رافائل گروسی، مدیرکل آژانس انرژی اتمی امروز در حالی به تهران میآید که رایزنیهای ایران و آمریکا بر سر مسائل هستهای در حال انجام است. از زمان انتشار اخبار مذاکرات طرفین، ادعاهای مختلفی درباره شروط طرفین بر سر مسائل هستهای آغاز شد.
به گزارش فرهیختگان، نگاه بدبینانه مبنی بر برچیدهشدن کامل این تأسیسات از ایران بود که ریشه در پروژه لیبیزاسیون مطروحه توسط نتانیاهو و سناتور جمهوریخواه داشت. تحلیل دیگر، اما مبتنی بر حفظ ظرفیت غنیسازی کنونی و استفاده از آن برای مسائل غیرنظامی بود. استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن، شب گذشته در مصاحبهای با فاکسنیوز ادعا کرد که آنها [ایران]نیازی به «غنیسازی بیش از ۳.۶۷ درصد» ندارند، اما در برخی موارد تا ۶۰ درصد و در موارد دیگر تا ۲۰ درصد غنیسازی کردهاند که این پذیرفتنی نیست.
این در حالی است که ایران طبق برجام همین میزان ۳.۶۷ غنیسازی را داشت، اما با بدعهدی آمریکاییها و خروج از این پیمان میزان غنیسازی افزایش یافت. دونالد ترامپ هم دوشنبهشب در دیدار با رئیسجمهور السالوادور، تهدیداتش علیه ایران را تکرار کرد و در پاسخ به سؤال یک خبرنگار مبنی بر اینکه این تهدیدات شامل حمله به تأسیسات هستهای ایران میشود، گفت: «البته که شامل آن میشود.» کنار هم قرار گرفتن این گزارهها اهمیت ششمین سفر گروسی به عنوان مدیرکل آژانس به ایران را دوچندان میکند.
سفر گروسی در مقطع حساسی از دیپلماسی هستهای ایران انجام میشود. تمنای ترامپ برای مذاکرات مستقیم و از آن طرف تهدیدات مکرر حمله نظامی به ایران، تحرکات وحشیانه اسرائیل و عدم استقبال آنها از هرگونه توافق بین ایران و آمریکا و سیاسیکاریهای خود گروسی علیه تأسیسات هستهای ایران بخشی از فضای کنونی معطوف به تصویر کشور است.
گروسی مدعی است که پیشرفتی در اجرای پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) حاصل نشده، ادعایی که با همکاری گسترده ایران، از جمله دسترسی به دو سایت ادعایی و نظارت بیسابقه آژانس، در تناقض است. محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی بارها تأکید کرده که تعاملات ایران بر اساس NPT است و فشار برای اجرای پروتکل الحاقی، که ایران به دلیل بدعهدی غرب در برجام آن را لغو کرده، غیرقانونی است.
در این میان، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، که از شنبه گذشته آغاز شده، میتواند حداقل ایران را از شنیدن تناقضهای موجود در ادعاهای تروئیکای اروپایی و طرف آمریکایی آسوده کند. این مذاکرات، با واسطهگیری عمان، با هدف رفع کامل تحریمها در جریان است؛ هرچند گروسی در برهههای مختلف به تهران سفر کرده، اما این سفر میتواند به نوعی مکمل مذاکرات باشد.
رافائل گروسی از زمان تصدی پست مدیرکلی آژانس، بارها به ایران سفر کرده است، اما رفتارهای دوگانه و سیاسیکاری او در قبال برنامه هستهای کشور، همکاریهای دو جانبه را فقط از سوی ایران محقق ساخته و قطعنامههای ضد ایرانی که ریشه در گزارشهای خلاف واقع آژانس دارد، حاکی از عدم همکاری این سازمان با ایران است.
او در این مدت حدود هشت سفر به ایران داشته که در اکثر اوقات با اظهارات ضدایرانی همراه بوده است. شهریور ۱۳۹۹ اولین سفر گروسی به ایران در سمت جدیدش بود. او در تهران با علیاکبر صالحی و محمدجواد ظریف دیدار کرد. آژانس ادعاهایی درباره ذرات اورانیوم در سایتهای اعلام نشده مطرح کرده بود. ایران با حسن نیت، توافقی موقت برای دسترسی آژانس امضا کرد، اما گروسی پس از بازگشت، تحت فشار غرب، همکاری ایران را ناکافی خواند.
اسفند همان سال در آستانه توقف اجرای پروتکل الحاقی، گروسی به تهران آمد و توافقی سهماهه برای نظارت محدود آژانس حاصل شد. این توافق، نتیجه دیپلماسی ایران برای جلوگیری از تنش بود، اما گروسی در گزارشهای بعدی، با نادیده گرفتن همکاری ایران، بازهم اتهامات دوپهلویش علیه دکترین هستهای ایران را مطرح کرد. آبان سال ۱۴۰۰ گروسی با محمد اسلامی و حسین امیرعبداللهیان دیدار کرد. او پس از بازگشت به وین، ایران را به عدم همکاری متهم کرد، اتهامی که با توجه به نظارت ۱۰ برابری آژانس بر ایران بیش از سایر اعضای NPT در تناقض بود.
در اسفندماه ۱۴۰۱ مدیرکل آژانس پس از گزارش مغرضانه آژانس درباره کشف اورانیوم غنیشده ۸۴ درصدی، به تهران سفر کرد. ایران با شفافسازی، ابهامات را رفع کرد و بیانیه مشترکی برای همکاری داوطلبانه امضا شد؛ اما گروسی این بیانیه را الزامآور تفسیر کرد و به زیادهخواهیهای آژانس ادامه داد، در حالی که ایران آن را کاملاً داوطلبانه صورت داده بود.
در آبان همان سال رافائل گروسی با عراقچی، اسلامی و پزشکیان دیدار کرد. این سفر در سایه فشار تروئیکای اروپایی برای صدور قطعنامه علیه ایران انجام شد. او از تأسیسات «نطنز» و «فردو» بازدید کرد و مذاکرات را سازنده خواند، اما پس از بازگشت، رفتارهای متناقض همیشگی را تکرار کرد.
رافائل گروسی در اظهارات خود بارها دچار تناقض شده است. او از یک سو برنامه هستهای ایران را صلحآمیز میخواند و از سوی دیگر با اتهامات مبهم ایران را به عدم همکاری متهم میکند. این دوگانگی، نشانه سیاسیکاری او تحت فشار غرب است. در سال ۲۰۲۳، گزارش محرمانهای درباره غنیسازی ۸۴ درصدی ایران در رسانههای خارجی منتشر شد.
این در حالی بود که ادعای مذکور اصلاً با اسناد معتبر تأیید نشده بود. این اقدام حیثیت آژانس را در موضوع حفظ محرمانگی زیر سؤال برد و طبق خواست غرب، فشار بینالمللی علیه ایران را افزایش داد. گروسی بعداً در تهران اعلام کرد که ابهامات رفع شده، اما این رفتار نشاندهنده استفاده آژانس از گزارشها بهعنوان اهرم فشار بود.
از سوی دیگر لغو مجوز برخی بازرسان آژانس توسط ایران، که به دلیل تخلفات سیاسی آنها انجام شد، با واکنش غیرمنطقی گروسی مواجه شد. او این اقدام را که حق قانونی ایران بود، مانع نظارت خواند، در حالی که بیش از ۱۰۰ بازرس دیگر همچنان در ایران فعال هستند! اختلافات بر سر سایتهای ادعایی نیز نمونه دیگری از سیاسیکاری آژانس است.
ایران با حسننیت، پرونده دو سایت را بست، اما آژانس همچنان بر دو سایت دیگر پافشاری میکند. اگرچه این رفتارهای غیرحرفهای و مغرضانه، سطح اعتماد به آژانس را بهشدت تقلیل داده، اما همکاریهای داوطلبانه تهران با آژانس همچنان به قوت خود باقی است.
سفر گروسی به تهران در مقطع فعلی و با توجه به شرایط حاکمی که گفته شد، فرصتی برای ایران است تا با دیپلماسی فعال، از حقوق هستهای خود دفاع کند. حضور گروسی علیرغم اینکه میتواند بازهم آغشته به تناقض و سیاسیکاری و خودنمایی در معرکه هستهای شود، یک پیام واضح دارد و آن پایبندی ایران به معاهدات و چهارچوب حقوقی مربوط به مسائل هستهای است.
البته این تحلیل هم وجود دارد که اگر تهدید نظامی جدی علیه ایران شکل بگیرد، ایران بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج خواهد کرد، دسترسی آنها را قطع میکند و مواد هستهای را به جایی منتقل خواهد کرد که دست هیچ بازرسی به آن نرسد. این موضع از منظر امنیتی کاملاً منطقی است.
ترامپ چندینبار تأسیسات هستهای ایران را تهدید به حمله مستقیم کرده، حتی وقتی میگوید «دوست دارم ایران را قوی ببینم»، بنابراین ما در راستای اعلام حسن نیت، به علاقهمندی ترامپ احترام میگذاریم و تأسیساتمان را به جایی منتقل میکنیم که ایران همچنان قوی بماند. به بیان دیگر در صورت بروز تهدید نظامی جدی، حضور بازرسان و دسترسی آنها به اطلاعات حساس میتواند به افشای دادههایی منجر شود که دشمنان ایران، بهویژه رژیمصهیونیستی، از آن برای هدفگیری دقیق تأسیسات هستهای استفاده کنند.
منطق این تحلیل روشن است. اگر بازرسان آژانسی که با وجود همکاری قاطع ایران، علیه ایران گزارش مینویسند و باعث تنظیم قطعنامه علیه کشور میشوند، در شرایط تهدید به مواد هستهای دسترسی داشته باشند، به راحتی اطلاعات را منتقل میکنند، دشمن حمله میکند و کار تمام میشود.
از سوی دیگر تجربه تاریخی ما در ترور دانشمندان هستهای و حملات سایبری و فیزیکی به تأسیسات نطنز، لزوم کاربست این سیاست را دوچندان میکند. ایران با این موضع، ضمن حفظ همکاری داوطلبانه با آژانس، تأکید دارد که در برابر تهدیدات منفعل نخواهد بود و امنیت ملیاش را در اولویت قرار میدهد.