود. با این حال همچنان حدود 90 هکتار از یک مرتع در بهشهر در دست شرکتی است که متولی پروژه بود و حالا چند روزی است رسانهها خبر دادهاند که تریلیهای مصالح به این مرتع برگشته و خطر آغاز مجدد پروژه وجود دارد.
علاوه بر میانکاله گاهی نام تالابهای دیگری را هم میشنویم که در خطرات محیط زیستی هستند، چراکه در کنار تاسیسات صنعتی قرار دارند. کدام تالابهای کشور در معرض خطرات هستند و چرا نباید در کنار میانکاله و تالابهای دیگر کارخانههای پتروشیمی و صنایع ساخت؟
عضو شورای عالی محیط زیست کشور و استاد محیط زیست دانشگاه تهران در این باره به سوالات ما پاسخ داد. افشین دانهکار درباره میانکاله و هورالعظیم صحبت کرد. از او درباره شایعات وجود لیتیوم در دریاچه ارومیه هم پرسیدیم.
یک بار دیگر موضوع میانکاله به صدر اخبار برگشته است. چرا ماجرای میانکاله حل نمیشود؟
در حوزه میانکاله به نظر میرسید که موضوع تعیین تکلیف شده است، اما میبینیم که گویا عملیات عمرانی ادامه دارد، آن هم در حالی که دستور قوه قضاییه برای توقف عملیات صادر شده است. این عملیات عمرانی در کنار یکی از تالابهای ساحلی و بینالمللی کشور و یکی از کانونهای حساس در ذخیرهگاه زیستکره است. آنجا نقطه بسیار حساسی است و به هیچ وجه ظرفیت پتروشیمی را ندارد. باید مراکز صنعتی را از این کانونهای حساس تا حد امکان دور نگه داشت. برای اینکه موضوع میانکاله خاتمه پیدا کند باید رییس جمهور برای بازپسگیری زمین میانکاله توسط سازمان منابع طبیعی دستور صادر کند. تا وقتی که زمین در اختیار بهرهبردار است ممکن است این فعالیتها کم و بیش ادامه داشته باشد.
به جز میانکاله کدام یک از تالابها یا دریاچههای کشور در خطر صنعت هستند؟
یکی از مهمترین آنها هورالعظیم است. ذخایر فسیلی زیر بستر این تالاب مورد بهرهبرداری است و بنابراین در معرض تهدید جدی است. قرار است که وزارت نفت در آینده نزدیک یک فضای گفتمانی درباره هورالعظیم برگزار کند تا تمام نقدها و راهکارها توسط کنشگران، کارشناسان و فعالان محیط زیست مطرح شود. این را میتوان یک گام مسوولانه و رو به جلو دانست. با وجود اینکه ما مجبوریم از منابع فسیلی زیر این تالاب استفاده کنیم، اما میتوان به گونهای این کار را کرد که فرایندهای تالابی، گونههای وابسته به تالاب و خدمات اکوسیستم مختل نشود. این برای هوالعظیم بسیار مهم است چراکه در منطقه گرم و خشک واقع شده و نقش مهمی در حمایت از منابع آبی سطحی و زیرسطحی دارد.
و به جز هورالعظیم؟
حوزه شادگان هم تحت تاثیر صنعت است و فعالیت پتروشیمی در آنجا قرار دارد. در تمام مناطقی که صنایع و به ویژه صنایع نفت فعال است، کانونهای بالقوه تهدید برای محیط زیست هستند. در عسلویه و مناطق ساحلی هم خطرات مشابهی وجود دارد چراکه تمام محیطهای ساحلی تا عمق 6 متر تالاب محسوب میشوند. یعنیی علاوه بر آن 250 تالاب کشور، 700 هزار هکتار هم تالاب ساحلی داریم که 70 درصد آن در کنار خلیج فارس و دریای عمان و 30 درصد آن در خطه شمال است.
شایعاتی منتشر شده بود درباره اینکه دریاچه ارومیه لیتیوم دارد و به همین دلیل خشکانده شده است. چقدر چنین شایعاتی میتواند درست باشد؟ و چقدر این دریاچه در خطر این است که برای بهرهبرداری خشک شود؟
دریاچهها کانونهای رسوبگیر هستند. نمکها و رسوبات خشک این دریاچهها کاتیون و آنیونهای متعددی دارند که آنها را به نمکهای معدنی، درمانی و با ارزش تبدیل میکند. تمام بسترهای رسوبی ارزشهای بالقوهای را دارند. موقعی که یک دریاچه خشک میشود اشکالی ندارد اگر این مواد برداشت شود، البته باید حتما با نظارت و ملاحظات محیط زیستی باشد. نمیشود گفت دریاچه ارومیه را خشک کردند تا عناصر زیر بستر را برداشت کنند، اما وقتی یک دریاچه خشک شد میتوان عناصر آن را برداشت کرد. حتی بهتر است که نمکها برداشت شوند تا در معرض ریزگردهای نمکی قرار نگیریم.
و سوالی که شاید بسیاری از مردم علت دقیق آن را ندانند. چرا اینقدر در زمینه تالابها حساسیت وجود دارد؟
در کشور ایران 250 پیکره آبی هست که آنها را در گروه تالابها قلمداد میکنیم. بعضی از آنها پهنه کوچکی در حد برکه و کمتر از 4 هکتار هستند. بعضی دیگر هم آبگیر یا دریاچههای کوچک تا بسیار بزرگند یا پوشش گیاهی فراوان دارند. در همه اینها حساسیتهای تالابی وجود دارد، یعنی مانند یک تالاب باید به محیط زیست آنها حساس بود.
وقتی درباره تالاب صحبت میکنیم، درواقع از اکوسیستم به شدت حساسی حرف میزنیم که برای ما مفید است اما از سوی ما آسیب میبیند. این یک رابطه غیرمنصفانه است. انسان از قرنها قبل با طبیعت در تعامل صحیح و سازگار بوده اما اکنون رویه را تغییر داده است. این در حالی است که در صورت حذف انسان طبیعت به مشکی برخورد نمیکند، اما با حذف طبیعت، انسان به سرعت منقرض میشود، بنابراین ما برای ادامه حیات به سلامت طبیعت وابستهایم و باید این نکته را در اقدامات خود در نظر بگیریم. تالاب، امنیت غذایی و تغدیه، تفرج، صنایع دستی، اقتصاد محلی و ... را تا حدود زیادی تامین میکند. اینها اگر از دست برود بحران اجتماعی و بیکاری ایجاد میکند، بنابراین باید سیستمهای تالابی را پایدار نگه داشت.
بسیاری از سفرههای زیرزمینی را تالابها تغذیه میکنند. وقتی تالابها خشک شوند، آبهای زیرزمینی تغدیه نمیشوند و فرونشست اتفاق میافتد. خیلی از شهرهای بزرگ کشور امروز به دلیل فرونشست در معرض تهدید هستند. در مرکز فلات ایران این فرونشست شدت بیشتری دارد.
خطرات صنعت برای تالابها به طور مشخص چیست؟
تولیدات صنعت برای هوا و زمین، با گاز و پساب و فاضلاب آلودهکننده است. گازهایی که این صنایع منتشر میکند، در طبیعت باقی میماند و آلودگی ایجاد میکند که البته معمولا آن را کنترل میکنند. اما اگر سیستمهای متداول این صنایع از نظر مدیریت پساب، پسماند و گازها درست عمل نکند و فیلترها و سیستمهای تخلیه آنها به روز نباشد سیستمهای تالابی در معرض تخریب قرار میگیرند. بعضی گازها و آلودگیها ماندگاری بالایی در اکوسیستم آبی دارند و به خصوص در تالابها به تله میافتند که در نهایت به مرگ تالاب منجر میشوند و حتی سلامت انسان را هم به خطر میاندازند. پتروشیمیها در ذیل مسوولیت اجتماعی باید این آلودگیها را مدیریت کنند. کارهایی هم شده است مانند آنچه در بندر امام پتروشیمیها برای کاشت درختان حرا انجام دادند اما اینها کافی نیست.
با توجه به این موضوع چرا باید در کنار تالابها صنعت ایجاد کرد؟
: بعضی از تالابها به دلیل موقعیت استراتژیکشان ممکن است در کنار یکی از کانونهای اقتصادی یا برای مثال روی مخازن نفت و گاز قرار بگیرند یا درمناطق مرزی یا کانونهای توسعه جمعیتی باشند. به همین دلیل درباره سازگاری توسعه اقتصادی با حیات این تالابها نگرانی ایجاد میشود. بعضی از شهرهای ما درون خود لکههای آبی دارند و مردم در گذشته در کنار این تالابها با سازگاری زندگی کردهاند. در حال حاضر در کشور 5 شهر تالابی داریم، یعنی شهرها و تالابهایی که در کنار هم با سازگاری به حیات ادامه دادهاند. با این حال به نظر میرسد بعضی عملیات عمرانی در کنار تالابها از طریق رانت ادامه دارد و جای تعجب است که چطور بعضی مدیرانی که قدرت تصمیمگیری در دست آنهاست، به چنین تصمیماتی دست میزنند، در حالی که هم قانون جلوی آنها را خواهد گرفت، هم سازمانهای نظارتی مانند محیط زیست و هم اینکه مردم دیگر امروز در برابر چنین آسیبهایی ساکت نیستند. شما نمیتوانید در هر گوشه کشور، چه در دنا و پادنا، چه در ارومیه یا هوالعظیم و میانکاله دور از چشم مردم هر کاری خواستید با سرزمین بکنید.