اپیدمی بی‌پایان یک بیماری عجیب در خیابان‌های تهران

فرارو شنبه 30 فروردین 1404 - 16:02
رفتار‌های خلاف قانون در خیابان‌های تهران به شکل عجیبی همچون یک بیماری مسری درحال گسترش است و این نگرانی را به دنبال آورده که ارتکاب تخلفات رانندگی به فرهنگی عامه در خیابان‌ها بدل شود.

فرارو- مدت‌هاست صحنه‌هایی همچون عبور از چراغ قرمز، تردد وسایل نقلیه شخصی از محل عبور ویژه اتوبوس یا آمبولانس یا عدم رعایت حق تقدم، به تصاویر تکراری خیابان‌های تهران بدل شده‌اند. صحنه‌هایی که گویی نه تنها قصد رخت بربستن از چهره شهر را ندارند بلکه روز به روز درحال گسترش هستند.

به گزارش فرارو، در تهران، ترافیک تنها یک پدیده فیزیکی نیست؛ بلکه نمایشی روزانه از تعاملات اجتماعی، هنجارشکنی‌ها، و سرایت رفتاری است. در این نوشته به بررسی برخی از «اپیدمی‌های رفتاری» در رانندگی و ترافیک تهران می‌پردازیم، که چگونه از یک تخلف فردی، یک روند جمعی شکل می‌گیرد.

بسیاری از روزها، زمانی که پشت چراغ قرمز در ماشین‌هایمان نشسته و انتظار رنگ سبز را می‌کشیم، ناگهان با صحنه‌هایی مواجه می‌شویم که شاید به خاطر عادت کردن چشم‌های‌مان به این تصاویر تکراری، ساده و گذرا به نظر برسند، اما در واقعیت نشان‌دهنده‌ی یک پدیده‌ی عمیق اجتماعی‌اند: سرایت رفتار‌های خلاف قانون، به شکل یک اپیدمی شهری.

یکی از این تصویرها، تصویر موتورسواری است که بی‌صبرانه از صف جدا شده و به جای آن که در پشت چراغ قرمز بایستد به جلوی خط عابر پیاده می‌رود تا از هر فرصتی که پیش می‌آید برای گذشتن از چراغ استفاده کند. در ابتدا شاید تنها او باشد، اما دقایقی نمی‌گذرد که چند موتوری دیگر نیز با دیدن او، به آن صف می‌پیوندند. انگار چیزی در ذهن آنها می‌گذرد شبیه به این: «او رفته، چرا من نروم؟»

در نمونه‌ای دیگر، زمانی که یک خودرو از مسیر اصلی منحرف می‌شود و وارد خط ویژه‌ی اتوبوس‌ها می‌شود، گویی به بقیه چراغ سبز نشان می‌دهد که راه سریع‌تری نیز برای رفتن وجود دارد و چند خودرو دیگر نیز به دنبال او مسیر خط ویژه را در پی می‌گیرند. اما آنچه که به ظاهر «زیرکی در رانندگی» به‌نظر می‌رسد، با آمدن اتوبوس به فاجعه‌ای لحظه‌ای تبدیل می‌شود: راننده‌ها می‌خواهند به مسیر اصلی برگردند و یکی یکی خود را در آن جا بدهند. آنها با این کار، باعث تشدید ترافیک می‌شوند.

از دیگر صحنه‌های آشنا در ترافیک تهران، چیزی است که حوالی خروجی‌های بزرگراه‌ها رخ می‌دهد؛ جایی که خودرو‌ها باید در یک صف منظم منتظر خروج بمانند، اما ناگهان یک ماشین با سرعت از لاین چپ می‌آید، به ابتدای صف می‌رسد و خودش را به زور در صف خروجی جای می‌دهد. لحظاتی بعد، یکی دیگر همین کار را می‌کند، و بعدی و بعدی.

و اما خط امدادی تونل توحید، یکی دیگر از این صحنه‌های نگران‌کننده است.در بسیاری از ساعت‌های روز، مسیر اورژانسی که برای عبور آمبولانس‌ها و خودرو‌های امدادی طراحی شده تا در سریع‌ترین زمان ممکن به مقصد برسند، توسط خودرو‌هایی که قانون را زیر پا می‌گذارند اشغال می‌شود. انتخاب شخصی یک نفر برای بی‌قانونی به یک دعوت جمعی تبدیل می‌شود و خط ویژه‌ی نجات به خط ویژه‌ی فرار از ترافیک تبدیل می‌شود.

وقتی از فاصله‌ای دورتر به این صحنه‌ها نگاه کنیم، آنها بیشتر از آن‌که بی‌قانونی صرف باشند، بازتابی از نوعی واکنش جمعی در برابر شرایط ناعادلانه، نبود نظارت مؤثر، و بحران اعتمادند.

فردی که در حالت عادی شاید تخلف نکند، وقتی می‌بیند دیگران به راحتی قانون را زیر پا می‌گذارند و با این کار امتیاز‌هایی مثل رسیدن زودتر به مقصد کسب می‌کنند، احساس می‌کند که عقب مانده و تنها راه جبران، پیوستن به همان جریان است. به‌تدریج، آنچه زمانی «تخلف» محسوب می‌شد، اکنون به «قاعده‌ی نانوشته‌ی خیابان» تبدیل می‌شود. این همان چیزی‌ست که جامعه‌شناسان از آن با عنوان نرمال‌سازی انحراف (Normalization of deviance) یاد می‌کنند: وقتی بی‌قانونی آن‌قدر تکرار شود که دیگر به چشم نیاید.

در دل این رفتارها، نوعی استیصال فردی و جمعی هم نهفته است. بسیاری از رانندگان نه از سر شرارت، بلکه از روی خستگی، ناامیدی و احساس بی‌عدالتی، تخلف می‌کنند. وقتی شهروند احساس می‌کند که زیر بار ترافیکی طاقت‌فرسا، بدون حمایت ساختار‌های مسئول رها شده، تصمیم می‌گیرد راه خودش را برود، راهی که شاید قانونی نباشد، اما برای او تنها گزینه‌ی باقی‌مانده باشد. این نقطه‌ای‌ست که قانون، جای خود را به منطق بقا می‌دهد؛ و در نهایت، این تخلفات لحظه‌ای، به شکلی ناگفته و تدریجی از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شوند. تخلف ← مشاهده ← تقلید ← تکرار ← اپیدمی. درست مثل یک ویروس اجتماعی، که از یک بدن به بدن دیگر سرایت می‌کند، و وقتی به حدی از گستردگی می‌رسد، دیگر تشخیص آغازگر آن ممکن نیست. تنها چیزی که باقی می‌ماند، بی‌نظمی عمومی‌ست با ظاهری عادی.

شاید وقت آن رسیده باشد که به این «اپیدمی رفتاری» مانند هر بیماری مسری دیگری نگاه کنیم: نیازمند تشخیص، درمان، و پیشگیری. اگر تخلف می‌تواند از یک نفر آغاز شود و به صد‌ها نفر سرایت کند، پس اصلاح نیز می‌تواند از یک نفر آغاز شود و به همان اندازه گسترش یابد. در برابر سرایت قانون‌گریزی، ما نیازمند ایمنی جمعی رفتاری هستیم، ایمنی‌ای که نه فقط از جریمه و نظارت، بلکه از آموزش، مشارکت مدنی، و بازسازی اعتماد عمومی شکل می‌گیرد. شهر ما، خیابان‌هایش، و قوانینش، اگر قرار است کار کنند، باید دوباره به میدان احترام و همکاری جمعی تبدیل شوند؛ و این کار، از همین لحظه و از همین چراغ قرمز بعدی، می‌تواند آغاز شود.

نویسنده: فاطمه شیرسرکانی

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.