فرارو- واگراییها یکی از ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال بیت کوین هستند که به تحلیلگران در تشخیص تغییر روند قیمت و یا ادامه روند در سطوح کلیدی کمک میکنند.
به گزارش فرارو؛ واگرایی زمانی اتفاق میافتد که بین قیمت و یک اسیلاتور تحلیل تکنیکال مثل شاخص قدرت نسبی (RSI)، مکدی، استوک استیک یا اسیلاتورهای حجم، تفاوت معناداری در جهت حرکت ایجاد میشود. این اختلاف میتواند سیگنالی هشداردهنده از تغییر احتمالی روند باشد یا در انواع دیگر تاییده ادامه روند باشد. اما چطور میشود این واگراییها را در نمودار بیتکوین تشخیص داد و به درستی از آنها سیگنال گرفت؟
واگرایی حالتی است که نمودار قیمت و اسیلاتور، خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند. اگر قیمت در حال رشد باشد، اما اسیلاتور نزولی شود، واگرایی منفی شکل میگیرد و نشاندهنده ضعف در روند صعودی است. برعکس، اگر قیمت در حال افت باشد، اما اسیلاتور صعود کند، واگرایی مثبت داریم که میتواند از نزدیک شدن به پایان روند نزولی خبر دهد.
از آنجایی که معمولاً پیش از برگشت روند در نمودار قیمت، علائمش در اسیلاتورها ظاهر میشود، بنابراین واگرایی به معاملهگر هشدار تغییر روند میدهد.
در بازار بیتکوین، واگراییها معمولاً در نقاط کلیدی چرخش بازار دیده میشوند. مثلاً وقتی بیتکوین از ۶۹ هزار دلار به بالاترین سطح تاریخی خود رسید، بسیاری از اسیلاتورها مثل RSI در حال تشکیل سقفهای پایینتر بودند. این واگرایی منفی، نشانهای از ضعف در خریداران بود و بعد از آن بازار وارد فاز اصلاح شد.
از طرفی، در زمانهایی که قیمت بیتکوین در حال افت بوده، اما اسیلاتورها روند صعودی را نشان دادهاند، مثل منطقه ۱۵ تا ۱۶ هزار دلار در پایان ۲۰۲۲، واگرایی مثبت در تایم فریم هفتگی شکل گرفت که نشانهای قوی از احتمال برگشت به روند صعودی بود.
واگرایی مخفی برخلاف واگرایی معمولی، سیگنال ادامهی روند فعلی را میدهد، نه برگشت آن. این نوع واگرایی زمانی رخ میدهد که قیمت در روند صعودی و نزولی خود به یک سقف یا کف مهم برسد. برای مثال اگر قیمت در روند صعودی پس از رسیدن به سطح مقاومت دو سقف ایجاد کند و سقف دوم از سقف اول کوتاهتر باشد؛ در این زمان اگر سقف دوم در اسیلاتور بالاتر باشد، این یعنی قدرت روند همچنان بالاست و احتمال شکست سطح مقاومت و ادامه روند بسیار زیاد است.
در تحلیل نمودار بیتکوین، این نوع واگرایی معمولاً در زمان اصلاحهای موقتی یا پولبکها دیده میشود. اگر واگرایی مخفی در نقاط حمایت یا مقاومت مهم، و همزمان با سیگنالهای دیگر مانند الگوهای کندلی یا حجم بالا ظاهر شود، اعتبار آن افزایش پیدا میکند.
شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از متداولترین ابزارها برای تشخیص واگرایی است، زیرا نسبت به قدرت نسبی حرکت قیمت واکنش نشان میدهد. مکدی هم برای تشخیص واگراییهای عمیق و طولانیمدت مناسب است. اسیلاتورهایی مثل مونتوم، OBV، و MFI نیز در شناسایی واگراییها کاربرد دارند، بهویژه زمانی که حجم معاملات نقش پررنگی در تغییر روند بازی میکند.
دقت سیگنال واگرایی وقتی افزایش مییابد که چند اسیلاتور همزمان یکدیگر را تأیید کنند. مثلاً اگر RSI، مکدی و MFI همزمان واگرایی مثبت نشان دهند، احتمال برگشت قیمت بیشتر میشود.
اگر با نمودار تریدینگ ویو کار میکنید، حتماً در نسخه رایگان به مشکل عدم نمایش بیش از سه اندیکاتور برخورد کردهاید. همچنین روشن کردن اسیلاتورهای مختلف و بررسی تک به تک آنها کاری زمانبر است. در این حالت، بهترین کار استفاده از اندیکاتور "divergence for many indicators v4" است که به طور خودکار تمامی واگراییها را در نمودار نشان میدهد.
واگراییها مانند سایر اسیلاتورها ابزارهای مکمل تحلیل تکنیکال هستند. این یعنی بهتنهایی نمیتوانند مبنای قطعی برای ورود یا خروج از بازار باشند. بسیاری از مواقع واگرایی شکل میگیرد، اما قیمت تا مدتها به مسیر قبلی خود ادامه میدهد؛ بنابراین اسیلاتورها فقط برای تأییدیه تحلیل کندلها، شکست خطوط روند، الگوها و ... به کار میروند.
مثلاً اگر بعد از واگرایی مثبت، یک کندل قدرتمند صعودی در تایمفریم روزانه یا هفتگی بسته شود، این تأیید خوبی برای ورود به معامله است. همچنین بررسی حجم معاملات در زمان واگرایی هم میتواند به اعتبار آن بیفزاید.
بهترین رویکرد در استفاده از واگراییها این است که واگرایی را با مناطق کلیدی نمودار و ابزارهای دیگر مثل کندلشناسی، حجم معاملات و خطوط حمایت و مقاومت ترکیب کنیم. در این صورت میتوان از آن بهعنوان یک هشدار اولیه برای تغییر روند استفاده کرد و در موقعیت مناسبی وارد یا خارج شد.