همشهری آنلاین - بهاره خسروی : «محسن ماجدی» ری پژوه، قصه های جالب ماشین دودی چنین تعریف می کند: «بین ایستگاه اول و آخر ماشین دودی دو تا نیم ایستگاه و یکی از ایستگاه ها بالاتر از باغ چشمه علی و صفاییه بود. وجود چشمه علی و باغ های سبزیکاری اطراف آن به ویژه در تابستان ها بهانه خوبی بود تا تهرانی هایی که برای زیارت اهل قبور و حرم حضرت عبدالعظیم راهی شهر ری می شوند از فضای این نیم ایستگاه هم برای تفریح و تفرج، شنا و آبتنی و حتی شستن قالیچه های خانه استفاده و با ماشین دودی سفر کنند. بنا برتعریف ریش سفید ها، مردم از تهران با تجهیزات کامل یک پیک نیک، سوار ماشین دودی می شدند و در ایستگاه چشمه علی پیاده می شدند. بسیاری هم برای خرید سبزی های متنوع به ویژه سبزی آش یا خرید ماهی زردک از اطراف چشمه علی با واگن های ماشین دودی راهی شهر ری می شدند.»
به گفته این تهران پژوه، هر صبح وقتی صدای بوق ماشین دودی شنیده می شد، بچهها با هیجان به سمت آن میدویدند. تقریبا ماشین به محلی برای گردهماییهای اجتماعی و تفریحی مردم تبدیل شده بود. البته این ماشین دودی سواری خاطرات تلخی هم داشت ماجدی می گوید: «مسیر ماشین دودی از تهران به ری شیب تندی به سمت پایین داشت و همین باعث افزایش سرعت ماشین دودی می شد. معمولا پسر بچه ها روی تپه های چشمه علی در مسیر حرکت ماشین دودی کمین می کردند تا در زمان حرکت روی سقفش بپرند که گاهی سقوط می کردند و باعث قطع دست و پا می شد و یا زیر ریل ماشین دودی می رفتند. در شهرری داریم موسپیدانی که در دوران نوجوانی به همین دلیل پایشان قطع شده است. برای نوجوانان ماشین دودی سواری نوعی تفریح محسوب می شد و گاهی بی خبر از خانواده سوار ماشین دودی می شدند. البته در طول هفته بیشتر مسافران ماشین دودی کارگران کارخانه سیمان و گلیسرین سازی و باروت کوبی بود که ساکن تهران بودند. روزهای پنجشنبه و جمعه هم مسافران ماشین دودی را مردم عادی و کسانی که قصد زیارت داشتند تشکیل می داد.»