خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ از سال ۱۴۰۱ تاکنون یکی از پرچالشترین و پربسامدترین محتواهای فضای مجازی تصاویری از بانوان مکشفهای است که در ملأ عام برهنه شده یا با لباسی حداقلی در منظر مردم حضور مییابند. این افراد معمولاً علاوه بر چنین پوششی در برابر واکنشهای مردم دست به رفتار افراطی میزنند. این کلیپها به سرعت در فضای مجازی وایرال شده و واکنشهای زیادی را به خود جلب میکنند.
چندی پیش کلیپی از یک خانم میانسال اصفهانی با پوششی حداقلی در یکی از بانکهای اصفهان منتشر شد که کارمند بانک حاضر به ارائه خدمات به او نشده بود. مطابق معمول به سرعت این تصاویر در فضای مجازی منتشر شد. با نگاهی به نظرات مخاطبان درمییابیم که عده بسیاری از بازدیدکنندگان این عمل را تقبیح کرده، برخی به قوانین پوشش در ایران و جهان اشاره کردند و برخی نیز معتقدند نباید در مخالفت با حجاب هم زیادهروی کرد و به چنین اعمالی روی آورد.
عدهای هم موافق این عمل بوده و این کار را نشانه شجاعت و یا حتی عملی اعتراضی خواندند و عنوان کردند که برای مخالفت با جمهوری اسلامی هرگونه رفتاری لازم است و کارمند بانک حق ندارد از دادن خدمات به این زن خودداری کند. اما نظرات مخالف با این عمل تنها به قشر مذهبی یا طرفدار حجاب، معطوف نمیشود و با اندک بررسی میتوان فهمید که اقشار مختلف مردم با سلایق و اعتقادات متفاوت با چنین عملی موافق نیستند.
قوانین پوشش در دنیا
قانون پوشش در کشورهای دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان طیف گستردهای دارد. اکثر کشورها برای حضور در ادارات، دانشگاهها و مراکز دولتی قوانین پوشش خاصی دارند که ممکن است با جوامع اسلامی هم متفاوت باشد، اما افراد برای دریافت خدمات ملزم به رعایت این قوانین هستند. در برخی موارد الزام به پوشیدن کت و شلوار یا دامن رسمی برای افراد در بانکها و وزارتخانهها یا ممنوعیت پوشیدن شلوارک، تیشرت، لباسهای باز یا نامرتب در محیط کار وجود دارد.
مثلاً در آمریکا و کانادا در بسیاری از ادارات دولتی اجازه نمیدهند افراد با صندل یا لباس ورزشی در محل حاضر شوند در ژاپن و کره جنوبی نیز مردان موظف به استفاده از کراوات هستند و پوشیدن کفش اسپرت نیز ممنوع است. همچنین استفاده از تاتوی قابل مشاهده و پیرسینگ صورت در بسیاری از ادارات اروپا و آسیا ممنوع است.
در برخی کشورها رنگ موی غیر طبیعی در دانشگاهها مانند صورتی و سبز ممنوع است. در واقع همه کشورها برای حضور در محیط کارهای رسمی Dress Code دارند، حتی اگر کشور سکولار باشند.
استانداردهای پوشش در جوامع مختلف غیر از رعایت احکام دینی، در راستای حفظ حرفهایگری، رعایت امنیت و جلوگیری از حواسپرتی است
در برخی ایالتها در آمریکا پوشیدن لباس خواب در فروشگاهها جرم تلقی میشود و موجب اخذ جریمه خواهد شد. برهنه شدن نیز در کشورهای مختلف نیز جرم محسوب شده و مجازاتهایی را در پی دارد و جریمههای نقدی تا ۱۰۰۰ دلار یا زندان تا ۶ ماه را به دنبال دارد. در اروپا این امر از ۵ تا ۱۵ هزار یورو و تا ۲ سال زندان به همراه خواهد داشت، خصوصاً اگر در معرض دید کودکان باشد. در عربستان برهنه شدن در ملأ عام شلاق زندان و یا حتی اعدام دارد و مالزی برای مجرمین مجازات زندان در نظر میگیرد.
برهنه شدن به دلیل توهین به عفت و نقض حریم عمومی و نیز در جهت حفظ امنیت روانی کودکان و همچنین جلوگیری از هرج و مرج اجتماعی ممنوع است و این کشورها نمیخواهند خیابان به صحنه هرزه نمایی تبدیل شود.
در برخی ایالتهای آمریکا (مثل فلوریدا)، ورود با لباس حداقلی به بانک یا رستوران میتواند باعث ممنوعیت ورود شود. در برخی از کشورهای اروپایی اگر کسی به طور غیرمتعارف برهنه یا کملباس به یک بانک یا اداره برود، ممکن است به دلیل اختلال در نظم عمومی یا توهین به عفت عمومی از او شکایت شود یا خدمات به او ارائه نشود. برخی مکانها (مثل رستورانهای لوکس یا بانکها) دِرِس کد (Dress Code) دارند و ممکن است به افراد با پوشش نامناسب اجازه ورود ندهند.
در برخی مکانهای خصوصی مثل بانکها، هتلها و شرکتها حتی اگر قانون دولتی وجود نداشته باشد، این مؤسسات میتوانند سیاست پوشش خود را تعیین کنند و در صورت عدم رعایت، از ارائه خدمات خودداری کنند.
یعنی اگر از جنبه قوانین مدنی یا امنیتی هم به پوشش بنگریم، این امر معمولاً مطابق سیاستها و قوانین کشورها تعیین میشود و افراد در پوشش در چنین محیطهایی آزاد نیستند. این استانداردهای پوشش در جوامع مختلف غیر از رعایت احکام دینی، در راستای حفظ حرفهایگری، رعایت امنیت و جلوگیری از حواسپرتی است, و حتی در کشورهایی که در آنها بحث حجاب مطرح نیست هم برای انجام کارهای اداری و بانکی افراد ملزم به رعایت حدی از پوشش بر اساس قوانین آن کشور هستند.
حق انتخاب پوشش یا تخریب سرمایههای اجتماعی؟
علاوه بر اینها انتشار کلیپهای برهنگی و ترویج پوشش حداقلی در جامعه، صرفاً یک اعتراض خودجوش نیست، بلکه بخشی از مهندسی اجتماعی برنامهریزیشده است که با هدف گسست نسل جوان از هویت دینی و ارزشهای فرهنگی طراحی شده است. این پدیده با سوءاستفاده از شعارهای آزادی، حجاب را به یک امر سیاسی تقلیل میدهد و از زنان بیحجاب و حتی برهنه به عنوان نماد شجاعت، قهرمان سازی میکند.
این پدیده با سوءاستفاده از شعارهای آزادی، حجاب را به یک امر سیاسی تقلیل میدهد و از زنان بیحجاب و حتی برهنه به عنوان نماد شجاعت، قهرمان سازی میکند
رسانههای معاند نیز با بزرگنمایی موارد محدود، تصویری مخدوش و تقلیلگرایانه از جامعه ایران ارائه میدهند و در حالی که میلیونها زن محجبه و با پوشش مناسب هر روز در جامعه حضور مییابند، روی کلیشه برهنگی مانور میدهند.
این جریان بیش از آنکه درباره حق انتخاب پوشش باشد، به دنبال دوقطبیسازی جامعه، تخریب سرمایههای اجتماعی و ایجاد بیثباتی سیاسی است. با تبدیل حجاب، این امر پر سابقه در تاریخ پوشش ایرانیان، به یک خط قرمز ایدئولوژیک، نسل جوان را در تضاد بین ارزشهای سنتی و تبلیغات رسانههای معاند قرار میدهد و آن را به ابزاری برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی تبدیل میکند.
به حاشیه راندن مطالبات اصلی زنان
پدیده اعتراض با بدن نوعی از مبارزه و اعتراض است که بدن انسان را به ابزاری برای اعتراض سیاسی و اجتماعی تبدیل میکند. این امر ریشه در نظریات فمنیستی و جنبشهای اعتراضی قرن ۲۱ دارد. در واقع نوعی از استفاده عمدی از بدن برهنه یا نیمه برهنه در فضای عمومی رسانهها، برای بیان اعتراض، با این ادعا که «این بدن من است، پس حق دارم آن را نمایش دهم» که با هدف شوکرسانی، جلب توجه رسانهها و به چالش کشیدن هنجارهای اخلاقی حاکم صورت میگیرد.
این امر در ایران با تقابل با حجاب شرعی صورت میگیرد و با بزرگنمایی و دستکاری رسانهای اتفاق میافتد. این کار هدف جلب توجه فوری رسانهها را فراهم میکند اما به دلیل ناهمخوانی فرهنگی در ایران عملی شکست خورده است. زیرا در فرهنگ ایرانی اسلامی نه یک اعتراض بلکه یک هنجارشکنی غیر قابل پذیرش است. این را از طیفهای مختلف مخالف این عمل در نظرات پستهای صفحات مجازی میتوان شاهد بود.
رسانههای معاند از این امر نه برای حمایت واقعی زنان بلکه در راستای بیاخلاق نشان دادن مردم سو استفاده میکنند
از طرفی رسانههای معاند از این امر نه برای حمایت واقعی زنان بلکه در راستای بیاخلاق نشان دادن مردم سو استفاده میکنند. علاوه بر این مطالبات اصلی مردم ایران اقتصادی است و اگر صرفاً مطالبات زنان را هم در نظر بگیریم، مقابله با تبعیض جنسیتی و درخواست کسب حقوق برابر هم در سایه چنین رفتاری به حاشیه رفته و گم میشود. تکرار این تصاویر موجب میشود مخاطبان به مرور نسبت به آن بیتفاوت شوند و با عادیسازی از این امر حساسیتزدایی شود.
رسانههای معاند در برابر رفتارهای اینچنینی واکنش دوگانهای از خود نشان میدهند. همان رسانههایی که از برهنگی در ایران حمایت میکنند وقتی گروهی مسیحی در آمریکا با برهنگی به یکی از سیاستها اعتراض کردند آن را هرزهنگاری نامیدند. همان عملی که آنان در ایران با عنوان شجاعت قاب میگیرند را در جوامع خودشان وحشیگری میخوانند.
تجربه نشان میدهد اعتراض با بدن در جوامع دینی عموماً به بنبست میرسد. اما عادی سازی این امر در جامعه با تکنیکهای رسانهای و اثرگذاری بر مخاطب ایرانی امری است که نتایج غیر قابل جبرانی بر جامعه دارد. حتی برخی فمینیستها معتقدند استفاده از بدن زن برای اعتراض به نگاه کالایی به آنان دامن میزند و موجب نفی کرامت انسانی میشود. زیرا انسان را صرفاً بدن او معرفی میکند و جنبههای عقلانی، اخلاقی و روحانی او را نادیده میگیرد و این امر نه برای حمایت از زنان ایرانی بلکه برای ساخت روایت ایران هراسانه به کار میرود.
عادی سازی برهنگی با عملیات رسانهای و استفاده از الگوریتم اینستاگرام
تکرار پیامهای رسانهای در بلندمدت است که میتواند نگرشها و باورهای مخاطبان را شکل دهد. نمایش مکرر چنین کلیپهایی ممکن است به تدریج حساسیتزدایی کند و رفتارهای غیرمتعارف را عادی جلوه دهد. این کلیپها معمولاً با قاببندیِ «آزادیخواهی» یا «اعتراض» ارائه میشوند تا مخاطب را به سمت پذیرش آن سوق دهند، در حالی که اهداف پشتپرده دیگری مانند تخریب هنجارهای دینی یا ایجاد شکاف اجتماعی وجود دارد.
اگر کلیپهای برهنگی یا هنجارشکنی به صورت مکرر و گسترده نمایش داده شوند، ممکن است برخی کاربران بهتدریج آن را به عنوان یک «هنجار جدید» بپذیرند، حتی اگر در واقعیت چنین نباشد
اگر کلیپهای برهنگی یا هنجارشکنی به صورت مکرر و گسترده نمایش داده شوند، ممکن است برخی کاربران بهتدریج آن را به عنوان یک «هنجار جدید» بپذیرند، حتی اگر در واقعیت چنین نباشد.
اگر شبکههای اجتماعی یا رسانههای معارض، تمرکز خود را روی «برهنگی به عنوان آزادی» بگذارند، این موضوع را در کانون توجه قرار میدهند و مسائل دیگر (مثل مشکلات اقتصادی یا فرهنگی عمیقتر یا مسائل زنان) را کم رنگ میکنند. این کار باعث میشود مخاطب احساس کند این مسئله، دغدغه اصلی جامعه است.
از طرفی افراد زمانی که احساس کنند نظرشان در اقلیت است، از ترس انزوا، سکوت میکنند. این سکوت به تدریج باعث میشود صدای اکثریت پررنگتر به نظر برسد، حتی اگر واقعاً این طور نباشد.
اگر کاربران احساس کنند «اکثر مردم با برهنگی موافقند» (به دلیل حجم بالای کلیپها و کامنتهای مثبت)، ممکن است طرفداران حجاب از ترس طرد شدن، کمتر ابراز نظر کنند. این اثر در فضای مجازی قویتر است، چون کاربران نمیتوانند دقیقاً ارزیابی کنند که اکثریت واقعی چه فکری میکنند.
الگوریتمهای پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و توئیتر محتوای جنجالی و تعاملی را برای افزایش تعامل تقویت میکنند. هرچه پستی لایک، کامنت یا گزارش بیشتری دریافت کند (حتی واکنشهای منفی)، الگوریتم آن را جذاب تشخیص داده و به کاربران بیشتری نمایش میدهد. این سیستم باعث میشود محتوای شوکهکننده یا هنجارشکن، حتی اگر موردپسند نباشد، به سرعت پخش شود.
کاربران نیز ناخواسته به این فرآیند دامن میزنند. اشتراک محتوا برای انتقاد، استفاده از هشتگهای ترند یا حتی تماشای کوتاه آن، سیگنال مثبتی به الگوریتم میدهد. در نتیجه، پلتفرمها با نمایش محتوای مشابه به کاربران، این تصور غلط را ایجاد میکنند که چنین رفتارهایی همهگیر شدهاند، در حالی که ممکن است واقعیت نداشته باشد.
پلتفرمها با نمایش محتوای مشابه به کاربران، این تصور غلط را ایجاد میکنند که چنین رفتارهایی همهگیر شدهاند، در حالی که ممکن است واقعیت نداشته باشد.
رسانههای داخلی باید به جای انکار این اعمال، باید به باز تعریف گفتمان حجاب بپردازند و فضای گفت و شنود انتقادی را ایجاد کنند. آنچه مسلم است در برابر چنین هجمهای افزایش سواد رسانهای نیز در کنار گفتگوهای انتقادی و بینالنسلی مؤثر خواهد بود و قطعاً کار ایجابی در حوزه حجاب بر کار سلبی در این زمینه ارجح است. اگر به ریشههای اجتماعی این مسئله و کلانتر از آن به موضوع کرامت زنان، ارتقا جایگاه و منع تبعیض علیه آنان بپردازند، قطعاً نتایج مثبتی در این قضیه خواهند رسید.