دوران انزوای اروپـا

مشرق نیوز سه شنبه 26 فروردین 1404 - 12:16
اروپا که با روی کارآمدن ترامپ از پرونده‌های مهمی چون اوکراین و  مذاکرات هسته‌ای ایران کنار گذاشته شده با اعمال تحریم‌هایی علیه ایران برای دیده شدن تقلا می‌کند.

به گزارش مشرق، در بحبوحه تحولات مهمی که آینده منطقه خاورمیانه و نظم جهانی را شکل می‌دهد، اروپا با چالشی بی‌سابقه مواجه شده است، چالش تبدیل شدن از یک بازیگر مؤثر به تماشاگری نگران و بی‌اثر. کنار گذاشته شدن اروپا از مذاکرات میان ایران و آمریکا، تنها یکی از نشانه‌های افول نقش این قاره در معادلات راهبردی است. آنچه روزگاری «اتحادیه اروپا» نام داشت و مدعی صدای واحد در سیاست خارجی بود، حالا به مجموعه‌ای پراکنده از بیانیه‌سازان بدل شده که نه قدرت تأثیرگذاری دارند، نه اراده مستقل.

اروپایی‌ها طی دهه‌های گذشته کوشیدند با تکیه بر قدرت نرم، روابط چندجانبه و نهادسازی، در معادلات جهانی حضوری متمایز داشته باشند؛ اما اتفاقات سال‌های اخیر - به‌ویژه در پرونده هسته‌ای ایران - نشان داد که این مدل سیاست خارجی، دیگر در دنیای کنونی کارآمد نیست. خروج ترامپ از برجام و بی‌توجهی علنی‌اش به اروپا در دوران ریاست‌جمهوری‌اش، تنها نقطه آغاز این افول بود. حتی پس از بازگشت دموکرات‌ها به کاخ سفید نیز آمریکا همچنان ترجیح داد مسائل کلیدی را بدون دخالت اروپا پیش ببرد.

اروپا و آزمون برجام؛ از وعده تا بدعهدی

یکی از بارزترین نمونه‌های ضعف، بی‌عملی و بدعهدی اروپا را می‌توان در عملکرد این بلوک در قبال توافق هسته‌ای ایران موسوم به برجام مشاهده کرد. پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، انتظار می‌رفت اروپا که خود یکی از طرف‌های این توافق بین‌المللی بود، برای حفظ آن وارد عمل شود و سازوکارهای مؤثری برای جبران خروج آمریکا و محافظت از منافع اقتصادی ایران ارائه کند؛ اما آنچه در عمل رخ داد، چیزی جز وعده‌های بی‌سرانجام، تعلل و انفعال نبود.

یکی از مهم‌ترین وعده‌های اروپایی‌ها، راه‌اندازی سازوکار مالی اینستکس (INSTEX) برای تسهیل تبادلات مالی با ایران بود؛ اما این سازوکار نه‌تنها هیچ گره‌ای از مشکلات اقتصادی ایران باز نکرد، بلکه در نهایت به پروژه‌ای نمایشی و شکست‌خورده تبدیل شد. در تمام مدت فعالیت خود INSTEX حتی نتوانست یک مبادله مالی واقعی انجام دهد. این ناکامی، تنها نشانه‌ای از ناتوانی اروپا در ایستادگی مقابل تحریم‌های ثانویه آمریکا بود.

تکرار تعهدات، بدون اقدام عملی

کشورهای اروپایی به‌ویژه سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا در تمام سال‌های پس از خروج آمریکا از برجام، در بیانیه‌های مختلف بر تعهد خود به حفظ توافق تأکید کردند؛ اما هیچ‌گاه حاضر نشدند هزینه‌ای برای این تعهدات بپردازند. آنها نه از شرکت‌های خود در برابر تحریم‌های آمریکا حمایت کردند، نه گامی عملی برای ادامه تجارت با ایران برداشتند. از نگاه ایران، این رفتار نه‌تنها نوعی ناتوانی، بلکه مصداقی از بدعهدی آشکار بود.

اروپایی‌ها در عمل نشان دادند که در برابر فشارهای آمریکا، نه توان ایستادگی دارند و نه اراده لازم برای استقلال در تصمیم‌گیری. به ‌جای آنکه به تعهدات برجامی خود عمل کنند، در بسیاری موارد مواضع واشنگتن را تکرار کردند و حتی در برخی موارد پیش‌دستانه، خود به ابزار فشار و تحریم علیه ایران تبدیل شدند. درحالی‌که ایران سال‌ها به تعهدات برجامی خود پایبند ماند و حتی گزارش‌های متعدد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این پایبندی را تأیید کرد، اروپا تنها نظاره‌گر خروج آمریکا و بازگشت تحریم‌ها بود.

بدون تردید، عملکرد اروپا در پرونده برجام، یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش اعتماد ایران به غرب به‌ویژه به طرف‌های اروپایی بود. تهران دیگر حاضر نیست بر وعده‌هایی حساب کند که بارها نقض شده‌اند. بر همین اساس، در مذاکرات جدید، اروپا به‌ جای بازیگر، در بهترین حالت به ناظری بی‌اثر تبدیل شده است؛ چراکه نه‌تنها گذشته‌ای از صداقت در کارنامه‌اش نیست، بلکه در حال حاضر نیز به‌ جای ایفای نقش مستقل، همچنان در سایه تصمیمات آمریکا حرکت می‌کند.

کنار گذاشته شدن اروپا از مذاکرات ایران و آمریکا

مذاکرات غیرمستقیم اخیر میان ایران و آمریکا که با محوریت عمان برگزار شد، بار دیگر مهر تأییدی بود بر این واقعیت تلخ برای اروپا: هیچ‌کس آنها را جدی نمی‌گیرد. نه در تهران، نه در واشنگتن. درحالی‌که دو طرف اصلی در حال تبادل پیام و بررسی راه‌های ممکن برای کاهش تنش هستند، اروپا نه‌تنها از گفت‌وگوها کنار گذاشته شده، بلکه حتی اطلاع دقیقی از جزئیات این روند نیز ندارد.

فرانسه، انگلیس و آلمان که زمانی با عنوان «تروئیکای اروپایی» نقشی کلیدی در مذاکرات هسته‌ای داشتند، امروز صرفا ناظرانی کم‌اثرند که با انتشار بیانیه‌هایی تلاش می‌کنند خود را بخشی از ماجرا نشان دهند.

وزیر خارجه فرانسه با این جمله که «مذاکرات آمریکا و ایران باید با منافع اروپا همخوانی داشته باشد» عملا خواستار در نظر گرفتن سهم اروپا از بیرون میز مذاکره شده است؛ ادعایی که بیشتر به یک التماس دیپلماتیک می‌ماند تا موضع‌گیری قدرتمندانه.

تقلای اروپا برای دیده شدن

امروز در شرایطی که تهران و واشنگتن بدون حضور اروپا در حال مذاکره هستند، اتحادیه اروپا تصمیم گرفت به سبک همیشگی خود - و احتمالا از سر عصبانیت - چند تحریم نمادین علیه برخی مقامات ایرانی اعمال کند.

فهرستی که شامل رئیس زندان اوین، چند قاضی و برخی دیگر از مسئولان می‌شود، چیزی فراتر از یک ژست سیاسی نیست. اروپا با این اقدامات بیشتر در پی آن است که بگوید «ما هنوز اینجاییم» هرچند دیگر نه تهران به این پیام‌ها توجهی دارد، نه واشنگتن نیازی به پوشش اروپایی‌ها می‌بیند.

در همین راستا وزرای خارجه اتحادیه اروپا روز دوشنبه تحریم‌هایی را علیه هفت فرد و دو سازمان ایرانی به دلیل بازداشت شهروندان اتحادیه اروپا تصویب کرد.

فهرستی تحریم‌شدگان شامل رئیس زندان اوین تهران، چند قاضی و برخی دیگر از مقامات ایرانی است.

در تحریم جدید، نام زندان شهر شیراز هم دیده می‌شود. تحریم‌های اتحادیه اروپا شامل مسدود کردن دارایی در اتحادیه اروپا و ممنوعیت هرگونه سفر به کشورهای عضو اتحادیه است.

اما تحریم‌هایی که دارایی‌های چند نفر را در اروپا مسدود می‌کند یا مانع سفر آنها به کشورهای عضو می‌شود، هیچ تأثیر عملی بر سیاست جمهوری اسلامی ایران ندارد، جز آنکه نشانه‌ای از ناتوانی و بی‌اثری اروپا در اثرگذاری واقعی باشد.

چگونه اروپا به انزوا کشیده شد؟

دور شدن اروپا از روندهای کلان بین‌المللی، تنها نتیجه سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه ترامپ نبود. بخشی از این افول به ناتوانی ساختاری خود اروپا برمی‌گردد. اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر نه توانسته به انسجام داخلی دست یابد، نه راهبردی مستقل از آمریکا اتخاذ کرده است. حتی در مواجهه با بحران‌های درونی نظیر جنگ اوکراین، مهاجرت، بحران انرژی و اختلافات در سیاست خارجی، صدای واحدی از بروکسل شنیده نشده است.

در پرونده ایران، این ضعف بیشتر به چشم می‌آید. اروپا نه توان ایستادگی در برابر آمریکا را داشته، نه اعتماد تهران را به‌عنوان یک واسطه قابل اتکا جلب کرده است. نتیجه آن چیزی جز حذف تدریجی از روندهای راهبردی منطقه نیست.

پایان نقش تاریخی اروپا؟

پرسشی که اکنون مطرح می‌شود این است که آیا این انزوا، گذراست یا به رویه‌ای بلندمدت تبدیل خواهد شد؟ شواهد موجود نشان می‌دهد که بدون بازنگری بنیادین در سیاست خارجی و بازیابی استقلال راهبردی، اروپا توان بازگشت به جایگاه پیشین را ندارد. جهان امروز به‌ سمت نظم‌های منطقه‌ای و گفت‌وگوهای مستقیم حرکت می‌کند، جایی که جغرافیای سیاسی و منافع ملی بیش از شعارهای حقوق بشری و نهادگرایی اروپایی اهمیت دارد.

اروپا اگر خود را با این واقعیت جدید تطبیق ندهد، باید بپذیرد که از یک بازیگر جهانی، به ناظری منطقه‌ای با نقشی حداقلی تقلیل یافته است.

مزایای حذف اروپا از مذاکرات

حذف اروپا از روند مذاکرات ایران و آمریکا از دید بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل بین‌الملل، نه‌تنها به‌ معنای کاهش پیچیدگی‌های دیپلماتیک است، بلکه مزایایی راهبردی برای هر دو طرف مذاکره به‌ویژه ایران به همراه دارد.

یکی از مهم‌ترین مزایای حذف اروپا از روند مذاکرات، رهایی از فرایندهای وقت‌گیر و بی‌ثمر اروپایی است. در تجربه برجام، اروپا عمدتا نقش واسطه‌ای پرادعا اما فاقد اراده را ایفا می‌کرد که نه توان تأثیرگذاری داشت، نه آمادگی برای پرداخت هزینه سیاسی. حذف این حلقه میانی به معنای گفت‌وگوی مستقیم و مؤثرتر با طرف اصلی یعنی آمریکاست.

تحلیلگران معتقدند اروپا در بسیاری از مقاطع نه‌تنها بی‌طرف نبود، بلکه عملا در مواضع خود با آمریکا هماهنگ عمل می‌کرد. در بسیاری موارد، اروپایی‌ها سیاست «دور زدن مسئولیت» را در پیش گرفتند؛ از یک‌سو وعده‌هایی به ایران دادند، از سوی دیگر عملا تابع تحریم‌های آمریکا بودند. حذف این بازیگر دوگانه، به‌ معنای شفاف‌تر شدن طرف‌های واقعی مذاکره است.

اروپا در سال‌های اخیر به جای ایفای نقش تسهیلگر، بیشتر در قالب ابزار فشار عمل کرده است؛ از صدور بیانیه‌های سیاسی گرفته تا اعمال تحریم‌های نمادین. در این شرایط، تحلیلگران معتقدند حذف اروپا به کاهش فضای خصمانه و روانی مذاکرات و تمرکز بیشتر بر راه‌حل‌های عملی کمک می‌کند.

بدون حضور اروپا، ایران فضای بیشتری برای پیگیری ابتکارهای دیپلماتیک خود خواهد داشت. حضور طرف‌های کمتر اما مؤثرتر مثل عمان یا قطر باعث می‌شود تهران بتواند منافع خود را در بستری ساده‌تر، سریع‌تر و بدون مانع‌سازی‌های تکراری اروپا دنبال کند.

برخی تحلیلگران حذف اروپا را اقدامی راهبردی برای شکستن ساختار نمایشی قدرت در غرب می‌دانند. به باور این دسته از کارشناسان، اروپا سال‌ها با تظاهر به چندجانبه‌گرایی، سعی در کنترل فضا و حفظ وجهه دیپلماتیک خود داشت، درحالی‌که عملا هیچ نقش مؤثری ایفا نمی‌کرد. حذف آن‌ها، این نمای بیرونی و غیرواقعی را نیز کنار می‌زند و میدان را برای گفت‌وگویی صریح‌تر باز می‌کند.

با حذف یک بازیگر اضافی که خود نیازمند اجماع درون‌اتحادیه‌ای و هماهنگی با آمریکا است، روند تصمیم‌گیری و مذاکرات می‌تواند بسیار سریع‌تر و هدفمندتر پیش رود. در دوره‌های گذشته، بسیاری از تأخیرها ناشی از دوگانگی‌های درون اروپا و ناتوانی در گرفتن تصمیمات عملیاتی بود.

در مجموع، از دید بسیاری از کارشناسان، کنار گذاشته شدن اروپا نه‌تنها یک تحقیر دیپلماتیک برای بروکسل است، بلکه فرصتی برای شکل‌گیری مذاکراتی واقع‌گرایانه، مؤثر و کمتر آلوده به ملاحظات نمایشی و سیاسی است.

منبع: روزنامه صبح نو

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.