به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، روز گذشته، تودهای عظیم از گردوغبار از شمال عربستان شکل گرفت؛ تندبادی سهمگین که بهسرعت مسیر خود را به سمت عراق یافت، توده دوم را در آنجا فعال کرد و با همپوشانی دو جریان، تودهای غلیظ و پرخطر را بهسمت مرزهای غربی ایران فرستاد. این گردوغبار با غلظتی فراتر از ۱۰ هزار میکروگرم بر متر مکعب، آسمان استانهای خوزستان و ایلام را تیره کرد و سلامت هزاران نفر را به خطر انداخت.
شاخص کیفیت هوا در مناطق مرکزی و غربی خوزستان از عدد بحرانی ۵۰۰ عبور کرد. این یعنی "هوا دیگر برای هیچکس سالم نیست". وضعیت بهقدری وخیم بود که در سه استان، تمامی مراکز اداری، آموزشی و بانکی تعطیل شدند. اما این تنها روی آشکار بحران است.
در دل این گردوغبارها، ذراتی بسیار ریز وجود دارند؛ ذرات معلق کوچکتر از ۲.۵ میکرون که میتوانند از طریق دستگاه تنفسی وارد جریان خون شوند و اثرات جبرانناپذیری بر سلامت انسان بگذارند. افزایش بیماریهای قلبی، تنفسی، کاهش عملکرد ریه و حتی افزایش نرخ مرگومیر تنها بخشی از عوارضی است که تحقیقات جهانی آن را اثبات کردهاند.
از سوی دیگر، ورود این تودهها به زیستبومهای حساس مانند تالابها، عرصههای جنگلی و کانونهای حیاتوحش، خاک را آلوده و آبها را ناسالم میکند. مرگ خاموش گیاهان، افزایش فرسایش خاک و کاهش تنوع زیستی، دستاورد همین تودههای بیصاحب در آسمان ماست.
با اینحال، ما با پدیدهای روبرو هستیم که منشاء اصلی آن برونمرزی است. بیش از ۹۰ میلیون هکتار اراضی غبارخیز در عربستان، ۶۷ میلیون در ترکمنستان، ۳۲ میلیون در عراق و چندین میلیون در کشورهای دیگر، بدون مدیریت پایدار رها شدهاند. ایران از سال ۱۳۹۷ تاکنون بارها تلاش کرده با تعریف برنامههای همکاری منطقهای، به این بحران پاسخی مشترک دهد. برگزاری کنفرانسها، تنظیم تفاهمنامهها، تصویب روز جهانی مقابله با طوفانهای ماسه و حتی ارائه قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل، بخشی از این تلاشها بوده است.
اما واقعیت چیز دیگری است. هیچکدام از این توافقات هنوز به اجرا درنیامدهاند. مشکل، نبود اراده عملیاتی در سطح منطقهای است؛ هر کشوری در پی حل بحران خود است، بیآنکه اثرات فرامرزی آن را بپذیرد.
در چنین شرایطی، سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه دارد نقش فعالی در رایزنیهای محیطزیستی ایفا کند. اما تاکنون، به دلیل صلاحدیدهای سیاسی، وارد هیچ مسیر حقوقی بینالمللی علیه کشورهای منشأ گردوغبار نشدهایم. این تصمیمگیری، گرچه بر اساس منطق دیپلماتیک صورت گرفته، اما از دیدگاه زیستمحیطی، ما را در موقعیتی آسیبپذیر قرار داده است. امروز که تأثیر گردوغبار بر سلامت عمومی، اکوسیستمها، کشاورزی و آب آشکار است، نمیتوان صرفاً به جلسات بینتیجه دل خوش کرد.
اگر کاری نکنیم، اگر تفاهمنامهها از روی کاغذ بلند نشوند، فردا ممکن است این طوفانها از خوزستان و ایلام به سمت لرستان، اصفهان، حتی تهران و مازندران حرکت کنند. باید بدانیم که هر ذره گردوغبار، تنها یک آلاینده نیست، بلکه نشانهای از بهمریختگی اقلیم، بیبرنامگی منطقهای و غفلتهای مکرر از طبیعت است.
امروز که هشدارها دوباره به صدا درآمده، وقت آن است که صدای زمین را جدی بگیریم. محیط زیست، بیش از هر زمان دیگری، به کنشگری نیاز دارد؛ نه فقط برای نفس کشیدن، بلکه برای بقا.