فیلم / انفجار خمپاره دوران جنگ در مدرسه دخترانه کوهدشت ! / قطع یک دست کوری یک چشم و نقص عضو یک پا با کلی ترکش در بدن فاطمه رضایی ! / از زهبری انقلاب کمک می خواهم ! / چرا به دخترم جانبازی نمی دهند ! / فقط 200 میلیون تومان دیه ! /

رکنا چهارشنبه 27 فروردین 1404 - 15:37
حوادث رکنا: فاطمه رضایی ، دختری 21 ساله که در انفجار یک خمپاره در مدرسه‌اش در کوهدشت به شدت آسیب دید، پس از 7 سال هنوز با دردهای جسمی شدید دست و پنجه نرم می کند. عجیب اینکه انگار هیچکس نمی خواهد شرایط سخت این دختر بی گناه را درک کند نه از آموزش و پرورش خبری است نه حکم قضایی محکمی صادر شده است و بدتر اینکه بنیاد جانبازان این دختر را جانباز نمی شناسد تا در ازای آرزوهای بر باد رفته اش از تسهیلات و امکانات جانبازی کمی بهره ببرد.
 فیلم / انفجار خمپاره دوران جنگ در مدرسه  دخترانه کوهدشت ! / قطع یک دست کوری یک چشم و نقص عضو یک پا با کلی ترکش در بدن فاطمه رضایی ! / از زهبری انقلاب کمک می خواهم ! /  چرا به دخترم جانبازی نمی دهند ! / فقط 200 میلیون تومان دیه ! /

به گزارش رکنا، در قلب روزهایی که باید پر از شور نوجوانی باشد، فاطمه 21 ساله با خاطراتی زندگی می‌کند که نه هم‌ سن‌ و سالانش آن را درک می‌کنند، نه حتی آدم بزرگ‌ ها طاقت شنیدنش را دارند. حالا بیش از 7 سال است که او دیگر رنگ کوچه‌ های کودکی‌ اش را ندیده، صدای هم‌ کلاسی‌ هایش را نشنیده و قدم بر خاک سرسبز کوهدشت نگذاشته است.

فاطمه اکنون بعد از این سال ها همچنان اسیر دیوار های اتاق کوچکش است. او در این اتاق کوچک می‌جنگد. می‌جنگد تا عضلاتی که به‌خاطر بستری طولانی‌ مدت در حال تحلیل رفتن هستند، دوباره جان بگیرند. می‌جنگد تا بتواند مانند گذشته راه برود.

ماجرا به روزی بر می‌ گردد که هیچ‌ کس فکر نمی کرد پایانش، چنین فاجعه‌ بار باشد. روزی در اسفند ماه، در مدرسه‌ ای دخترانه در شهر کوهدشت، فاطمه و دوستانش در حال آماده‌ سازی کلاس برای یک برنامه بودند. فاطمه، وقتی به درخواست یکی از مسئولان مدرسه دنبال  ابزاری بود که میخی را به دیوار مدرسه بکوبد، شیئی فلزی شبیه به یک سنگ کوچک توجهش را جلب کرد. بی‌خبر از خطرناک بودن  آن را برداشت و همزمان با ضربه ای به میخ، انفجار رخ داد. انفجاری که زندگی این دختر را به دو قسمت تبدیل کرد: پیش از حادثه، و بعد از آن.

پس از انفجار، فاطمه ابتدا به خرم‌آباد منتقل شد. وضعیت او به‌قدری وحشتناک بود که بلافاصله با بالگرد به تهران اعزام شد. در همان روزهای اول، دست راستش تا زیر آرنج قطع شد. چشم راستش بینایی‌ اش را برای همیشه از دست داد و پای چپش دچار آسیب جدی شد. او بارها به اتاق عمل رفت، بار ها تحت عمل‌ های جراحی قرار گرفت و هنوز هم، برخی ترکش‌ها در بدنش باقی مانده‌ اند.

اما درد جسمی، تنها بخشی از ماجراست. پس از گذشت یک سال، مشخص شد که منبع انفجار، یک خمپاره جنگی بوده است، یادگاری از روزهای جنگ، که در  مدرسه جا مانده بود، بی‌ آن‌ که کسی هویت آن را بداند. بعد از گذشت سالها هیچ مقام مسئولی توضیح روشنی در خصوص علت وجود این خمپاره در مدرسه نداده است.

فاطمه اما همراه مادرش که  در کنارش شب و روز گذرانده و پدری که برای تأمین هزینه‌های درمان، خانه و زندگی‌اش را فروخته است در تمامی این سال ها تنها بوده است.

اما این روزها فقط یک چیز او را سر پا نگه داشته: امید. امید به آن‌که شاید روزی بتواند مانند گذشته یک زندگی سالم و سرشار از حال خوب داشته باشد.

در ادامه گفت‌ و گوی  رکنا، با بهروز رضایی، پدر فاطمه را می خوانید.

از این اتفاق باورنکردنی و تلخ بگویید !

بهروز رضایی: 8 اسفند ماه سال 96 دختر من ساعت 7 و 15 دقیقه صبح به مدرسه رفت و یک ساعت بعد با من تماس گرفتند و خبر از حضور دخترم در بیمارستان دادند. من هنگامی که بالای سر فرزندم رسیدم دست راست او قطع شده بود.

به شما نگفتند چه اتفاقی برای فرزندتان افتاده است؟

نه به من نگفتند. هنگامی  که علت را جویا شدم گفتند شوفاژ ترکیده است. وقتی من دخترم را دیدم متوجه شدم دختر من تمامی اعضای بدنش زخمی بود مانند آبکش از بدن او خون میریخت. بعد از حضور نیروی انتظامی متوجه شدم علت این حادثه انفجار خمپاره بوده است. هشت سال از این اتفاق گذشته و هیچکس پاسخگو این اتفاق نیست. سوال اصلی من این است که آموزش و پرورش لرستان جزوی از این کشور نیست. باورتان نمی شود بسیاری از رادیو و شبکه های معاند آمدند که با من مصاحبه کنند اما چون من خودم جانباز هستم حرمت شهدا، جانبازان و این آب و خاک را نگه داشتم و با هیچکس مصاحبه نکردم.

فاطمه چجوری خمپاره را پیدا کرد؟

روز حادثه معلم پرورشی به فاطمه و همکلاسی هایش می گوید بیایید با یکدیگر به دیوار بنر بزنیم. هنگامی که فاطمه قصد کوبیدن میخ را داشت چکش خراب می شود. وقتی این موضوع را فاطمه بیان می کند معلم به او می گوید میخ را با یک سنگ به دیوار بکوب. فاطمه که به قصد آوردن سنگ از جا بلند می شود خمپاره توجه او را به خود جلب می کند بدون آنکه از هویت آن خبر داشته باشد.

دختر من دست راست خود را از دست داده، عصب های دست چپ او از کار افتاده، از زانو به پایین ماهیچه ندارد و 60 ترکش در بدن او وجود دارد با این حال قوه قضاییه برای او فقط 200 میلیون دیه در نظر گرفت که شوکه کننده است واقعا دیه یک چشم یک دست و پا و آثار شدید ترکش ها در بندن دخترم 200 میلیون تومان است  واقعا این مبلغ بسیار کمتر از میزان آسیب و هزینه درمان دختر من است. من درخواست دارم رهبری انقلاب را ببینم تا شاید لطفی در حال فرزند من بیوفتد و آینده او تامین شود.

فاطمه دیگر نتوانست مدرسه برود؟

نه نتوانست. ما هرچی به آموزش و پرورش مراجعه کردیم تا یک معلم خصوصی برای فاطمه بفرستند قبول نکردند. من خودم برای فاطمه معلم خصوصی گرفتم و الان سال آخر دبیرستان را می خواند. ما به ریاست جمهوری نامه دادیم، به آقای قالیباف نامه دادیم جواب ندادند، هیچکس پاسخگو نبود. تنها کسی که جوابگو بود از بیت رهبری یک نفر را فرستادند و به ما 5 میلیون دادند در حالی که ما به آن پول نیاز نداشتیم. من فقط درخواست دیدار با رهبری را داشتم.

شما چه درخواستی دارید؟

درخواست اول من اعلام جانبازی به حق دخترم است و تامین آینده فرزندم ! من خودم در این سال ها یک میلیارد و 200 میلیون خرج کردم. تمامی زندگی ام را فروختم. دست فاطمه دوبار تاکنون عمل شده است و همچنان برای عمل بعدی 150 میلیون درخواست می کنند.

من دیگر توان این شکل دیدن دخترم را ندیدم. اگر کسی پاسخگو خواسته ما نباشد من در مقابل آموزش و پرورش یا بنیاد شهید خودم را می کشم.

براساس شنیده ها انگار فاطمه بعد از انفجار از معلم درخواست کرده تا دستش را در جیبش بگذارند تا بتوانند پیوند بزنند درسته؟

بله فاطمه به من گفت وقتی که صدا زیاد بود من آوردم دستم را  روی گوشم بگذارم اما دیدم دستم نیست. فاطمه فکر می کرد دستش در جیبش است اما در واقع انگشتانش منفجر شده بودند.

فاطمه در حال حاضر چه آرزویی دارد؟

فاطمه آرزو دارد درس بخواند اما ما دیگر توان پرداخت هزینه های درمان فاطمه را نداریم. دست فاطمه نزدیک به 10 کیلو شده است. یکی دیگر از چشمان فاطمه پلکش مشکل دارد و باید عمل شود. دختر من درخواست دارد تا جانباز شود تا بتواند آینده ای را برای خود تامین کند.

شغل شما چیست؟

من صافکاری داشتم. اما برای رسیدگی به فاطمه مدتی مغازه ام را بستم در همین مدت دزد به مغازه ام زد.

اخبار تاپ حوادث

منبع خبر "رکنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.